اردیبهشت خواندنی
فهرست پیشنهادی 6 و 7 برای خرید کتاب از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
«رهش» / رضا امیرخانی / نشر افق
کتاب جدید رضا امیرخانی با صف فروش آن پشت در کتابفروشی افق در خیابان انقلاب، و حتی صف دوستدارانش برای خرید کتاب امضاشده او در شهرهای دیگر، نیمههای زمستان پارسال بود که حسابی سر و صدا کرد. ماجرای رهش (با این نام خاص) چیست؟ رمان با داستان زن و شوهری به نام علا و لیا و پسر کوچکشان ایلیا شروع میشود. علا آخرین سفال لالجین همدان را که یادگار اردوی مشترک دانشجوییشان به همدان بود، میشکند و لیا در گیر و دار این دعوا، از خیالها و واقعیتهایی میگوید که هر کدام نشانهای است؛ او هم از گذشته میگوید و هم از معماری خانهشان، هم از آنها که با صدور مجوزهایشان باعث شدهاند تا تهران با این نماهای رومیاش تبدیل شود به برشی از معادن سنگ. این اولین نشانهها است برای این که نشان دهد این رمان قرار است در چه فضای خاصی پیش برود. امیرخانی تقریبا بعد از 6 سال بود که رمانی جدید به دست مخاطبانش داد، اما از یکی دو روز بعد از انتشار و خوانده شدن رمان، طرفداران همیشگی او 2 نظر کاملا متفاوت داشتند: بعضیها رهش را دوست داشتند درست مثل آثار قبلیاش و بعضیها آن را یکی از آثار ضعیف امیرخانی دانستند و نقدهای منفی به اثر او داشتند.
فارغ از این دو دسته نظر، هنوز هم ظرافتهای زبانی زیادی در آخرین رمان امیرخانی میتوان دید و هنوز هم نکتههای شنیدهنشده زیادی میتوان از رمان او استنباط کرد. حتی امیرخانی در این اثرش مثل همیشه، سراغ موضوعی بکر رفته است و این مورد حتما برای مخاطبان جدی ادبیات خواندنی خواهد بود؛ حتی اگر در نهایت چندان باب طبعشان نباشد. چون امیرخانی دغدغههای خاص خودش را در حوزه اندیشه دارد و آنها را به شکلی متفاوت در قالب رمان بیان میکند.
«عشق و چیزهای دیگر» / مصطفی مستور / نشر چشمه
رمان نیمههای بهمن پارسال بود که برای اولین بار رونمایی شد و افراد زیادی در صف برای خرید آن ایستادند، تازه نه فقط در تهران. همین دلیلی بود تا کتاب هر چند روز یک بار تجدید چاپ شود.
برای خواندن «عشق و چیزهای دیگر» نه مجبورید که هزینه زیادی صرف کنید و نه مجبورید که وقت زیادی بگذارید. کتاب قطر زیادی ندارد و در قطع پالتویی چاپ شده. پس احتمالا در کمتر از 4 یا 5 ساعت تمامش میکنید و ما قول نمیدهیم که به همین سرعت هم قصه آن را فراموش کنید. مصطفی مستور در این کتابش هم به مقوله عشق پرداخته، با همان نگاه خاص خودش. او از عشق پسری میگوید که تمام زندگیاش را تحت تاثیر قرار داده، از عشق مردی که برای همیشه به زن مردهاش پایبند مانده، از کسی که اصلا از عشق خبری ندارد و فقط پول را میفهمد و از دختری که معتقد است عشق همه چیز نیست برای زندگی کردن. تقابل تمام این حرفها و مادربزرگی که مدام صدای حکمتش در گوش شخصیت اصلی تداعی میشود، موجب میشود که گاهی کتاب را ببندید و از یکنفس خواندنش صرف نظر کنید.
خاما / یوسف علیخانی / نشر آموت
اگر تاکنون با نوشتههای یوسف علیخانی و کلمات محلی که در آثارش به کار میبرد و حتی کمی سختنویسیهای او ارتباط نگرفتهاید، این بار «خاما» را امتحان کنید. حالا این که خود کلمه «خاما» یعنی چه، بماند. حیف است که ما زودتر بگوییم. باید وقتی معنای کلمه خاما برایتان مشخص شود که چند صفحهای از کتاب را خوانده باشید و بعد احتمالا دل شما هم همراه دختری به نام خاما شود و پسری به نام خلیل. دختری که گاهی فقط در خیال است! از آن خیالپردازیهایی که تمام زندگی یک نفر دلباخته را تحت تاثیر قرار میدهد. البته، علیخانی در این کتابش صرفا از یک ماجرای عاشقانه سخن نگفته، او عاشقانه خاصش را به دل تاریخ کشانده و همان طور که از وضعیت کردها و شمال غرب ایران و آرارات و... صحبت میکند، هم دنیای خاص آن مناطق را نشان میدهد و هم طعم رنج سخت کوچهای اجباری را به شما میچشاند و هم چاشنی حاشیهای یا حتی اصلی عشق به خاما را روایت میکند.
«هرس» / نسیم مرعشی / نشر چشمه
روجا و لیلا و شبانه، سه دختر دهه شصتی راویان رمان «پاییز فصل آخر سال» شده بودند تا از انتخابهای سخت زندگیشان بگویند. نسیم مرعشی ماجرایشان را در اولین رمان خود، آنقدر خوب شرح داد که در جایزه جلال آل احمد برگزیده شد و فروش کتابش روز به روز بالا رفت. سال گذشته بود که رمان دوم او با نام «هرس» به چاپ رسید؛ «هرس» هم نظر خیلی از مخاطبانش را جلب کرد. نکتهاش این است که حتی آن دسته از کسانی که چندان با دنیای رمان اول او ارتباط برقرار نکرده بودند، کتاب دومش را دوست داشتند.
هرس روایتی از جنگ ایران و عراق است و شاید یکی از دلایل خواندنی بودنش این باشد که نسیم مرعشی که متولد سال 62 است، خودش هم جنگ را در کودکی تجربه کرده و هم مشکلات شهرهای جنگزده را. مثل خیلیهای دیگر همیشه تلخی جنگ در ذهنش مانده و یکی از دغدغههای مهمش بوده است. البته، گمان نکنید که «هرس» در خط مقدم یا در خود دوران جنگ میگذرد؛ تبعات جنگ که زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده بود، موضوع اصلی این رمان است.
ماههاست که در فهرست رمانهای خارجی پرفروش پیوسته دو یا سه عنوان کتاب به چشم میخورد. یکی آثار جوجومویز است و دیگری تکاثر الیف شافاک. جوجومویز را بیشتر از همه، با کتاب «من پیش از تو» که یوسف علیخانی در نشر آموت منتشر کرد، میشناسیم. هرچند قبل از آن هم به چاپ رسیده بود. بعد از مدتی، کتاب دوم مویز با نام «پس از تو» به چاپ رسید و این بار هر دو با استقبال زیادی مواجه شدند و کار به جایی رسید که یک سری از ناشران یا شبهناشرانی که کار حرفهای نمیکنند، با ترجمه تکراری و حتی کپیبرداری همین کتاب را چاپ کردند و خلاصه در بازار بیسروسامان نشر پولی به جیب زدند. این دو عنوان کتاب، ماجرای زندگی دختر بیدست و پایی است که پرستار پسری معلول میشود و احوال و روزگار هردویشان تغییر میکند.کتاب دیگر، «ملت عشق» از الیف شافاک است که نشر ققنوس با ترجمه ارسلان فصیحی منتشر کرد. البته این کتاب هم در نشر نیماژ به چاپ رسیده بود. ملت عشق ماجرای زنی در دوران معاصر است که از زندگی تکراریاش خسته شده و در یک اتفاق ساده، برگههایی برای ویرایش به دستش میرسد که ماجرای دیدار و دلدادگی شمس و مولوی را روایت میکند. خلاصه، زندگی زن و آن ماجرای قرن هفتمی در هم آمیخته میشود. ما تصمیم گرفتیم که دیگر این دو کتاب را جداگانه معرفی نکنیم و از دیگر رمانهای خواندنی این روزها صحبت کنیم.
«جزء از کل» / استیو تولتس
ترجمه: پیمان خاکسار / نشر چشمه
«داستانم را از کجا شروع کنم؟ مذاکره با خاطرات کار آسانی نیست: چهطور میشود بین آنهایی که نفسنفس میزنند تا بازگو شوند و آنهایی که تازه دارند پا میگیرند و آنهایی که هنوز هیچینشده چروک خوردهاند و آنهایی که کلام آسیابشان میکند و تنها گردی ازشان باقی میماند، انتخاب کرد؟ یک چیز را مطمئنم: ننوشتن درباره پدرم توانی ذهنی میطلبد که من یکی ندارم. تمام افکاری که پدرم درشان حضور ندارد، بهنظرم تنها حقههایی هستند که ذهنم سوار میکند؛ برای اینکه از فکرکردن به او اجتناب کنم. و اصلا چرا باید اجتناب کنم؟ پدرم مرا بهخاطر صرف وجودداشتنم مجازات کرد و حالا نوبت من است که او را به خاطر وجودداشتنش مجازات کنم. یربهیر.» استیو تولتس در بخشی از رمانش با نام «جزء از کل» ماجرای این پدر و پسر را این طور شرح میدهد. درگیری میان این دو، و نقل خاطرات سالهای دور و نزدیکشان یکی از ویژگیهای خاص این کتاب است. این رمان، غیر از بازیهای زبانی و روایت متفاوتی که دارد، به کار کسانی میآید که میخواهند ساعتهای طولانی درگیر خواندن یک اثر باشند. و حالا چه بهتر که این اثر را استیو تولتس، نویسنده استرالیایی و برنده جایزه بوکر نوشته باشد و پیمان خاکسار با تجربه زیادش ترجمه کرده باشد. کلا، اگر شما معمولا از ترجمههای خاکسار و سلیقه او در انتخاب کتاب خوشتان میآید، باید «جزء از کل» را بخوانید. این کتابی است که خود خاکسار هم دوستش دارد و به دیگران خواندنش را پیشنهاد میکند.
بازمانده روز / کازوئو ایشی گورو
ترجمه: نجف دریابندری / نشر کارنامه
پارسال، وقتی ایشی گورو برگزیده جایزه نوبل شد، خیلیها به سراغ کتابهای او رفتند. کسانی که از قبل آثارش را خوانده بودند، با آن عکس گرفتند و در اینستاگرام خود گذاشتند و حتی نظراتشان را طرح کردند که آیا او شایسته این جایزه بود یا نه، و کسانی هم که کتابی از او نخوانده بودند، به پیشنهاد دیگران با مشهورترین اثر او یعنی «بازمانده روز» شروع کردند. ما «بازمانده روز» را با ترجمه استاد نجف دریابندری میشناسیم. ترجمهای که مقدمهاش هم شهرت زیادی دارد زیرا استاد آنجا توضیح دادهاند که چطور به انتخاب این زبان خاص که کمی شبیه زبان دوران قاجار است، رسیدهاند. «بازمانده روز» یک داستان ساده و سرراست نیست. در ظاهر سرگذشت مردی به نام استیونز در آن روایت میشود که بیشتر از سی سال، پیشخدمت خانه یکی از اشراف انگلستان به نام لرد دارلینگتن بوده است و حالا میخواهد در سفری شش روزه، خاطرات آن روزهایش را نقل کند. اما در اصل، اتفاقهای تاریخی مختلفی در آن نقل میشود. اگر شما «بازمانده روز» را گرفتید و با چند صفحه اولش ارتباط برقرار نکردید، کمی حوصله کنید. بگذارید زبان خاص و نگاه متفاوت استیونز برایتان جا بیفتد. حتما بعد از حدود 30 تا 40 صفحه، دیگر به راحتی کتاب را زمین نمیگذارید و از خواندنش لذت میبرید. وقتی برای خرید این کتاب به نشر کارنامه رفتید، حتما چاپ جدید کتاب «بیلی باتگیت» و البته نسخه جیبی کتاب «پیامبر و دیوانه» را هم که هر دو ترجمه استاد دریابندری است، بخرید.
پاریس از دور نمایان شد
دبیر مجموعه: علی اکبر شیروانی / نشر: اطراف
اگر همیشه دلتان میخواسته که سفرنامه بخوانید، ولی دقیقا نمیدانستید که از کجا باید شروع کنید؛ یا دلتان میخواسته سفرنامههای قدیمی بخوانید ولی باز هم نمیدانستید که چطور باید آنها را پیدا کنید و از عهده دشواریهای متناش بربیایید، بهترین گزینه برای شما مجموعه روایتهایی است که نشر اطراف از سال گذشته تاکنون در حوزه سفرنامههای قدیمی برای شهرها و کشورهای مختلف منتشر کرده. این مجموعه با کتاب «پاریس از دور نمایان شد» شروع میشود. کتاب روایت سفر اشخاصی مثل علیخان ظهیرالدوله، ناصرالدین شاه، حاج سیاح، مظفرالدین شاه و.... به پاریس است. وقتی خواندن کتاب را شروع کنید، به این راحتیها نمیتوانید آن را زمین بگذارید. چون حیرتی که این مسافران شرقی در برابر پدیدههای پاریس داشتند، آنقدر بامزه و البته پر از نکات مختلف است که با خواندن هر پاراگراف آن دنبال ناگفتههای فراوانی خواهید بود. مثلا این که بدانید در ذهن ناصرالدین شاه چه میگذشته است... یا این که احساسشان نسبت به اولین تجربه آسانسورسواری چه بوده است، یا خیابانهای شلوغ و پر زرق و برق خیال آنان را تا به کجا میکشانده است؟ اصلا در این مقایسهها چقدر به فکر ایران و تغییر وضع ایران میافتادند...
اگر «پاریس از دور نمایان شد» را بخرید، احتمالا خودتان مشتری کتابهای دیگر این مجموعه مثل «قهوه استانبول نیکو میسوزد»، «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد»، «آسمان لندن زیاده میبارد» و «بمبئی رقص الوان است» خواهید شد.
چای نعنا: سفرنامه و عکسهای مراکش / نوشته منصور ضابطیان / نشر مثلث
کافی است یکی از سفرنامههای منصور ضابطیان را خوانده باشید؛ حالا چه «مارک و پلو» و چه «مارک دو پلو»، حتی «برگ اضافی» یا اصلا «سباستین» تا مشتری ثابت سفرنامههای او شوید. ویژگی سفرنامههای ضابطیان در این است که او هم قلم خوبی دارد و هم نگاه متفاوتی به پدیدهها دارد. او خوردن یک نوشیدنی ساده محلی، برخورد با یک زن چاقی که روی پله نشسته و خسته چشم به راه است، مواجهه بچهها با یکدیگر، حتی دروغگوییها و نظمهای عجیب دیگران را طوری روایت میکند که انگار خودتان در همان شهر هستید و حتی میتوانید همراه ضابطیان از تمام این اتفاقهای به ظاهر ساده و پیشپا افتاده به شدت تعجب کنید، یا غمگین شوید یا حتی بلند بلند بخندید. چه بسا، وقتی کتاب را کنار میگذارید، با یک دو دوتا چهارتای ساده حساب کنید که آیا شما هم میتوانید به همان کشوری که ضابطیان سفر کرده، بروید یا نه.
تمام این مقدمات را گفتیم، تا به این برسیم که کتاب «چای نعنا» که آخرین سفرنامه اوست، هم مخاطبان زیادی دارد و هم بارها به لیست پرفروشها رسیده است. او در این کتاب ماجرای سفرش به مراکش را نوشته است و آنچه در دنیای عجیب آن کشور دیده، برایمان نقل کرده.
تاریخ بیخردی / باربارا تاکمن / ترجمه: حسن کامشاد / نشر کارنامه
در این کتاب صحبت از تمام بیخردیهایی است که در طول تاریخ حکومتها بر سر مردمان درآوردهاند. نویسنده کتاب سوء حکومت را به چهار دسته تقسیم میکند که یکی از آنها «بیخردی» یا «اصرار در کژاندیشی» است یعنی پیروی از سیاستهای مغایر با منافع مردم و کشور خود. باربارا تاکمن معتقد است که بیخردی اساسا زمان و مکان نمیشناسد، ارتباطی هم به نوع حکومت ندارد (چه سلطنتی، چه مردم سالارانه)، ویژه ملت یا طبقه خاصی هم نیست. اما مساله این است که بیخردیهای حکومتها نسبت به بیخردیهای فردی، تاثیر بیشتری بر افراد میگذارد، پس حاکمان وظیفه سنگینتری بر عهده دارند تا طبق عقل و خرد رفتار کنند. اما چرا هیچ وقت نه حاکمان و نه اندیشمندان حفاظ خاصی در برابر آن نداشتهاند؟ مصداقهای تمام این توضیحات و البته جواب به سوال آخر را باید در پنج فصل کتاب پیدا کرد که از «پیگیری سیاستهای مغایر با منافع خویش» شروع میشود و با «اسب چوبین تروا»، «پاپهای رنسانس و جدا شدن پروتستانها» و «بریتانیا آمریکا را از دست میدهد» و «آمریکا در ویتنام به خود خیانت میکند» به پایان میرسد. البته یادداشتهای مفصل پایانی هم موضوعات پیشین را تکمیل میکند. از تمام توضیحات ما گمان نکنید که کتاب سختخوان است؛ اتفاقا ترجمه روانی دارد و پر از داستانها و تحلیلهای متفاوت است.
انسان خردمند / یووال نوح هراری / ترجمه: نیک گرگین / فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم
تاریخ مختصر بشر در یک کتاب نه چندان حجیم، البته نسبت به تاریخ بشر. این روزها زیاد از «انسان خردمند» صحبت میشود، احتمالا در پیشخوان بسیاری از کتابفروشیها هم جلد این اثر را دیدهاید. نویسنده در همان اولین بخش کتابش میگوید: «مسیر تاریخ را سه انقلاب مهم تعیین کردند: انقلاب شناختی در حدود 70 هزار سال پیش موتور تاریخ را روشن کرد. انقلاب کشاورزی در حدود 12 هزار سال قبل به این روند سرعت داد. انقلاب علمی که همین 500 سال پیش شروع شد، میتواند نقطه پایان تاریخ و آغازگر چیزی کاملا متفاوت باشد. موضوع این کتاب داستان تاثیر این انقلاب بر انسان و بر موجودات دیگری است که در کنار او زندگی میکنند.» احتمالا از همین نثر ساده متوجه شدید که این کتاب روان است و پیچیدگیهای حوصلهبر ندارد. «انسان خردمند» کلا 4 بخش دارد: انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت بشر، انقلاب علمی. البته یک کلام آخری هم با عنوان «موجودی که خدا شد» دارد. خوبیاش این است که وقتی شروع می کنید به خواندن، تقریبا دست کشیدن از آن کار سختی است. مدام با خودتان میگویید: خب بعدش چه میشود؟
سوالات هراری برای نوشتن این کتاب مبنی بر 3 پرسش اساسی بوده است: چه رابطهای میان تاریخ و زیستشناسی وجود دارد؟ آیا عدالتی در تاریخ هست؟ آیا انسانها با افشای حقایق تاریخی خوشبختتر شدهاند؟
از سرد و گرم روزگار / احمد زیدآبادی / نشر نی
ابتدا بخشی از پشت جلد کتاب را بخوانیم: «...هر غروب پاییز از بلندای تکدرخت تناور روستایمان چشم به افقهای دوردست و بیانتهای کویر دوختم و به آواز درونم گوش فرا دادم؛ آوازی که مرا به «انتخاب» فرامیخواند. پس انتخاب کردم؛ فقر و بیپناهی را با شکیبایی تاب آوردم، از رنج و زحمت کار شانه خالی نکردم، سر در کتاب فرو بردم و بر همه تباهیهای محیط اطرافم شوریدم... این قصه سرگذشت من است تا 18 سالگی.» احمد زیدآبادی روزنامهنگار است و در همین چند خط پشت جلد کتابش توضیح داده که در خاطراتش از چه چیزهایی میخواهد صحبت کند. هرچند این کتاب، گویا مقدمهای برای آن 5 جلدی که او قرار است خاطراتش را بعدها در آن تعریف کند. زیدآبادی دلایل متعددی برای نوشتن این کتاب داشته که یکی از آنها نشان دادن رنجی است که در زندگی کشیده و البته اهمیت انتخابی که برای تغییر مسیر زندگیاش داشته است. دیگر این که نمیخواسته ثبت خاطراتش را به آینده دور یعنی دوران پیری اش موکول کند؛ همان زمانی که نه تمرکزی میماند و نه حافظه چندان یاری میکند.
خاطرات سفیر ...: و من سفیر شدم! / نیلوفر شادمهری / انتشارات سوره مهر
نیلوفر شادمهری وقتی بورس دوره دکترا در رشته طراحی صنعتی را به دست میآورد، راهی فرانسه میشود. او در مقدمه کتابش مینویسد: «متوجه شدم آنجا کسی من را نمیبیند. آن که آنها میدیدند و با او سر صحبت را باز میکردند، یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری. آنها چیز زیادی از ایران نمیدانستند... و من شدم «ایران»! من باید پاسخگوی همه نقاط ضعف و قوت ایران میبودم. انگار من مسول همه شرایط و وقایع بودم.»
او در اولین خاطرهاش با عنوان «معیار مهم من از نظر استاد» از روزی میگوید که قرار بود برای پذیرش در دانشگاه «انسم» پاریس مصاحبه شود: «.... رزومه و سوابق تحصیلی من دستشون بود. من هم خیالم از همه چیز، به خصوص توان علمی و سطح تحصیلیام توی دورههای قبل، راحت راحت بود... خیلی خوشحال، منتظر شروع گفتگو بودم که خانم دکتر، در حالی که با دست به سر تا پای من و حجابم اشاره میکرد، گفت: «تو همینجوری میخوای بیای توی دانشگاه؟» انتظار همه جور حرفی رو داشتم به جز همین یکی رو! اما... خب، نیازی به از قبل فکر کردن نبود. جوابش خیلی واضح بود. گفتم: «البته!» تلفن رو برداشت و زنگ زد به یه نفر دیگه....»
خاطرات شازده حمام/ محمدحسین پاپلییزدی
کتاب خاطرات استاد مدعو دانشگاه سوربن، تازه از تنور داغ نشر بیرون نیامده ولی هنوز هم خوانندگان خودش را دارد و هنوز هم گاهی اسمش در فهرست پرفروشها قرار میگیرد. دکتر پاپلی یزدی استاد حوزه علوم جغرافیا است که خاطرات خود از دهه سی و چهل در شهر یزد را در قالب روایتهای مختلف بیان کرده است؛ از سختیها و فقری که گریبان مردم را گرفته بود تا دردهای پنهانی باورهای اشتباه. یکی از آنها داستان زن مومنی بود که به خاطر درد شکم و رنگ زرد چهره و بالاآوردنهای فراوان، به او تهمتی ناروا زدند. اما زن مقاومت کرد و معلوم شد که دچار یک بیماری شکمی بوده. عجیبتر این که او عزمش را جزم میکند و به دانشگاه پزشکی میرود و بعد هم از ایران مهاجرت میکند و به جایگاه نخبگان میرسد و حتی بعدها یک سری از بستگانش را به محل اقامتش دعوت میکند و.... اینجا از سر و ته ماجرا زدیم تا خودتان به سراغ کتاب بروید و سرگذشت عجیب آن را بخوانید. هرچند این کتاب پر از خاطرات خاص است.