بهرام بیضایی
(باشو، در حال نوشتن نامه) برای نوشتن این نامه نزد همسایه نرفتم، این نامه را پسر من مینویسد که نام او باشوست، ایشان در همه کارها ما را کمک میکند، و نانی که میخورد از کاری که میکند کمتر است، و آن نان را من از لقمه خودم میدهم! او مثل همه بچهها، فرزند آفتاب و زمین است و کمکم از شیش تا حرفی که میزند سه تا حرف آن مرا حالی میشود.
دیالوگ/ باشو، غریبه کوچک
در همینه زمینه :