2ردپا از یکجفت پوتین
سامان رضایی
ماه ژوئیه سالجاری میلادی بود که رئیسجمهوری آمریکا گفت: «طالبان ارتش ویتنام شمالی نیست. ما مجبور نمیشویم مردم را از پشت بام سفارت آمریکا در افغانستان با بالگرد نجات بدهیم.» تصاویری که از روی سفارت آمریکا در کابل منتشر شد دقیقا نقض پیشبینیهای جو بایدن بود. این تمام ماجرا نبود. عکسها به قدری به تصاویر خروج آمریکاییها از پشتبام سفارت این کشور در سایگون Ho Chi Minh Cit (هوشیمین) بزرگترین شهر ویتنام شباهت داشت که به سرعت عکسهای مقایسهای آن در فضای مجازی منتشر شد. در یکی از تصاویر، جمعیتی از ویتنامیها را مشاهده میکنیم که داخل یک هواپیما در حال فرار از منطقه هستند و در تصویر دوم افغانستانیهایی که آنها هم پس از تخلیه نیروهای آمریکایی، داخل هواپیمای C-17A (هواپیمایی که چند نفر از روی بال آن سقوط کردند) در حال فرار هستند. در تصویر مقایسهای دیگر، بالگردهای آمریکایی روی سفارت این کشور در سایگون و کابل روی بام سفارت نشستهاند و این دو تصویر باز هم به قدری شبیه هستند که موجب شدند تحلیلگران سیاسی به سرعت دست به قلم شوند. از تحلیلهای تکراری آنها که بگذریم چنانچه نگاه دقیقی به این دو ردپای یکسان پوتین نظامی آمریکا در سایگون و کابل بیندازیم چند واقعیت غیرقابل انکار در آن وجود دارد. نخست آنکه ردپایی که 2بار تکرار شده و صاحب آن همچنان حضور دارد بهطور حتم ممکن است رد سوم و چهارمی هم بر جای بگذارد. پرسش آن است که با مشاهده فجایع انسانی که پس از حضور نظامی ابرقدرتها در کشورهای دیگر روی میدهد باز هم دفاع از چنین قشونکشیهایی جایز است؟ حتی با پیشفرض 11سپتامبر و...
نکته دوم هوشمندپنداری رهبران سیاسی توسط مردم است. آیا واقعا جو بایدن یا سایر رهبران سیاسی اروپا و آمریکا تصور میکردند طالبان به این سرعت افغانستان را تصرف کند؟ بدون توجه به تحلیلهای سیاسی تکراری و بعضا متوهم درباره همهچیزدانی ابرقدرتها بهتر است پرسشهای بنیادین درباره این قشونکشیها را با ملاک قرار دادن واقعیت دنبال کنیم و بس.