خانهای که در زمان جا ماند
شاید خانهها هم خواب میبینند؛خواب روزهایی که ایوان مدورشان پناه عصرانههای دلنشین بود و حیاطشان، زمین بازی کودکانی که حالا خودشان صاحب فرزند و خانهاند. این تصویر که به تازگی در فضای مجازی پربازدید شده، بیش از یک عکس، شبیه قابی از یک رویای فراموش شده است؛ عمارتی باشکوه در قلب تهران که در سکوتی عمیق فرو رفته است. این رویای آجری، یک خانه واقعی اما بیصاحب است. همانطور که در وصفش آمده، کافی است خود را پشت درِ بزرگش تصور کنی تا پا به جهانی دیگر بگذاری. جهان پنجرههای بلند، دیوارهای قصهگو و بوی درختانی که دهههاست شاهد آمد و رفت روزگارند. پراکندگی برگهای پاییزی در حیاط رهاشدهاش، مانند نامههایی خواندهنشده از گذشتهاند که داستان زندگی آرام و بیدغدغه ساکنانش را روایت میکنند. اما وایرال شدن این تصویر، یک سؤال تلخ را در ذهن هزاران کاربر ایرانی حک کرده است: سرنوشت این همه زیبایی و خاطره چه میشود؟ این خانه تنها یک ملک نیست؛ بخشی از هویت و حافظه شهری ماست که در میان برجهای بیروح مدرن، هنوز نفس میکشد. این سکوت زیبا، فریادی است برای نجات یک اصالت، پیش از آنکه بولدوزرها، این رویای آجری را برای همیشه به خاطرهها بسپارند.