به همه اهالی فرهنگ و هنر نیاز داریم
گزیدهای از اظهارات تازه محمدمهدی اسماعیلی درباره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برنامههای تازهاش برای اصلاح ساختار وزارتخانه
وزارت ارشاد شکل کاریکاتوری بهخودش گرفته و ما در تهران با تورم نیرو مواجهایم، اما هرقدر به پیرامون و مناطق محروم کشور میرویم، با وضعیت ضعیفی مواجه میشویم. مثلا، یک شهرستان بسیار مهمی در غرب کشور هست که در معرض انواع آسیبهاست، ولی فقط یک نفر مسئول اداره و یک کارمند دارد؛ حتی ماشین هم ندارد! خیلی از ادارات ارشاد ما با مشکلات پشتیبانی حداقلی مواجهاند؛ اما براساس چه منطقی باید در استانهای دیگر اداره ارشاد ایجاد کرد؟! نظام شکلدهی ما جوری اتفاق افتاده که امروز نزدیک 90درصد کارهای نمایشی در تهران تولید میشود. آیا نباید از استعدادها و سابقه تمدنی چند هزارساله سایر مناطق این کشور استفاده کرد؟ چرا از فرهنگها، لهجهها، قومیتها و گویشهایی که داریم هیچ استفادهای نمیکنیم؟ چون سیاستگذاریهای غلط است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 3وظیفه حمایتی، نظارتی و هدایتی دارد. نقش حمایتی و نظارتی 2ابزار مهم است. ما هم قدرت حمایت از جریانات مختلف را داریم، هم قدرت نظارت و مجوز. این دو باید مقدمه هدایت در امر فرهنگی شود؛ یعنی وقتی وزارت ارشاد در دوره تحولی جدید میخواهد اقدام کند، باید تمام ظرفیتهای حمایتی و نظارتیاش را پای کاری بیاورد که خروجیاش در سبد انقلاب اسلامی باشد. مثلا، بنیاد فارابی بهعنوان مجموعه کنشگر ما در حوزه سینما باید از محصولاتی حمایت کند که دقیقا مطابق با اهداف فرهنگی انقلاب باشد. کدام بخش در جریان عمومی نماینده تولید ماست؟ جریان جوان انقلابی. البته این بهمعنای ایجاد حصار نیست، بلکه بهمعنای اعلام اولویت است؛ اولویتی که در آن جریان سینمایی کشور باید پشت سر حوزه اولویتهای فرهنگی قرار بگیرد.
دولت مردمی، به همه اهالی فرهنگ و هنر و رسانه کشور برای نظام تحولی در پیش رو نیاز دارد. به همه آنها با هر گرایش و سلیقهای احترام میگذارد. من فکر میکنم اینقدر حرف مشترک وجود دارد و درباره آنها کار نکرده داریم که همه این اهالی فرهنگ و هنر را میتوانیم زیر این چتر جمع کنیم. برخلاف نوع القائاتی که دارد صورت میگیرد، دولت مردمی دولت همه مردم است. نباید فرهنگ و هنر را به یکسری برنامههای نمایشی آن هم از جنس خاص تقلیل دهیم. همین الان بدنهای عمومی از اهالی هنر گلهمندند که اصلا دیده نمیشوند. دولت مردمی میخواهد چترش را بالای سر همه نخبگان، نه عدهای خاص باز کند. ما با کار ویترینی نسبتی نداریم. کار ویترینی مال کسانی است که میخواهند کار نمایشی انجام بدهند. ما کار مردمی و عمیق میخواهیم. همه بخشهای فرهنگی -هنریای که در معرض نابودی هستند، در این زمره قرار میگیرند. جزو نخستین برنامههایم این خواهد بود که با هنرمندان تجسمی کشور صحبت کنم. یا با اهالی تئاتر که در قضیه کرونا آسیب زیادی دیدند، صحبت کنم؛ چراکه تئاتر ما در مصاف با حوزههای تصویری مثل سینما که قدرت رسانهای دارد، اغلب کمتر دیده میشود. اولویت ما این است که سراغ شاخههای مختلف و افراد برجسته دیگر حوزهها هم برویم که در رسانهها کمتر دیده میشوند.