• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
چهار شنبه 10 شهریور 1400
کد مطلب : 139289
+
-

جبر در نگاه توست، نه در چیزی که بدان می‌نگری

جبر در نگاه توست، نه در چیزی که بدان می‌نگری


پویان عسگری ـ منتقد سینما

  «خورشید» کوششی از سوی مجید مجیدی برای بازگشت به فضای بهترین فیلمش «بچه‌های آسمان» و نمایش زیست همدلی‌برانگیز نوجوانانه است؛ آن هم بعد از چند اثر انتزاعی که گویای بلاتکلیفی او در فهم تحولات جامعه ایران  بودند. طبیعتا در فاصله 25سال میان دو فیلم (ربع‌قرن)، خیلی چیزها در اجتماع ایرانی و مشخصا زیست/طبقه اجتماعی فیلمساز تغییر کرده.کانون تماتیک «خورشید» معطوف به تقابل معصومیت با خطر و غلتیدن در گناه از سر محافظت از خویشتن است؛ فیلمی که نگاه نگران و دلسوزی نسبتاً واقعی کارگردان را نمایندگی می‌کند و لحظات دل‌انگیزی میان نوجوانان دوست‌داشتنی‌اش براساس ناتورالیسم کنترل‌شده مجیدی بنا می‌سازد.
   اما به‌دلیل درام حجیم و متورم‌، «خورشید» دچار لکنت‌‌های جدی شده و ناموفق در پرداخت خرده‌پیرنگ‌های داستان، یا آنها را به حال خود رها می‌کند یا دم‌دستی‌ترین فرجام دراماتیک را برایشان انتخاب کرده و اندوخته‌های درام در بخش اول را بر باد می‌دهد. در این میان بزنگاه‌ها/ ضرب‌الاجل‌های فیلمنامه زیادی سردستی و فوریتی نمایش داده می‌شوند (همان مشکلی که «سرخپوست» دیگر فیلمنامه نیما جاویدی هم داشت) و چون برآمده از سیر درام نیستند و فاقد پیش‌درآمد داستانی‌اند (از تخلیه مدرسه تا افشای هدف نصیریان بابت اجیر کردن بچه) مسیر طبیعی درام را واجد اعوجاج و حرکت در بیراهه می‌کنند. از سوی دیگر فیلمی که با رئالیسم چرک خروشان ابتدایی‌اش، وعده اثری همچون «انگل» بونگ جون هو در نگاه به شکاف‌های طبقاتی می‌دهد، در میانه داستان به‌دلیل فقدان درامی کوبنده و پناه بردن به همان اخلاقیات قراردادی سینمای گلخانه‌ای ایران (تحت‌لیسانس مجید مجیدی، رضا میرکریمی و سینمای مقبول مدیران «فارابی») به اثری قابل‌پیش‌بینی با پایانی نمادین بدل می‌شود و نه می‌تواند الهامش از «رگبار» بهرام بیضایی در نمایش یک معلم با وجود انسانی ناب را تکمیل کند و نه تیپ‌های خبیث‌ کاریکاتوری‌اش واجد طنینی از خطر واقعی (که در جامعه در حال بلعیدن معصومیت و نابودی انسانیت هستند) می‌شوند. از همه اینها بدتر، تأکید بر استعاره معمولی «گنج و رنج» و شکل خروج کودکان از جمع دوستانه با انعکاسی از سرخوردگی و دلشکستگی و احساس ناامیدی است.
  با اینکه خورشید پایانی نسبتا امیدوارانه از منظر استعاری دارد اما تن دادنش به سیاهی‌ها و رها کردن کودکان در غم و غبن منتج از آن پذیرفتنی نیست؛ نه از منظر نگاه دلسوزانه به اجتماع و نه از جهت سیر روایت و امکانات بالقوه درام. به‌عبارت بهتر جباریت آثار مجیدی در خورشید هم دوباره سر بر‌می‌آورد و کیلومترها دورتر از نگاه انسانی متعادل پایان «بچه‌های آسمان» به همه‌‌چیز رنگی از قهر می‌زند. بچه‌های آسمان که حاصل رنج زیستی فیلمساز و شناختش از طبقه مستضعف بود تماشاگر را با احساسات ناب و پیروزی اراده انسانی تسخیر می‌کرد اما «رنگ خدا» به‌عنوان شروع انحراف در مسیر فیلمسازی مجیدی، انسان را صرفا بهانه‌ای برای نمایش زیبایی طبیعت قرار می‌داد. «باران» حاصل ریا بود که عشق را در قالب اگزوتیسم جهان سومی می‌جست، «بید مجنون» یادآور محسن مخملباف و دهه60  است و «آواز گنجشک‌ها» بازتولید جدی و عبوس  یک فیلمفارسی بود که تلقی‌اش از نظام جزا و پاداش، از فرط ساده‌لوحی تماشاگر جدی را به خنده می‌انداخت! زندگی طبیعی و گرمای انسانی رفته‌رفته در فیلم‌های مجیدی از دست رفت، ناپدید شد و جای خود را به سرمای بی‌رحم روشنفکرمآبانه‌ای داد که ربطی به تربیت و نگرش و فهم فیلمساز نداشت! او در خورشید همچون نوجوان فیلمش در سکانس پایانی با تمام وجود تقلا می‌کند تا به خلوص سرگرم‌کننده و مومنانه آثار اولیه‌اش دست یابد اما به قول آن دیالوگ معروف «چه سرسبز بود دره من» جان فورد: «چیزی از این دره رفته که دیگر هرگز بازنمی‌گردد». اینگونه پاداش نوجوان در جهان درام و اجر فیلمساز در دنیای واقعی ناچیز و اندک می‌شود. استعاره مرکزی خورشید یادآور فیلم‌های کهنه کانونی است و کیفیت فیلم بارها پایین‌تر از بچه‌های آسمان. گنجی در کار نیست، چون در دو دهه اخیر رنجی برای فیلمساز در کار نبوده!

شناسنامه

    کارگردان: مجید مجیدی، نویسندگان فیلمنامه: مجید مجیدی، نیما جاویدی، مدیر فیلمبرداری: هومن بهمنش، موسیقی: رامین کوشا، بازیگران: جواد عزتی، علی نصیریان، طناز طباطبایی، روح‌الله زمانی، صفر محمدی، علی غابشی، علی تقوازاده، شمیلا شیرزاد و...
  تهیه‌کننده: امیر بنان، مجید مجیدی
 علی کودک کاری است که در یک اوراقی لاستیک کار می‌کند و مادرش هم به خاطر مشکلات روانی در بیمارستان بستری شده است. او که وضع مالی چندان خوبی ندارد توسط یکی از هم‌محلی‌های خود از وجود یک گنج در زیرزمین مدرسه آگاه می‌شود و تصمیم می‌گیرد با دوستان خود در یک ماجراجویی تازه به سراغ این گنج برود.
 محصول: ۱۳۹۸ / اکران: بهار ۱۴۰۰ 
  برنده سیمرغ‌های بلورین بهترین فیلم، فیلمنامه و طراحی صحنه از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر
  نامزد شیر طلایی بهترین فیلم هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز 
  برنده جایزه فانوس جادویی بخش جنبی جشنواره ونیز 
  برنده جایزه مارچلو ماسترویانی (بهترین بازیگر نوظهور جشنواره) جشنواره ونیز برای روح‌الله زمانی بازیگر نوجوان فیلم خورشید
  برنده پروانه زرین بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر بخش بین‌الملل سی و سومین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان 
  برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان

 

این خبر را به اشتراک بگذارید