قهرمان از نگاه غربی
واکنشهای منتقدان حاضر در جشنواره کن به فیلم فرهادی در مجموع مثبت بود
کمی بعد از نخستین نمایش فیلم «قهرمان» در جشنواره کن، واکنشها به فیلم تازه فرهادی شروع شد. از کامنتها و توییتهای ژورنالیستها و منتقدان تا نوشتههای بلندتر و تحلیلیتر سینمایینویسان مشهور و شناختهشده و بعد جدول ستارهها که انواع و اقسامش در ایام برگزاری جشنواره تنظیم و منتشر شد. از مجموع واکنشهای صورت گرفته به قهرمان میتوان گفت آخرین ساخته اصغر فرهادی در مجموع مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. هرچند تعدادی از منتقدان خیلی فیلم فرهادی را دوست نداشتند. مثل پیتر برادشاو، منتقد گاردین که ایرادهای فراوانی به فیلمنامه قهرمان گرفته است و نوشتهاش بهدلیل اینکه زیادی داستان فیلم را لو میداد در اینجا نقل نشده است. نکته جالب توجه بیشتر مطالب منتشر شده درباره قهرمان فرهادی، اشاره به بازی خوب امیر جدیدی است و نکته دیگر تأکید اغلب زیاده از حد بر تعریف کردن داستان فیلم؛ عارضهای که فقط شامل قهرمان نمیشود و تقریباً در بیشتر مطالب منتشر شده درباره فیلمهای به نمایش درآمده در کن قابل مشاهده است. طبیعتاً با یکبار دیدن؛ فیلمها در فضای پرشتاب جشنواره خیلی نمیشود انتظار نقد تحلیلی و دقیقی بر آثار را داشت ولی این میزان تعریف داستان (در حد لو رفتن کل فیلم) و کلیگویی در نوع خود قابل بررسی و مطالعه است.
زنجیره دروغهای پایانناپذیر
دبورا یانگ ـ هالیوود ریپورتر
اصغر فرهادی به لطف تجربهای که در حوزه تئاتر دارد، میتواند از جایی که فکرش را هم نمیکنید درام را آغاز کند.
فرهادی بعد از فیلم اسپانیایی همه میدانند با بازی پنه لوپه کروز و خاویر باردم با قهرمان، فیلم فوقالعادهای درباره صداقت، شرافت و قیمت آزادی دوباره با درامی انسانی به سرزمین خود بازگشته است.فیلم مشترک ایران و فرانسه که هیأت داوران و هنرمندان در جشنواره کن احتمالا میتوانند درونمایههای موردعلاقه این کارگردان را در کنار عناصر نمادین و مفاهیم استعاری زیرمتنیاش در یک بیان بصری منسجم ردیابی کنند. هرچند باید دید یک فیلم بومی مانند این تا چه اندازه میتواند در کن و در سطح بینالمللی پیش برود و استقبال از آن در سطح رقابتها به چه صورت خواهد بود.
نکته جالب توجه در اثر تازه فرهادی بهعنوان یک فیلم ایرانی، قدرت و نفوذ شبکههای اجتماعی در ایران است که نقش اساسی در گرهافکنی و گرهگشایی روایت قهرمان دارد. فرهادی مفاهیم استعاری زیادی را زیر متن داستان خود نهفته است. شاید مهمترین آنها تأثیر رسانه در زندگی مردم است و اینکه تا چه اندازه میتوان به صحت اخباری که در رسانههای اجتماعی منتشر شد اعتماد کرد. از جذابترین صحنههای فیلم جایی است که رئیس زندان را میبینیم که در حال گفتن کلماتی به پسر رحیم است تا آنها را بهعنوان شهادت نه چندان درست، در جلوی دوربین تکرار کند. دیدن پسر کوچک رحیم که شجاعانه تلاش میکند چند جمله را برای ثبت در دوربین بگوید تا بتواند چهره بهتری از پدرش برای عموم بسازد بهشدت همدلی برانگیز و متاثرکننده است.
تنظیمات ساده و ابتدایی فیلم در تناسب با تصویربرداری صریح و مستقیم و در ترکیب با نورپردازی و تدوین به همان اندازه مخاطب را درگیر موقعیتهای بحرانی فیلم میکند که نمونه شاخص آن را قبلا در جدایی دیده بودیم؛ نوعی از چیدمان روایی که دورترین فاصله را با برخی از آثار فرهادی که در آن عناصر دراماتیک غیرمتقاعدکننده گاهی اوقات به جهان فیلمهایش رخنه میکرد، دارد؛ بهعنوان مثال مفهوم حمله به زن در فیلم فروشنده از طریق کبودیهای روی صورت زن و بهصورت غیرمستقیم القا میشد.
در عوض در قهرمان بهنظر میرسد همه وقایع داستان آنقدر عیان و صریح است که به برخی رویدادها یک کیفیت کهنالگویی میدهد؛ همچنین در مورد شخصیتها؛ مأمور دولتی که تقاضای رحیم را برای کار حتی وقتی که واجد شرایط کافی است رد میکند، زن خیّری در خیریه که قبل از هر چیز مجذوب جاهطلبیهای خودش برای کار خیر است و اصرار سرسختانه او به همه برای احترام گذاشتن به دیگران درحالیکه خودش هیچ احترامی به دیگران نشان نمیدهد و از همه مهمتر زنجیره دروغهای پایانناپذیر و غریزی که شخصیتها را زیر یوغ بردگی خود گرفته است و به فیلم معنای عمیقتری میبخشد.
بازگشتی درخشان به ایران
شارلوت پاوارد ـ سایت رسمی جشنواره کن
فرهادی در فیلم قهرمان بازگشتی درخشان به ایران داشت. پس از فیلم گذشته که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را برای برنیس بژو به ارمغان آورد، فروشنده که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد را برد و همه میدانند با بازی پنهلوپه کروز و خاویر باردم، ستارههای اسپانیایی سینما، قهرمان چهارمین حضور این فیلمنامهنویس و کارگردان ایرانی در جشنواره کن است که در آن شاهد بازگشت وی به ژانر تریلر روانشناختی هستیم. درحالیکه فرهادی در فیلم قبلیاش 3نقش اصلی داشت، قهرمان فیلم قهرمان، رحیم (با بازی امیر جدیدی) است که بهخاطر یک بدهی معوقه در زندان به سر میبرد. در چند روزی که رحیم در مرخصی است، زنی که دوستش دارد او را متقاعد میکند با کیف پر از پولی که پیدا کرده، بدهیاش را پرداخت کند. تصمیم نقش اول فیلم در اینباره پیامدهایی دارد که از او یک قهرمان میسازد.
خالق فیلم جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۰) تاروپود درام اجتماعی خود را بهگونهای در هم میپیچد که پیچیدگی سیستم اداری را آشکار میکند؛ سیستمی که مردم در آن به طرز ناخوشایندی درگیر فرایند پرپیچوخم ارائه شواهد و مدارک میشوند. در چنین جامعهای کوچکترین جزئیات کافی است تا قهرمانی را به آدم بد داستان تبدیل کند و بالعکس.
فرهادی این بازتاب واقعگرایانه را حول شکافهای موجود در جامعه ایرانی به تصویر درمیآورد و فیلم را از ژرفنگری مثالزدنیای در مسیر چالشهایی عمیق قرارمیدهد. اصغر فرهادی در این فیلم مثل فیلمهای دیگرش جان کاراکتر محوریاش را به لب میرساند؛ جوانی سرشار از امید و آرزو که اعتقاد به فرجام نیک ماجراها دارد، خطرات توجه رسانهای را عمیقاً و با تمام وجود حس میکند.
پرسشهای اخلاقی
لی مارشال ـ اسکرین دیلی
در روزگاری که شبکههای اجتماعی امکان دستیابی به شهرت (شهرتی که معمولا بسیار کوتاهمدت است) را برای همه فراهم کردهاند قهرمان واقعیبودن چه معنایی دارد؟ اگر بدانید که در حال انجام کار درست هستید، دیگر مهم نیست که کمی حقیقت را نادیده بگیرید، دیگران را فریب دهید و راستی و درستیتان را از این طریق به آنها ثابت کنید؟ اگر در شرایطی قرار بگیرید که دفاع از شرافت خودتان به شکل اجتنابناپذیری منجر به بیآبرویی دیگران شود، باید چه کنید؟
فیلم جدید اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی این پرسشها و سایر پرسشهای اخلاقی را در قالب یک درام واقعا جذاب با بازی برجسته امیر جدیدی در نقش مرکزی مطرح میکند. قهرمان در عین حال یکبار دیگر ثابت میکند که اگرچه فرهادی بهعنوان کارگردان و نویسنده همواره خالق بااستعداد و ماهر ملودرامهای پیچیده با ابعاد احساسی و اخلاقی درگیرکننده بوده است اما آثار او همواره وقتی در ایران، وطنش ساخته میشوند غنای بیشتری دارند. فیلم قبلی او «همه میدانند» که در جشنواره فیلم کن هم حضور داشت با وجود گروه بازیگران پرستاره در قیاس با آثاری چون «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» یا «فروشنده» ظرافت دراماتیک و هوشمندی اخلاقی اندکی داشت.
تقریباً میتوان هر یک از طرحهای داستانی فرهادی را هر کجای جهان بازسازی کرد؛ چنین قاعدهای به شکل ویژه درباره فیلم قهرمان هم صادق است؛ اثری که میشود تصور کرد با بازیگران جدید در ایالتهای غرب میانه آمریکا جلوی دوربین برود اما آثار سینمایی فراتر از یک طرح داستانی صرف هستند و قهرمان بخش بزرگی از طنین فعلیاش را مدیون فضای شهری شیراز و قرارگرفتن در برابر نیروی قهریهای است که زندگی اجتماعی ایران امروز را میسازد. این موضوع در کنار ریتم فشرده فیلم میتواند باعث کامیابی جدیدترین اثر فرهادی در سراسر جهان شود.
تفسیرهای زندگی
اوون گلیبرمن ـ ورایتی
اصغر فرهادی در فیلمهایی مانند جدایی نادر از سیمین، گذشته و فروشنده ثابت کرد توانایی منحصربهفردی دارد؛ از اینجهت که او میتواند موقعیتهای «معمولی» انسانی را - که عموماً جنبه درونی دارد – بهکار گیرد و آن را به روشی که هم فاخر است و هم پرهیجان به چالش بگیرد، طوری که در مقام تماشاگر حس میکنید زندگی در مطالعهای دقیق و ریزبینانه خودش میتواند نوعی تریلر باشد. قهرمان، تازهترین فیلم فرهادی (و چهارمین فیلم او که در کن نمایش داده میشود)، خیلی دوست دارد درامی از این دست باشد؛ داستان مردی کاملاً عادی و ناامید که خیلی سریع به شخصیتی بسیار موردبحث در تلویزیون و شبکههای اجتماعی تبدیل میشود و این داستانی است که بهراحتی میتوان تصور کرد در گرداب پرجوش وخروش فرهنگ تصویری دیوانهوار ما روی میدهد.
رحیم شخصیت اصلی فیلم برای یک بدهی پرداختنشده در زندان است. به او 2روز مرخصی داده میشود. رحیم میکوشد در این فرصت راهی برای نجات خود از این وضعیت آغاز کند. امیر جدیدی بازیگری که نقش رحیم را بازی میکند، آرام و گاهی اوقات تقریباً بیحرکت و خوشتیپ است. او به آرماند آسانته جوان شباهت دارد و وقتی لبخند میزند، لبخندش آنقدر صمیمی است که نظر اطرافیانش را جلب میکند. با وجود این رحیم نوعی انفعال دارد که از ترس درونی گرهخورده او خبر میدهد. بهتدریج متوجه میشویم او مردی است که بیسروصدا غرق میشود.
فرهادی در قهرمان، سکانسهای بسیار مؤثری را میآفریند و نشان میدهد در جامعهای که مردمان عادی در مقام قهرمانی قرار میگیرند چه اتفاقی رخ میدهد؛ جامعهای که البته حتی به داستانهایی که خودش خلق میکند هم اعتماد ندارد.
فیلم مشکلات و چالشهای جامعهای را نمایان میکند که در میانه ارزشها و اصول اخلاقیای که خود بانی حضورش بوده و واقعیتهای تلخ اقتصادی ویران، گرفتار شده است. پیچیدگیهای قهرمان از همین جا میآید. البته فیلم بهخصوص در پایانبندی، منقطع و آکنده از پیام است.
بهترین فیلم فرهادی بعد از جدایی
دیوید الریش ـ ایندی وایر
مردی که بهدلیل بدهی پرداخت نشده زندانی است، یک کیسه پول بهطور تصادفی در ملودرام اخلاقی اصغر فرهادی پیدا میکند؛ مردی که اعمال خوبی دارد اما همهچیز بد پیش میرود.
فرهادی با قهرمان با نقاطقوت خود بازی میکند، زیرا یک فرض منطقی کلاسیک را برمیگزیند و با قدرت کافی این پیشفرض را میچرخاند تا تماشاگر را بهشدت تحتتأثیر قرار بدهد، حتی وقتی دلسوزیهای تماشاگر به هر سویی قابلپیشبینی باشد. تا اینکه سرانجام این موقعیت بغرنج اخلاقی آرام به پایان میرسد. قهرمان سهلترین فیلم فرهادی پس از جدایی، موفقترین فیلم او در 10سال پیش، است که به نوعی مبهمترین و بهترین فیلم او است.
افتخار به چه قیمتی؟
آنا اسمیت ـ ددلاین
قهرمان اصغر فرهادی یک فیلم تأملبرانگیز و شاید ظریفترین و صمیمانهترین فیلم او از زمان جدایی نادر از سیمین تاکنون باشد. امیر جدیدی در نقش رحیم، مردی خوشایند اما تا حدودی درمانده که بهخاطر کوتاهی در پرداخت بدهی در زندان بهسر میبرد، نقشآفرینی جذابی دارد.
فرهادی مراقب است که هیچ شبکه اجتماعی را روی پرده نشان ندهد، اما حضور پررنگ آن در فیلم جدیدش که منتقد فرهنگ مدرن است، احساس میشود. رحیم بهتدریج متقاعد میشود بسته به نیاز افکار عمومی داستان خود را تغییر دهد؛ چه آنها دنبال یک خبر خوب باشند یا بخواهند از کسی چهرهای اهریمنی ترسیم کنند. اساساً رحیم بهنظر انسانی شایسته است اما «افتخار» خود را که بسیار برای آن تبلیغ شده است، از راههایی که ممکن است به شهرت او آسیب بزنند، به خطر میاندازد.
همانطور که چرخشهای داستانی بیشتر و بیشتر میشود، فیلم در لبه تراژدی-کمدیهای شکسپیری قرارمیگیرد که نتیجه آن در خیلی جاها کمدی تلخ است اما لحن غالب فیلم درام است و گاهی اوقات با دیدن انتخابهای مشکوک قهرمان ما، فیلم دلشورهآور و دردناک میشود. به قول یکی از مسئولان زندان، رحیم یا خیلی باهوش است یا خیلی ساده؛ حقیقت ممکن است چیزی بین این دو باشد.