• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 9 شهریور 1400
کد مطلب : 139153
+
-

گفت‌وگو با «عباس غفاری» کارگردان و بازیگر تئاتر که در همسایگی ما و شهرک رسالت زندگی می‌کند

شرق تهران از نظر سالن تئاتر فقیر است

شرق تهران از نظر سالن تئاتر فقیر است

پریسا نوری

 در نوجوانی و همزمان با یادگیری رشته مکانیک در هنرستان، وارد دنیای بازیگری و کارگردانی تئاتر شد و خیلی زود پا جای پای استادان و هنرمندان مطرح این عرصه گذاشت. «عباس غفاری» در ۵۲ سالگی و پس از ۴ دهه فعالیت حرفه‌ای، آثار ماندگار و درخشانی در کارگردانی و بازیگری تئاتر به جا گذاشته که تازه‌ترین آن کارگردانی نمایش «سگدو» است. نمایشی که چند ماه قبل در جشنواره تئاتر فجر بیشتر جوایز اصلی را درو و نام کارگردانش را تیتر یک خبرها کرد. هفته گذشته به رسم همسایگی سری به شهرک رسالت زده و با این هنرمند پُرکار گفت‌وگو کرده‌ایم.

 از ورودتان به دنیای تئاتر بگویید و اینکه چرا همزمان با بازیگری تئاتر، رشته مکانیک می‌خواندید؟
وقتی ۹ سالم بود با شرکت در کلاس‌های کانون پرورش فکری، بازیگری تئاتر را یاد گرفتم اما چون در نزدیکی خانه ما هنرستان تئاتر و بازیگری نبود، در هنرستان رشته مکانیک و ریخته‌گری خواندم و تقریباً همان روزها بود که وارد عرصه حرفه‌ای بازیگری و سپس کارگردانی تئاتر شدم.


 نقش کانون پرورش فکری در ورود شما به عرصه تئاتر پررنگ بوده است. به نظر شما در سال‌های اخیر مراکز فرهنگی دولتی همین نقش را برای جوان‌ها و نوجوان‌های علاقه‌مند به هنر و بازیگری ایفا کرده‌اند؟
در سال‌های اول که فرهنگسراها تازه دایر شده بودند خیلی در حوزه هنر فعال بودند. یادم است در فرهنگسراهای ارسباران، گلستان، اشراق، اندیشه و... کلاس‌های آموزشی بازیگری و حتی اجراهای بسیار خوبی برگزار می‌شد و به دلیل اینکه قیمت‌ها پایین بود استقبال از این برنامه‌ها هم بسیار خوب بود و خانواده‌ها تابستان‌ها بچه‌هایشان را برای یادگیری هنر به این مراکز می‌سپردند؛ اما متأسفانه از اواخر دهه هشتاد سازمان فرهنگی و هنری به دلیل کمبود بودجه یا تغییر سیاست، از این مراکز خواست که هزینه‌هایشان را خودشان دربیاورند و آنها هم به ناچار فعالیت‌هایشان به سمت درآمدزایی رفت و از نظر کیفیت آموزشی افت کردند و جایگاه گذشته را در ارتقای هنر و هدایت جوانان به این عرصه ندارند و خلوت شده‌اند.


 سالن‌های تئاتر و مراکز فرهنگی دولتی و خصوصی بیشتر در پهنه مرکز و شمال گسترده شده‌اند. به نظر شما وضعیت پهنه شرق پایتخت از نظر گستره سالن‌های تئاتر چگونه است؟
پهنه شرق بسیار گسترده است و محله‌های قدیمی و بزرگی چون نارمک و تهرانپارس را دارد که پر است از جوانان مستعد اما متأسفانه سالن تئاتر دولتی یا خصوصی ندارد و از این نظر فقیر است.


 حدود ۳ دهه است در شمال شرق تهران و شهرک رسالت زندگی می‌کنید. اگر بخواهید این محله را توصیف کنید نخستین موضوعی که به ذهنتان می‌رسد، چیست؟
ترافیک سنگین بزرگراه رسالت؛ چون این بزرگراه تقریباً همیشه شلوغ و پر ترافیک است. من هم چون حوصله رانندگی در ترافیک این بزرگراه را ندارم، سعی می‌کنم مسیرهای نزدیک را اغلب پیاده بروم؛ برای مسیرهای دور هم خوشبختانه یک خط بی. آر. تی و دو ایستگاه مترو هم داریم که مرا از رانندگی و ماندن در ترافیک نجات می‌دهند.


  ارتباطتان با همسایه‌ها و اهالی شهرک چگونه است؟ آیا آنها شما را به‌عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر می‌شناسند؟
اغلب صبح زود از خانه می‌روم و آخر شب می‌آیم خیلی با همسایه‌ها ارتباط چندانی ندارم، ترجیح می‌دهم که به‌عنوان بازیگر و کارگردان شناخته نشوم؛ چون خیلی‌ها دوست دارند بازیگر شوند و همین که با یک بازیگر یا کارگردان آشنا می‌شوند سفارش‌ها شروع می‌شود و انتظار دارند خودشان یا بچه‌هایشان را وارد دنیای بازیگری کنیم و از آنها تست بازیگری بگیریم؛ اگر استعداد بازیگری داشته باشند که هیچ، اما اگرمستعد نباشند و این موضوع را به آنها بگویی، دلخوری پیش می‌آید. به همه این عزیزان می‌گویم که بازیگری اصلاً کار آسانی نیست و نمی‌شود یک‌شبه ره صد ساله رفت، علاوه بر داشتن علاقه و استعداد، باید سال‌ها سختی کشید و تلاشی کرد.


 خاطره‌ای از برخورد اهالی تعریف کنید.
دو، سه سال پیش مدتی در یکی از برنامه‌های تلویزیونی شبکه ۲ که ساعت ۷ صبح پخش می‌شد به‌عنوان کارشناس تئاتر صحبت می‌کردم. فکر می‌کردم چون برنامه صبح زود پخش می‌شود، کسی مرا نمی‌بیند. یکبار که به سوپری محله رفته بودم، فروشنده تلویزیون مغازه را نشان داد و گفت «صبح تو را در تلویزیون دیدم... م.» یادم آمد که بیشتر سوپری‌ها تلویزیون دارند که اغلب روشن است. برخورد مغازه‌دار خیلی خوب بود و از آن موقع هر وقت مرا می‌بیند می‌گوید «برنامه جدید‌چی داری؟... اگه اجرا داشتی خبر بده و...»


  با ورود به پیک پنجم کرونا، سالن‌های تئاتر که بعد از ماه‌ها باز شده بودند و می‌خواستند نفسی بگیرند دوباره تعطیل شدند. در این روزها و ماه‌های تعطیلی اجباری سالن‌های تئاتر مشغول چه‌کاری هستید؟
در آموزشگاهی به دانش‌آموزانی که کنکور هنر داده‌اند و می‌خواهند برای امتحان عملی آماده شوند کارگردانی و بازیگری تئاتر را یاد می‌دهم؛ اما بسیاری از بچه‌هایی که تئاتر کار می‌کردند متأسفانه در این دوره کرونا بیکار شده‌اند. نکته قابل تأمل اینجاست که در این روزهای کرونایی بازارها، پاساژها و حتی سینماها هم باز است؛ اما سالن‌های تئاتر تعطیل است و این در حالی است که تئاتر برای عوامل آن برای تفنن و سرگرمی نیست بلکه شغل و منبع درآمدشان است.


 دوران قرنطینه اجباری کرونا چگونه گذشت؟
قرنطینه برای ما تئاتری‌ها که کارمان جمعی و گروهی است، خیلی سخت گذشت. شاید یکی، ۲ هفته اول خوب بود ولی بعد خیلی اذیت شدیم. هم از نظر روحی و روانی و هم اقتصادی.

کارنامه هنری
عباس غفاری در اجرای بسیاری از نمایش‌ها نقش داشته که برخی از آنها عبارتند از: «شام آخر»، «بانوان و آقایان»، «همان‌طور که بوده‌ایم»، «شبانه»، «چهل گیس»، «حریم خلوت دل»، «خانمچه و مهتابی»، «کبوتری ناگهان»، «آب مرا قصه کرد»، «نجواهای شبانه»، «فاطمه عنبر»، «عطا سردار مقلوب»؛ «خواب بی‌وقت حوریه»، «می‌خواستم اسب باشم»، «مردی که حرف می‌زند»، ‌» «زمان سکوت برای زندگان»، «پاتوق و پاانداز»، «یک زن یک مرد»، «شازده کوچولو»، «برگ‌ریزان»، «مشترک ایران و انگلیس»، «بیست سال و ۹ ماه و چهار روز»، «پاره‌های ساده» و...

اطلاعات فوری  عباس غفاری
 بازیگر، کارگردان و منتقد تئاتر
 متولد ۱۳۴۸
 ساکن شهرک رسالت (محله کوهک)

این خبر را به اشتراک بگذارید