• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 16 شهریور 1400
کد مطلب : 139822
+
-

جمعه سیاه

جمعه سیاه


مسعود پویا ـ روزنامه‌نگار

ترانه‌اش را فرهاد سال‌ها پیش خوانده بود. ترانه‌ای برای جمعه سیاهی در سال۴۹ که نقطه آغازی بر یک جریان بود. ۶ سال بعد ترانه فرهاد مفهوم و مصداقی به‌مراتب عینی‌تر و ملموس‌تر یافت. جمعه سیاه سال۵۷، نشانه‌ای شد آشکار برای اصلاح ناپذیر بودن حکومتی که حالا دیگر در روز روشن روی مردم بی‌سلاح اسلحه می‌کشید. بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ معتدل‌ترین منتقدان رژیم پهلوی هم دل از اصلاحات بستند و طرفدار ایده انقلاب شدند‌.حالا چکیدن خون جای بارون را همه دیده بودند. کشتار ۱۷ شهریور (فارغ از اینکه واقعا چند نفر در میدان ژاله به شهادت رسیدند) پهلوی دوم را بی‌آبرو و سقوطش را حتمی کرد‌. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات رژیم که فقط دولت شریف‌امامی را سرنگون نکرد، آخرین بخت‌های حل بحران را نقش بر آب کرد و در کمتر از ۶‌ماه داستان سلطنت در این سرزمین به پایان رسید. 
در همان روزهای انقلاب «ژاله خون شد» حسین علیزاده هم به میان مردم آمد و انقلاب که پیروز شد «خونبارش» ساخته شد و هم در سینما و هم در مساجد به نمایش درآمد. در دوران کوتاهی که مسعود کیمیایی مدیریت شبکه دوم تلویزیون را برعهده داشت امیر نادری فیلم «جستجو» را درباره گمشدگان ۱۷ شهریور ساخت که جزو آثار مهجورش محسوب می‌شود. می‌توان جستجو را در ادامه پرسه‌های ناامیدانه نادری در دهه 50 ارزیابی کرد‌؛ فیلم تلخی که تصویرش از واقعه 71 شهریور، حماسی نیست. در سال‌های بعد هم در سینما و هم در تلویزیون، جمعه سیاه ۵۷ به اشکال مختلف بازآفرینی شد. از آن فیلم‌ها و مجموعه‌ها چیز زیادی در یادها نمانده است. مثل همه کارهای مناسبتی که با شتاب فراوان و دقت پایین تولید شده‌اند. در نهایت آنچه از یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر برایمان مانده همان یکی دو کوشش صادقانه سال‌های اولیه پیروزی انقلاب است. بودجه‌های فراوان صرف شد و ساعت‌ها فیلم و سریال مناسبتی تولید، آنچه مانده اما همین خونبارش و جستجو است؛ همین و بس.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید