
با بازدید از موزه لوور در تهران، تاریخ را قدم بزنید
کلکسیونِ زمان

لیلا به طلب:
«تلق تلق... تتلق» نور کم میشود و صدای قدمها در گوش دیوارها طنین میاندازد. قدمها عجلهای برای گذر ندارند. تلق تلقشان یکهو آرام میگیرد و ناباورانه در بستر سکوت غلت میخورد. آدمها پا به پا شدهاند تا از بیخِ گوشِ یک شیئ موزهای، در دالان تاریخ بخزند. هیچکس به آن پارکت ماهاگونی موزه که قدمها را به حرف آورده نگاه نمیکند؛ چون چشمها محو تماشای تمدن چندهزار ساله بشرند. جستوجوگرِ هنری که چندهزار پشتِ ما؛ امروزیها آفریدهاند. اشیای موزه لوور در تهران، عجیب، بینندهها را به سکوت و کاوش وا میدارد. خط به خط نوشته پای شیئ را طوری میخوانند انگار بخواهند از بَر کنند. سفر در تونل تاریخ از طریق اشیای موزه لوور در محل موزه ملی ایران، آنقدر طرفدار دارد که صف بینندگان مقابل ساختمان موزه دوران اسلامی پیچ و تاب بخورد و کش بیاید. این را هم بیفزاییم که تا 18خرداد برای بازدید از موزه لوور فرصت دارید. در مسیرِ بازدید از آثار لوور در موزه ملی ایران، نینا رضایی؛ مسئول اداره معرفی و آموزش موزه ملی ایران و نمایشگاههای این موزه همراهی مان کرده است.
لوور؛ درختِ تنومند هنر
علاقه شاهزادگان و پادشاهان فرانسه به آثار هنری، از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی جوانهای در دلِ کاخِ «لوور» نشاند که امروز به درختی تنومند تبدیل شده است. موزهای که در ابتدا کاخ پادشاه «فیلیپ دوم» بود، بعد از مدتی تبدیل به دژ پادشاهان فرانسه شد و بعد از حضور لوئی چهاردهم که علاقهمندیاش به هنر زبانزد بود، به محلی برای نگهداری آثار هنری اختصاص یافت. از نمایشِ آثارِ نخستین تمدنهای شرقی گرفته تا هنرِ اواسط قرن نوزدهم. اما این پایان راه نیست. موزه لوور هنوز هم با برگزاری نمایشگاه و دعوت از هنرمندان، آثار معاصر را حفظ کرده و این درخت تنومند را با تکمیل آثار موزه، زنده نگه میدارد.
آنچه گذشت
شروعِ نمایش تعدادی از آثار موزه لوور در تهران از میانه اسفندماه سال گذشته با پیشبینی چهارماه بازدید، آغاز شد. این رخدادی بود که از دو سال قبل با همکاری سازمان میراث فرهنگی و موزه لوور برای آن برنامهریزی کرده و در نهایت یک تفاهمنامه امضا کرده بودند. بعد از افتتاح، پنجاه و شش اثر تاریخی که از هشت بخش موزه و سالنهای اصلی لوور انتخاب شدند، رکورد بازدیدکنندگان از موزههای ایرانی را شکستند. این روزها همزمان با برگزاری نمایشگاه «امپراتوری گل سرخ» در موزه لوورِ پاریس که هنر ایران را در میانه زندگی قجرها دوره میکند، تعدادی از اشیا لوور؛ متعلق به کشورهای فرانسه، ایتالیا، اتریش، آلمان، هلند، مصر، ترکیه، سوریه، عراق و هند در موزه ملی ایران، مورد توجه بازدیدکنندگان ایرانی قرار گرفته است. دو شیء از این مجموعه هم متعلق به ایران هستند. تبرمفرغی سه هزار و چندصد سالهای که از چغازنبیل کشف شد و درفش مدوری که بر دوش دو گاو نر، ثابت مانده و متعلق به اوایل هزاره دوم پس از میلاد است؛ شیئی که نماد بورس اوراق بهادار تهران با الهام از آن طراحی شد. نام یکی از بانکهای خصوصی ایرانی(بانک آینده) و شرکتهای توتال و رنو بهعنوان حامی این نمایشگاه در میان است.
هوا؛ هوای لوور
محل نمایش آثار لوور در ساختمان بلندبالای موزه دوران اسلامی است. بعد از گذر از گیتِ ورودی، معلوم میشود که مسیرِ ورود و خروج نمایشگاه را با یک روبان قرمز از هم جدا کردهاند. همانجا که چوبهای باریک پارکت، زیر پاها به قرچ قرچ میافتند، دیوارهای آبی رویال در پس زمینه آثار به چشم میآیند. انگار آن تابلوی گل و نیم تنه «لویی چهاردهم» را به دیوار خودِ کاخ آویخته باشند.
نورِ ملایمِ موزهای مردمکها را گشاد میکند. طراحی فضایی که آثار لوور را در میان گرفته، متناسب و شبیه به موزه اصلی در پاریس، از کار درآمده است. فضای نمایشگاهی موزه ملی ایران با هشتصد میلیون تومان هزینه یک بانک خصوصی ایرانی مطابق با استانداردهای جهانی آماده شده تا پذیرای آثار لوور باشد. آرش میلانی نیا؛ دانشجوی مقطع دکتری رشته معماری؛ در طراحی فضا سنگ تمام گذاشته و شبیهترین طرح به لوور را در موزه دوران اسلامی خلق کرده است. چهار سالنِ «تولد یک مجموعه»، «تولد یک موزه»، «رویای جهانی شدن» و « یک موزه زنده» آثار لوور را براساس تاریخچه پیوستن آنها به این موزه بزرگ در معرض نمایش گذاشتهاند.
نگاه ایزد، آرامِ فرشته
پایین پای نیم تنه رنگ و روغنِ لویی چهاردهم بر بوم و گلدانِ لبریز از گلی که «ژان باتیست دو فونته» از پادشاه فرانسوی علاقهمند به گل و گیاه کشیده، مجسمه مرمری ایزدبانوی شکار مات مانده است. سر و گردنِ «نیوبه»؛ ایزدبانوی شکار را از روی یک مجسمه یونانی ساختهاند. موهای تابدارش را پشتِ سر جمع کرده و چشمخانهها را بینگاه تراش دادهاند. روی او به میانه سالن است با لبهایی که انگار هیچوقت لبخند بر آنها نَنِشسته. نیوبه به فرشته نگهبانی خیره شده که ماموریت نگهداری از بدن پادشاهان متوفی و اجزای آن را در آرامگاهها بر عهده داشته. فرشته نگهبان طوری گردن خمانده که دامن و کاسه زانوهای بیرون مانده از آن را ببیند. شاهپرهایش آرام گرفته و انگشتهای مینیاتوری او روی لوحی تخت، دنبال ردی میگردند.
رازی که یادبود زمان فاش کرد
«گورستان بیگناهان»؛ بیش از هر کلمه دیگری تفکر برانگیز است. قبرستان قدیمی مرکز پاریس که تا سال 1780دوام آورد باید ماجراهای عجیبی از سر گذرانده باشد. نقش برجستهای که احتمالا سنگ یادبود یکی از قبرها بوده متعلق به گورستانی است که نام بیگناهان را یدک میکشید. قایقِ تراشیده شده بر مرمر این یادبود، روی موجهای ریزی ایستاده است. آدمیزادهای با بالهای عقاب، نقشِ «زمان» را بهعهده گرفته و ساعت شنی بهدست روی گوی «گیتی» قد علم کرده. پیش رویش جوانی تنومند هست که بادبان را بالای سر برده و با ریسمانی به کمرگاهِ مردِ «زمان» متصل شده. پشتِ سر، اما اسکلتِ «مرگ» با تبرِ معروفاش منتظر است.
سفارش هنر، حفاظت هنر
مردمک عسلی چشم هایش معصومتر از آن بهنظر میرسند که یک نظامی بهحساب بیاید، اما واقعیت، همه آن چیزی نیست که چهره آرام و گُل انداخته «ویکتور ریکتی» در تابلو میگوید. ژوزف آود؛ پرتره ساز معروف فلورانس، پرتره افسر سابق ارتش را به سفارش خودش در کتابخانه و همنشین با قلم و کتاب تصویر کرده شاید برای آنکه او چهره ادیب خود را بیشتر از نظامی گری میپسندیده.
در انتهای سالن نخست، اما نقاشی ویرانهای از «گراند گالری» هست که بیننده را برای حفاظت از آثار هنری وسوسه میکند. معلوم است اندیشه ساخت موزه بعد از انقلاب فرانسه آنقدر به تعویق افتاده بود که «اوبر روبر» نقاش و جمعدار تابلوهای پادشاه را برای نقش کردن این تصویر، به تکاپو واداشته است.
همت ناپلئون
ناپلئون؛ امپراتور فرانسه آن قدر به هنر باستان علاقهمند بود که آثار ماندگاری از یونان، روم و مصر را گرد هم بیاورد و امروز نامش در ابتدای سالن دومِ مجموعه لوور در تهران درج شود. شاید اگر همت او نبود امروز مجسمه نیم تنه «مارکوس اورلیوس» در ابتدای سالن آرام نگرفته و به بیتفاوتی «ابوالهولِ» عتیقِ مصر باستان، خیره نشده بود.
چهره مارکوس اورلیوس سرشار از اعتماد به نفس و اشراف زادگی است. مو و ریش او با نظم روی سختی مرمر پیچ خورده و به خیالِ آدم میرسد که باید در نور آفتاب بدرخشند. بعدتر مجسمه «نشور» در جزیرهای جدا از دیوار فرورفته و زیر نورِ ملایم سقف، برق میزند. مأمور گمرک مصر باستان، چهره سالمندی دارد با گونههای فروافتاده و پلکهایی که ورم آوردهاند. زانو زده و سه الهه را روی پاهایش گرفته است. چشمهای نِشور نشان میدهند که به اندازه مویی از اجرای قوانین کوتاه نمیآمده است!
قصه ویترینها
ویترینها ماجراهای خارق العادهای برای بازگو کردن دارند. از سرِ خراج گزارِ «ماد» و سربازانِ کلاه به سرِ یافت شده در نینوای باستانی گرفته تا لوح جشن عروسی اسطورههای یونان که در آن یک بانوی میانسال، عروسِ سربه زیر را همراهی میکند. دختر نازک، دستاش را به مردی سپرده که گُرم بازو و سینهای ستبر دارد. در پسِ لوحِ جشن آغاز یک زندگی، اما ویترینهایی وجود دارد که کوزههای مرگ را کنار هم ردیف کرده است. کوزههایی که در مصر باستان برای نگهداری اندام مختلف مردگان ساخته شده و در کنار تابوت قرار میگرفت تا ایزدها برای ادامه حیات متوفی در جهان مردگان از آنها محافظت کنند. نوشتههای حک شده بر شکم کوزهها از خطوط موجدار و راست شروع شده و به پرنده، چشم و اشکال هندسی هم میرسد. چیزی شبیه به آنچه روی سنگ یادبود «پیای» در ویترین مقابل نقش شده و برای امروزیها بیشتر حکمِ نقاشی دارد تا خط.
خودنمایی تزیین
تزیینیهای سالن سوم، هنرهای قرون وسطایی هستند و در کنار آثار هنر اسلامی گرد هم آمدهاند. دیوارِ خاکستری این فضا رنگ بردباری دارد و جلای لاجوردی جعبه ابزار متبرک در مقابلش به چشم میآید. آنجایی که مریم وفات کرده و حواریون و فرشتگان در زمین و آسمان، همراهاش میشوند. مجسمه لعابدارِ دومینیک قدیس و تابلوی بشارت جبرئیل به مریم عذرا لعابِ دین را همراه خود دارند و عنصر مشترک «گل زنبق» در هر دو آنها حضور دارد. شاخه زنبقی که رگههای دین مسیحیت را در این آثار ماندگار کرده خبر از خدمت هنر به دین در قرون وسطی میدهد.
از میانه راه، اما طبیعت گرایی هنرمندان جلوه میکند. نقاشی از شیرهای نری که «اوژن دلاکروا» با نرمی تمام بدن آنها را سایه زده در ادامه دیوارِ سالن سوم آویختهاند. کار کردن این نقاش در فضای باغ وحش، او را برای آفریدن صحنههای طبیعی از رفتار شیرها یاری کرده است.
لوورِ زنده
موزه لوور با پاگذاشتنِ زمان در قرن بیست و یک، شباهت بیشتری به شمایل امروزیاش یافت. تالارهای جدید کم کم متولد شدند و گستره کاخ افزونتر شد. امروز «در» همچنان بر همان پاشنه میچرخد و لوور از تکمیل آثار هنری غافل نمانده. حتی فضایی برای پذیرش آثار هنرمندان معاصر و برگزاری نمایشگاه در موزه درنظر گرفته شده است. سالن چهارم لوور در تهران با عنوان «لوور زنده» همان تاریخچه پیوستنِ آثار به لوور را رعایت کرده است. دیدنیهای این سالن از آثاری با تکنیک «درای پوینت» آغاز میشود، به مجسمه مریم عذرا و عیسی مسیح با سبک گوتیک و لوح میترا؛ ایزد ایرانی در حال کشتن گاو نر میرسد. قدری دورتر تابلویی هست که هرم لوور را در عینِ وجود، نامرئی جلوه میدهد. هنرِ «ژی- آر»؛ هنرمند خلاق خیابانی جایی به اوج رسیده که پردههای عظیم پلاستیکی همخوان با طرحِ بنای لوور را روی هرم، نصب کرده طوری که از دور، نمای اصلی کاخ بدون وجود آن هرم شیشهای به چشم بیاید. این خطای دید باعث میشود تا هرم لوور، از زوایه مقابل ناپدید شود. نقاشی از آتشفشان «وزوو» ایتالیا آخرین روز دنیا را در انتهای مسیر بازدید از آثار لوور به نمایش درآورده است. نمایشگاه عکسهای عباس کیارستمی از موزه لوور بخش جانبی است که بازدیدکنندگان از آثار لوور را با سبک متفاوت، فرم و محتوایی کم نظیر غافلگیر میکند.