باید به ایران برگردم
با لودویکو اینائودی که هر سه شب اجرایش در تهران به رنگ استقبال بود
مسعود میر/ خبرنگار
« شب بیش از 9هزار نفر با اجرای موسیقی یک پیانیست ایتالیایی در تهران بهاری شد.» این جمله شاید بهترین تعریف از برگزاری یک رویداد موسیقایی کم نظیر در شبهای دومینماه فصل اول سال باشد. اصل خبر این بود که لودویکو اینائودی، آهنگساز و پیانیست مشهور ایتالیایی طی 3شب در تالار بزرگ وزارت کشور میزبان عشاق ایرانی موسیقیاش بود. شاید کمتر کسی فکر میکرد که در روزهای ۴، ۵ و ۶ اردیبهشتماه چنین جمعیتی به میدان فاطمی تهران بیایند و دو ساعت پای اجرای موسیقی گروهی بنشینند که سرشار بودند از اعتقاد به زبان مشترک موسیقی و دلبسته سازهای ابداعی و دستسازی که کمتر برای ما آشنا بود. اینائودی با نوای پیانوی خویش نشان داد که چرا نوه رئیسجمهور ایتالیا در دهه 50میلادی با آهنگسازیهایش برای فیلمها و سریالهای مختلف و آلبومهایش چنین محبوب است. آنهایی که معجزه انگشتان و کلاویههای پیانوی او را در تهران شنیدند این موضوع را تصدیق خواهند کرد که شاهکارها همیشه و همه جا محبوب و ماندگار هستند. او در گفتوگویی با همشهری از دنیای موسیقی خود و ماجرای سفرش به ایران گفت. گپ کوتاه با اینائودی پیش چشمان شماست و گفتوگویی تفصیلی در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
لطفا درباره این موضوع که گفته میشود موسیقی شما نوعی بیان شخصی و شامل احوالات درون گرایانه است توضیح بدهید.آیا شما خودتان به چنین تعاریف و مرزبندیهایی در موسیقی قائل هستید؟
به هر حال شما وقتی موسیقی میآموزید باید از یکسری قواعد و قوانین آگاه باشید و از آنها پیروی کنید. این قواعد را خیلیها مانند من که در دانشگاه در رشته موسیقی تحصیل کردهاند میآموزند و با آنها موسیقی را یاد میگیرند. اما اکنون درباره این قوانین نگاه متفاوتی دارم چون اگر بخواهم فقط به این سازو کارها پایبند باشم نمیتوانم موسیقی مطلوب خودم را خلق کنم بنابراین تصمیم گرفتم که این قوانین را به درونیات و سلیقه خودم متصل کنم و کار جدید و متفاوتی را خلق کنم.
در اجرای گروه شما چندین ساز جدید در کنار پیانوی خودتان رونمایی شد که لااقل برای مخاطبان موسیقی کمتر شناخته شده بود. این سازها را چطور در گروه موسیقیتان تعریف کردید؟
من کارم را با پیانو شروع کردم و تصمیم گرفتم در کنسرتهای مختلفی که دارم سازهای جدید را هم تجربه کنم. در گام اول سازهایی مثل گیتار، چِلو و ویولن را که سازهای سنتیتری هستند به گروه اضافه کردم.اما سازهایی که شما مدنظر دارید و دربارهشان سؤال پرسیدید سازهایی هستند که در واقع ماحصل سفرهای من به کشورهای مختلف است. من تصمیم گرفتم از این سازها در کنسرتهایم استفاده کنم تا بتوانم رنگ و لعاب بهتری را به اجرا و کنسرتم بدهم.
شما در اجراهایتان فضای خاصی را با موسیقی و رنگ و نور خلق میکنید. این فضاها چقدر در خدمت دغدغههای شخصی شما مانند مسائل زیستمحیطی یا تنهایی انسان معاصر هستند؟
من فکر میکنم هر اثر هنری که خلق میشود یک بازتاب از دنیا و محیط زندگی هنرمند است.این بازتاب البته میتواند خود به کشف و تأثیرگذاری منجر شود و موجبات خلاقیتهای دیگری را فراهم آورد.من هم با موسیقیام سعی کردم محیط و پیرامونم را درنظر بگیرم.نجات محیطزیست یک پیام در دنیای هنری من است و البته یک دغدغه شخصی که به گمانم باید بیش از اینها عمومی شود.
چرا تهران مقصد اجرای شما شد؟ذهنیتتان درباره مخاطبان موسیقی شما در ایران چه بود و اکنون چگونه است؟
حالا که به ایران آمدم مردم ایران و مخاطبان موسیقیام را بیشتر شناختم و بیشتر هم دوستشان دارم. من امیدوارم بتوانم دوباره به ایران بیایم چون دوست دارم دوباره برای مخاطبانم برنامه اجرا کنم و مهمتر اینکه مایلم به شهرهای مختلف ایران سفر کنم چون این کشور واقعا زیبا و دیدنی است.