پای صحبتهای سیروس همتی نویسنده، کارگردان و بازیگر
طنز بهترین وسیله برای نوشتن از ناگفتههاست
الناز عباسیان
شغلش معلمی بوده و سالها درس ریاضی تدریس میکرده اما حل معادلات ریاضی او را اقناع نکرد و پای او به صحنه تئاتر باز شد تا جاییکه تبدیل به یکی از بازیگران مطرح و اثرگذار در این حوزه شد. البته چهره او برای مخاطبان تلویزیونی هم آشناست و او را در سریالهای «خداحافظ بچه»، «خوب، بد، زشت»، «دلدادگان» و... تحسین میکنند. البته از هنرنمایی سینمایی او در فیلم «مارمولک» و «کارگر ساده نیازمندیم» هم نباید غافل شد. هنر طراحی صحنه و کارگردانی تئاتر و داوری در جشنوارههای مختلف را هم نباید از قلم انداخت اما سیروس همتی به این ختم نمیشود و او اوج آرامشاش را در نوشتن جستوجو میکند. دست به قلم است و تاکنون چندین کتاب و نمایشنامه چاپ کرده است. این هنرمند ۴۹ ساله اخیرا با ۲ فعالیت متفاوتش رسانهای شده است. اول خبر حضورش در مسابقه استعدادیابی «یک، دو، صدا» که برای انتخاب استعدادهای موجود در بین علاقهمندان به نمایشهای رادیویی بود و دیگری انتشار کتاب جدیدش که مجموعهای از چند نمایشنامه کوتاه با نام «هفتکوتوله و تمساح» بود. همینها بهانهای دست ما داد تا سراغ او رفته و از دغدغههای این روزهایش جویا شویم.
در همین سؤال نخست از فعالیت این روزهایتان برایمان بگویید؛ اگر اشتباه نکرده باشم سر صحنه تصویربرداری فیلم جدیدتان هستید؟
نه اتفاقا چند روزی است که برای بازبینی بیست و ششمین جشنواره تئاتر استان تهران دعوت شدهام و بسیار خوشحالم که بعد از حدود ۲ سال، تئاتر جان دوباره گرفته و به امید خدا بهزودی سالنهای نمایش همچون گذشته، با حضور هنرمند تئاتر و تماشاگران آن گرم خواهد شد.
بله متأسفانه در این ایام بسیاری از فعالان اصناف مختلف از جمله هنرمندان تئاتر متضرر شده و حمایت چندانی هم از آنها نشد. بهنظرتان راه برونرفتی برای این وضعیت معیشت هنرمندان تئاتر مثل ایجاد صندوقهای حمایتی از سوی مسئولان میتوان متصور شد.
من از نزدیک شاهد این موضوع بودم که چه بسیار خانوادههای هنرمندی که از تعطیلی تئاتر ضرر کرده و با مشکلات معیشتی روبهرو شدند. متأسفانه در روزهای خانهنشینی فعالان عرصه تئاتر، حمایت درست و درمانی از این عزیزان نشد. ما همان اوایل برای جبران خسارت این هنرمندان پیشنهادهایی دادیم. مثلا گفتیم از بودجه سالانه تئاتر، به کسانی که قرار بود نمایششان را به صحنه بیاورند و هنرمندانی که در حال تمرین نمایش خود بودند و به اجرا نرسیدند، بهعنوان کمک مالی اختصاص داده شود. البته خانه تئاتر در اوج نابسامانیهای مالی خود حرکت قابل ستایشی انجام داد و در حد توان بن خرید به اعضا اهدا کرد. به زعم من، دولت و اداره کل هنرهای نمایشی این امکان را دارند تا با خانه تئاتر به تعاملی برسند که این حمایت با مبلغ ماهانه بیشتری به هنرمندان تئاتر تعلق گیرد. البته این حمایتها مقطعی نباشند و مستمر اهالی هنر را حمایت کنند.
از این فضا کمی فاصله بگیریم و به کتاب تازه منتشر شده شما برسیم. از هفت کوتوله و تمساح برایمان بگوید.
در نگاه اول ممکن است تصور کنید هفت کوتوله و تمساح نمایشنامه کودک و نوجوان باشد اما با تمام احترامی که به آثار این حوزه دارم، باید عرض کنم که اینگونه نیست. در حقیقت اسم 7 نمایشنامه کوتاه این کتاب را هفت کوتوله گذاشتهام و تمساح هم نمایشی بزرگسال است که مسائل انسانی، انتقادی و اجتماعی در آن مطرح میشود. درباره علت نگارش این کتاب که به همت نشر نیستان منتشر شده هم باید بگویم که بیشتر دوست داشتم به دانشجویان و هنرجویان خوراک اجرای نمایش بدهم. چرا باید همیشه سراغ نمایشنامههای بلند و مطرح برویم. میتوانیم از همین نمایشنامههای کوتاه کار را پیش ببریم. گاهی به هنرجویانم میگویم که سنگ بزرگ نشانه نزدن است و بهتر است با نمایشنامههای کوتاه کار هنریتان را دنبال کنید. البته ناگفته نماند که من در چند دوره جشنوارههای آثار کوتاه داخلی و بینالمللی ازجمله جشنواره ارسباران اهر، داور بودم و متوجه شدم در این زمینه باید آثار بیشتری نوشته شود. البته پیش از این هم تجربه نمایشنامه کوتاه داشتم و کتاب «سه سه» که 3نمایشنامه کوتاه و 3 نمایشنامه بلند دارد را هم منتشر کرده بودم.
اگر اشتباه نکرده باشیم شما یک مجموعه کتابی هم با عنوان «داستانهای کرونا» یا «سوپ خفاش» را هم تنظیم کرده بودید. از چاپ این کتاب خبری نشد؟ اصلا چه شد که ایده نوشتن این کتاب و داستانهای کوتاه آن به ذهن شما خطور کرد؟
واقعیت این است که روزهای قرنطینه بهدلیل جلوگیری از شیوع کرونا و احوالات نزدیکان، دوستان و بستگان مرا تحتتأثیر قرار داده و بر آن شدم که در راستای آنچه دیده و تجربه کردهام با کمک تخیلات، شروع به نگارش مجموعه داستانی تحت عنوان داستانهای کرونا کنم. این کتاب شاید به نوعی به لحاظ شیوه نگارش ادامه کتاب «ننه کاراته» باشد؛ اما از بابت موضوع، فعلاً شامل 6داستان روز است که این داستانها دارای تم مشترکی میان کشور ما و کشورهای دیگر است چرا که کرونا اتفاقی جهانی شده و این ویروس منحوس همه دنیا را تحتتأثیر قرار داده است. در آن چند ماهی که در منزل بودم حداقل 2ساعت زمان را در روز به نگارش این داستان اختصاص دادهام که البته هنوز به مرحله چاپ نرسیده است.
اساسا موضوع اصلی نوشتههایتان چیست و چه گونهای را برای نوشتن بیشتر میپسندید؟ طنز یا جدی؟
از آنجا که طنز برای من بهترین وسیله برای گفتن حرفها و ناگفتههاست از اینرو سعی کردم وجه طنز داستانها را پررنگتر کنم. در کتابی که درباره کرونا نوشته بودم هدف این بود تراژدی و شرایط نابسامانی که مدنظرم بود را بهتر به مخاطب انتقال دهم. باید پذیرفت که یک هنرمند در میان مردم زندگی میکند و فارغ از اتفاقاتی که در اطرافش میگذرد، نیست. من هم در این آثار با نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی و سیاسی که جهانشمول هستند و زمان مصرف ندارند، اشاره کردم. یک نویسنده وامدار اتفاقاتی است که پیرامونش میگذرد و باید در این رابطه ادای دین کند. مسائل اجتماعی همیشه بزرگترین دغدغه من در نوشتههایم بوده است. حتی برای آن دسته از آثار که زمان آن مربوط به گذشته بود، تلاش کردم که با گریزی به اتفاقات خاص و ویژه، به تماشاگر یا بیننده، برخی مسائل را گوشزد کنم تا اثر بیارتباط با زمان حال نباشد.
پیشتر به کلاسهای بازیگری اشاره کردید. در شرایطی که اغلب سازندههای مجموعههای نمایشی برای بیشتر دیده شدن فیلمهایشان سراغ افراد مشهور اینستاگرامی میروند، بهنظرتان در حق هنرجویان دورههای آکادمیک اجحاف نمیشود؟
به نظر من هیچکس جای کسی را اشغال نکرده و آغوش هنر به اندازهای بزرگ است که هر فرد با استعداد و هنرمندی را در خود جای میدهد. من هیچ ایرادی نمیبینم اگر فرد با استعدادی بدون شرکت در کلاسهای بازیگری و تحصیلات آکادمیک به بازی دعوت شود. چه بسا از برخی هنرجویانی که سالها در کلاسها تمرین میکنند اما استعداد و نبوغ بازیگری را ندارند، بهتر باشند. به همینخاطر من ترجیح میدهم در این زمینه خیلی ورود پیدا نکنم. اما نکته مهم این است که حتی آن فردی که از فضای غیرآکادمیک به سینما یا تلویزیون راه پیدا کرده، خود دیر یا زود درمییابد که تحصیلات آکادمیک و تمرینات تئاتری مکمل استعداد ذاتی بازیگر برای پیشرفت است.
کمی از این فضا فاصله بگیریم و از فعالیت داوری شما در مسابقه استعدادیابی رادیویی با عنوان یک، دو، صدا سؤال کنیم. از این تجربه برایمان بگوید.
رادیو برای من نسبت به همه رسانهها جایگاه ویژهای دارد زیرا تأثیر صدا را میتوان به خوبی در این رسانه دید و شنید. در بازیگری سینما، تئاتر و تلویزیون ما عنصری بهنام فیزیک و بدن داریم و در چهرهمان عنصری به نام میمیک یا ریاکشنهای صورت. اگر این موارد را از بازیگر بگیرند، اساساً کار او سخت میشود. درحالیکه بازیگری در رادیو از پایه چنین موضوعی را ندارد شما باید تمام جلوههای هنرتان را در صدا اعمال کنید و بروز دهید که این بهشدت سخت است. بازیگری نمایشهای رادیویی رشته سختی است که علاقهمندان به این حوزه باید تمرین و ممارست داشته باشند و این مسابقه کمک زیادی به علاقهمندان این حوزه میکند. از اینرو به دعوت دوست عزیزم ساجد قدوسیان، کارگردان برنامه و مجری محترم آن نسیم رفیعی، داوری برنامه را پذیرفتم و باعث افتخار و خوشحالی من بود در کنار مینا نوروزی عزیز و هنرمند پیشکسوت عباس محبی تجربه داوری در این مسابقه را داشتم.
ماحصل این استعدادیابی چه بود؟ برگزیدگان چطور بودند؟
۳۸ شرکتکننده حضور داشت که حدود ۸ تا ۱۰ نفر برگزیده و به مرحله اصلی راه یافتند. البته من بیشتر به صداهایی که ویژگی خاصی داشته و خود شخص هم خلاقیت به خرج داده بود، رأی مثبت دادم.
هماکنون مشغول چه کاری هستید و چه کارهایی برای نمایش دارید؟
عرض کردم در حال بازبینی جشنواره تئاتر هستم. همچنین بهزودی سریال «نیسان آبی» ساخته آقای منوچهر هادی از شبکه نمایش خانگی پخش میشود که من هم توفیق همکاری با این گروه را داشتم.