زمانی برای رام شدن ویروس سرکش
گذشت زمان چه تأثیری بر کرونا دارد؟ چرخه ابتلا به کرونا چه زمانی به پایان میرسد؟
هدا عربشاهی ـ روزنامهنگار
حدود یکسالونیم است که مردم جهان در تجربه جمعی بزرگی بهنام «عالمگیری ویروس SARS-CoV-2» گرفتار شدهاند. اکنون باوجود واکسیناسیون عمومی و به موازات آن، شیوع پیدرپی سویههای جدید، طبیعی است که بسیاری از مردم از خود و دانشمندان دنیا بپرسند: این چرخه چگونه و چهوقت پایان خواهد یافت؟ واقعیت این است که کووید-19 نخستین رودررویی انسان با مسئلهای عالمگیر نیست و آخرین آن هم نخواهد بود و به باور اپیدمیولوژیستها این بیماری هم سرانجام «اندمیک» یا «بومی» خواهد شد. Endemic برگرفته از دو واژه یونانی en بهمعنی «بین» و demos بهمعنی «مردم»، درباره وضعیتی توضیح میدهد که در آن، عفونت در منطقه جغرافیایی خاصی و بدون ورودیهای خارجی بهطورمداوم در سطح اولیهاش بهصورت «بومی» باقی میماند و به زبانی ساده «بین مردم» به بقای خودش ادامه میدهد.
آغاز شیوع کووید-19با خوشبینی زودگذری همراه شد که معتقد بود انسان قادر است گسترش سارس-2 را متوقف کند و آن را به طبیعت بازگرداند؛ درست آنگونهکه حدود 2دهه قبل درباره پسرعموی بزرگش سارس-1 اتفاق افتاد اما این پنجره خوشبینی ماهها پیش محکم بسته شد و بنابراین دیگر هیچ امیدی به محو ناگهانی کووید-19وجود ندارد. ازاینرو، گزینه دیگری بهنام «واکسیناسیون» روی میز آمد که هرچند باوجود تنوع سویهها بعید بهنظر میرسد که حتی این مورد هم بتواند به ریشهکنی کامل بیماری منجر شود و در خوشبینانهترین وضع بتوان با واکسیناسیون عمومی حدود 70درصد از جمعیت جهان بیماری را وادار کرد که به وضعیت پایدار همزیستی بین مردم برسد؛ درست مثل پسرعموهای دیگرش که با نام عمومی «ویروسهای کرونای سرماخوردگی» شناخته میشوند. این واقعیت مهم و انکارناپذیر وجود دارد که بهلطف واکسن، مردم دیگر از کووید-19نخواهند مرد حتی اگر به آن مبتلا شوند اما مسئله مهم این است که عالمگیریها همواره در طول تاریخ سرانجام روزی پایان یافتهاند و در پایاندادن به این وضعیت بحرانی واکسیناسیون در رتبه دوم اهمیت قرار میگیرد، هرچند نباید این نکته کلیدی را فراموش کرد که واکسنها در تسریع روند رسیدن به مرحله بومیشدن و کاهش مدتزمان ماندن در وضعیت عالمگیری بهویژه درمورد بیماریهایی چون کووید-19 که عامل بیماریزای آنها بهسرعت دستخوش جهش میشود و بنابراین دربرابر پایانیافتن مقاومت میکند، نقش بسزایی دارند؛ برایمثال، سرنوشت درمورد عالمگیریهای ویروسی مثل آنفلوآنزا بهگونهای دیگر رقم خورد. سال 1918، زمانیکه جهان هنوز نمیدانست که عالمگیری بزرگ آنفلوآنزا ناشی از ویروس H1N1 است، هیچ واکسنی برای ومقابله با آن وجود نداشت. سال 1957، وقتی عالمگیری ویروس، H2N2 جهان را فراگرفت واکسن آنفلوآنزا عمدتا ابزاری بود که فقط در بخش نظامی از آن استفاده میشد. در عالمگیری سال 1968که ویروس H3N2 را برای مردم به ارمغان آورد ایالاتمتحده شروع به تولید حدود 22میلیون دوز واکسن کرد اما در زمان آمادهشدن واکسن، عالمگیری از وضعیت بحرانی خارج شد و بهاینترتیب، تقاضا برای واکسن فروکش کرد. این پدیده چند دهه بعد و اینبار در سال 2009 دوباره ظاهر شد و در اینزمان، جهان سرانجام توانست صدها میلیون دوز واکسن H1N1 تولید کند. اما بازهم بسیاری از کشورها بخش بزرگی از سفارشهای خودشان را لغو کردند زیرا درنهایت به آن نیاز نداشتند و بار دیگر بیماری فروکش کرده بود.
چرا آنفلوآنزا بومی شد؟
سوای اینکه نوع ویروس آنفلوآنزا با نوع ویروس سارس-کوو-2 فرق دارد (آنفلوآنزا از خانواده ویروسهای راستمُخاط و کووید-19از خانواده کروناویریده است) و بنابراین، سرعت و نرخ جهش در آنها متفاوت است، اما بههرروی، این سؤال مهم مطرح میشود که عالمگیریهای آنفلوآنزا در یک سده اخیر چگونه پایان یافتند؟ درحقیقت، این ویروسها از بین نرفتند و تبار ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی بهصورت H1N1 امروزی همچنان وجود دارد. ویروس H3N2 هم نابود نشده و در گردش است. انسانها هم نسبت به این ویروسها مصونیت گلهای نگرفتهاند. مصونیت گلهای به پدیدهای گفته میشود که در آن گسترش عامل بیماریزا متوقف میشود؛ زیرا بسیاری از افراد از طریق نرخ بالای ابتلا یا واکسیناسیون عمومی در برابر آن محافظت شدهاند. اما ویروسهایی که باعث این عالمگیریها شدند وارد مرحلهگذار شدند و ما انسانها عامل اصلی این اتفاق بودیم. دستگاه دفاعی بدن ما بهحدی درباره این ویروسها و عملکرد آنها آموخته است که دیگر بتواند از ما دستکم در بیشتر مواقع از نمودهای مرگبار عفونتهای ناشی از آنها محافظت کند و بهاینترتیب، باگذشت زمان بهجای ایجاد سونامی بیماریهای ویرانگر، ویروسها باعث افزایش ناگهانی بیماریهای خفیفتر شدند و اینگونه، آنفلوآنزای عالمگیر به آنفلوآنزای فصلی تنزل پیدا کرد.
نیاز ویروسها به بومیشدن برای بقا
اگر این الگو ثابت بماند، انتظار میرود سارس-2(کووید-19) هم روزی به جرگه همان ویروسهای کرونای انسانی ملحق شود که امروزه و معمولا در زمستان و زمانیکه شرایط انتقال آنها مساعد است باعث سرماخوردگی میشوند؛ زیرا این ویروس هم برای بقا به همزیستی نیاز دارد.
اما چه زمانی این اتفاق رخ خواهد داد؟ متأسفانه هنوز هیچ جوابی برای این سؤال بزرگ نداریم. ماریا ونکرخوو، کارشناس برجسته سازمان جهانی بهداشت درباره کووید-19میگوید: «هیچچیز- هیچچیز- ازجمله انواع ویروس وجود ندارد که نشان دهد ما نمیتوانیم از مرحله حاد خارج شویم؛ زیرا این امر قابلکنترل است». تجربه 4عالمگیری یک قرن اخیر نشان میدهد که ویروسها ظرف یکسالونیم تا 2سال از وضعیت عوامل بیماریزای عالمگیر به عوامل بیماریزای بومی تبدیل میشوند اما همانطورکه پیشتر گفته شد همه این عالمگیریها مربوط به آنفلوآنزا بود. بنابراین، عامل بیماریزای متفاوتی چون سارس-2 میتواند به این معنی باشد که باید در انتظار الگوی متفاوتی باشیم که احتمالا در مدتزمان متفاوتی ظهور پیدا خواهد کرد. پس بهتر است به عالمگیریهای گذشته ویروسهای کرونا رجوع کنیم اما متأسفانه هیچ سابقه تاریخی در مورد میزان بیماری و شدت بیماریزایی دیگر ویروسهای کرونای انسانی و مدت زمان لازم آنها برای تبدیلشدن به بیماری بومی در دسترس نیست و درحالحاضر، عالمگیریهای آنفلوآنزا تنها الگوهاییاند که میتوانند به دانشمندان نقشه راه عرضه کنند. هرچند، براساس یک مکتب فکری، منشا عالمگیری بزرگ سال 1889 که در تاریخ پزشکی از آن بهعنوان «آنفلوآنزای روسی» یاد میشود احتمالا یکی از ویروسهای کرونای انسانی با نام OC43 باشد نه ویروس آنفلوآنزا. فرض بر این است که هر 4ویروس کرونای انسانی از گونههای جانوری سراغ مردم آمدهاند و OC43 بهطور بالقوه در دهههای آخر قرن نوزدهم از گاو آمده و به انسان رسیده است. البته این فقط یک فرضیه است؛ زیرا این عالمگیری در دوران پیش از ویروسشناسی امروزی رخ داده است. جنی لاوین، پژوهشگر زیستشناسی در دانشگاه اموری که سرپرست پژوهشی است که در نشریه تخصصی ساینس منتشر شده است با تأکید بر اینکه در تاریخ متاخر، همه عالمگیریها فقط مربوط به آنفلوآنزا بودهاند پیشبینی میکند که وقتی افراد مسن-که بیشتر مستعد بستریشدن و فوت ناشیاز کووید هستند- تجربه مقابله با این ویروس را پیدا کنند این ویروس دستکم در مورد بیشتر افراد دیگر سبب بروز شکل حاد نخواهد شد.
ایمنی گلهای؛ ابتلا و واکسیناسیون
بهطورکلی، پادتنها همیشه نخستین خط دفاعی ما نیستند. وقتی سلولهای بدن انسان با ویروس جدیدی مواجه میشوند، ابتدا با استفاده از دستگاه ایمنی «ذاتی» واکنش نشان میدهند و در این مرحله، بسیاری از عفونتهای اولیه را بهسرعت و پیش از آنکه از کنترل خارج شوند از بین میبرند اما اگر دستگاه ایمنی ذاتی قدرت کافی را نداشته باشد چند روز بعد دستگاه ایمنی «سازگارپذیر» که محل حافظه ایمنی است تغییر میکند و وارد عمل میشود. بخشی از این تغییر مربوط به سلولهای B است که پادتن میسازند. بدن ما میلیونها سلول B تولید میکند که هریک از آنها بهروشی کموبیش تصادفی برای تولید انواع متفاوتی از پادتن سازگار شدهاند. در طول عفونت، سلولهای B که آماده مقابله با مهاجم جدید هستند، سیگنالی برای تکثیر و تولید پادتن دریافت میکنند. این پادتنها در جریان خون گردش میکنند و بااتصال به ذرات ویروسی آنها را از کار میاندازند. از اینرو، لاوین و گروهش در الگوسازیهای کووید-19 نشان دادند که تجربه دستگاه ایمنی بدن سبب میشود که در آینده احتمالاً عفونتهای کووید -19درحد سرماخوردگی شود. باگذشت زمان و با استانداردتر شدن درجه حفاظتی در بزرگسالان، هرم ابتلا تغییر خواهد کرد و تعداد ابتلا به کودکان- که درحالحاضر عفونت در آنها بهندرت جدی است- بیشتر خواهد شد.
مارک لیپچیچ، اپیدمیولوژیست بیماریهای عفونی از مدرسه بهداشت عمومی تیاچ چان در دانشگاه هاروارد میگوید: «فکر میکنم این سناریو از سایر سناریوها محتملتر است و تقریباً همه مردم اشکالی از ایمنی را از عفونت طبیعی یا از راههای دیگری چون واکسیناسیون بهدست خواهند آورد و برای مدتزمانی دیگر بیمار نخواهند شد و بعد ما به مرحله بومیشدن وارد میشویم». البته جنی لاوین معتقد است که ایمنی گلهای بدینمعنی نیست که حتما فوت ناشیاز کووید-19پایان مییابد؛ زیرا حتی امروزه هم موارد فوت در اثر ابتلا به آنفلوآنزا وجود دارد. ایمنی گلهای فقط بهمعنی بومیشدن بیماری است و تازه در آنزمان باید ببینیم که این بومیشدن از نوع وخیم است یا خفیف. هرچند براساس الگوهای پیشین احتمال بومیشدن از نوع خفیف میتواند بیشتر باشد. همچنین فلورین کرامر، واکسینولوژیست در مدرسه پزشکی ماونت سینای در نیویورک میگوید: «بومیشدن سارس-2 همانند سرماخوردگی میتواند دارای الگوی فصلی شود و در ماههای زمستان وقتی کودکان در مدرسه هستند و زمانیکه ما زمان بیشتری را در محیط بسته خانه کنار یکدیگر میگذرانیم گسترش باید. در فصلهای آغازین ممکن است این بیماری با شدت بیشتری نمایان شود اما بههرحال به عالمگیری حاد تبدیل نخواهد شد». کرامر تأکید میکند: «اگر این بیماری فصلی شود در کشورهایی که نرخ واکسیناسیون و پیشزمینه ایمنی در آنها پایینتر است این فصلها ممکن است قویتر از کشورهایی ظاهر شود که در آنها نرخ واکسیناسیون بالاست». فلورین کرامر درباره الگوی کشورهایی مثل ایران توضیح میدهد: «فکر میکنم که ممکن است کشورهایی مانند ایران که درحالحاضر میزان عفونت آنها بهطرز باورنکردنی بالاست دیگر از ایمنی بسیار بالایی برخوردار شده باشند و اگر در این کشورها سطح بیماری کاهش یابد بعید بهنظر میرسد که بهصورت موجی بازگردد».
لاوین هم معتقد است که در کشورهایی مثل ایالاتمتحده که در آنها هم سطح بالای عفونت و هم نرخ بالای واکسیناسیون وجود دارد، بومیشدن بهزودی رخ خواهد داد.