آدرس غلط خیابانهای خاموش
نظرسنجی؛ آیا افزایش قیمت برق میتواند ما را از زندگی در تابستانهای تاریک نجات دهد؟
مائده امینی ـ روزنامهنگار
تیرماه، ماه خاموشی برای ایران بود. درحالیکه حتی نفسکشیدن در زندگی شهری امروز به برق وابسته است، گاهی در یک روز، 6 الی 7 ساعت برق محلهای میرفت و ساکنان این محلهها روتین زندگیشان را از دست داده بودند. برای خاموشیهای پی در پی، متهمان بسیاری به دادگاه افکار عمومی احضار شدند. یکی از این متهمان، قیمتگذاری دستوری در صنعت برق بود. سالهاست که پایینبودن نرخ حاملهای انرژی در ایران بهعنوان یکی از عوامل اصلی مشکلساز بهشمار میرود و فعالان بخش خصوصی نسبت به آن هشدار میدهند که آب و برق نباید مجانی باشد و حاملهای انرژی نباید ارزان ارائه شوند؛ قیمتهای سرکوبشده که در مقایسه با ارقام جهانی و حتی منطقهای بهشدت پایین هستند، پایداری تولید و مصرف برق در ایران را با بحران جدی روبهرو کردهاند؛ هرچند در ظاهر شرایط را به نفع جامعه تغییر دادهاند. این طیف فکری، بر این باورند که تحلیل بازار برق ایران نشان میدهد که قیمت پایین، «مصرفکننده ایرانی را به مصرف هرچه بیشتر تشویق میکند» ضمن اینکه «اقدامات مدیریت، مصرف برق را غیراقتصادی ساخته» و «تولیدکنندگان انرژی برق را به سمت ورشکستگی میکشاند». این تحلیل البته اخیرا توسط حمید چیتچیان، وزیر سابق نیرو ارائه شده و در آن تأکید بر این است که تداوم وضعیت فعلی قیمتها در صنعت برق، «امکان تعمیر و نگهداری مناسب تاسیسات صنایع انرژی» را از این بخش سلب خواهد کرد. اما طیف دیگری از تحلیلگران بر این باورند که مقایسه قیمت انرژی در ایران با مقایسه قیمت آن در فوب خلیجفارس یا کشورهای دیگر مقایسه قابل اتکا و هوشمندانهای نیست. آیا بقیه کالاها و خدمات در ایران با قیمتهای بینالمللی و فوب خلیجفارس تعیین میشود که اینگونه قیمت حاملهای انرژی را تعیین کنیم؟ آیا افزایش قیمت برق، مشکلات در این صنعت را حل کرده و چالش کمبود را رفع میکند؟
ارزانفروشی، محصول مصوبات غلط مجلسهای پیشین است
علی شمس اردکانی ـ رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق ایران
هیچچیزی رایگان نیست. دولتی که خودش بدهکار است، نمیتواند صدقه دهد. در ساختار کنونی اقتصاد ما، سرمایهها تبدیل به تولید نمیشود. فکر نمیکنم دیگر این حقیقت بر کسی پوشیده باشد که بزرگترین سرمایه بیننسلی برای همه ما «انرژی» است. وقتی هزینه تولید یک کیلووات ساعت برق، 500تومان است و در نهایت همین یک کیلووات با قیمت 150تومان در اختیار مصرفکننده قرار میگیرد، یعنی سریال اشتباه در سیاستگذاری تمامی ندارد. من بر این باورم که از بزرگ تا کوچک همه سفیه شدهاند. سفیه یعنی کسی که در حفظ مال و سرمایه خود ناتوان است؛ زیرقیمت میفروشد و بالای قیمت میخرد.
باید بپذیریم که منابع محدودی در کشور وجود دارد که نمیتوان آنها را با شیوه قماربازی حفظ و از آنها صیانت کرد. این تفکر ارزانفروشی جنس گرانقیمت ناشی از عوامفریبی و سفاهتی است که ما بیشتر در ادوار گذشته و فعلی مجلس گرفتار آن شدهایم. مردم ایران باید بیاموزند که به اندازه توان تولید کشورشان میتوانند مصرف کنند؛ از ثروت نسلهای آینده نمیشود مصرف کرد. نمیشود با ارزانفروشی، آب و برق و نفت را به صفر رساند و تحویل نسل آینده داد. با همین نگاه، امروز میبینیم که شهری مثل اصفهان تبدیل به بیابان شده است. امروز به جای اینکه بنادر ما توسعه پیدا کنند و مجهز به مجتمعهای عظیم آب شیرینکن شوند، مسئولان ما بهدنبال کشیدن آب از رودخانه شهری به شهر دیگرند. این مثال به خوبی رویکرد مسئولان را هویدا میکند. درباره انرژی و قیمتگذاری در این حوزه بگذارید کمی کارشناسیتر به مسئله نگاه کنیم. انرژی خورشیدی میتواند نیاز بعد ازظهرهای گرم ایران را تامین کند. مبادله گرما با کشورهای همسایه میتواند ما را در فصلهای کمبود، یاری کند اما متأسفانه بلد نیستیم حتی با همسایگان حرف بزنیم و ادبیات تجارت با آنها را نمیدانیم. در حوزه قیمتگذاری بهترین سیاست این است که بدانیم هیچچیزی مجانی نیست. برای هر چیزی باید به اندازه قیمت و ارزش آن هزینه کنیم. دولت نباید در این فرایند دخالت کند، بهخصوص که رئیسجمهور ناکارآمدی مثل آقای احمدینژاد هم روی کار بیاید و با پایهگذاریهای غلط زیانهای غیرقابل جبرانی بعد از دخالت در امور به بار بیاورد. امروز عقل اقتصادی در دنیا میداند که مردم هر کشور باید به اندازه جمع تولیدشان توان مصرف داشته باشند اما ما قرنهاست که نفت را ملی کردهایم اما پولهای نفت به جای سرمایهگذاری مصرفشده و به تاراج رفته است. وقتی انرژی برق را میشود از روز به همین راحتی گرفت، وقتی بیشترین شدت انرژی خورشیدی در همین بعدازظهر تابستان است که ما برق نداریم و در خاموشی زندگی میکنیم، چرا هنوز عدهای برای نصب پنلهای خورشیدی سنگاندازی میکنند؟ دولت مصوبهای دارد که برای تخصیص زمین به پنل انرژی خورشیدی باید تعجیل کرد اما متأسفانه در کل سازمان منابع طبیعی کسی را نداریم که این مسئله ساده را بلد باشد! در پایان باید بگویم که سرکوب قیمت انرژی باید متوقف شود. قیمت منطقهای برق امروز حدود هزار تومان است و همین برق را 150تومان در ایران میفروشند. اگر قرار است این روند اصلاح شود، باید فرهنگسازی در این حوزه صورت بگیرد. مردم باید بدانند که در سرزمین خشکی زندگی میکنند که هر لحظه مصرف برق و آب در آن میتواند سرنوشت نسلهای آینده را بهطور کلی تغییر دهد.
اول قدرت خرید مردم را ترمیم کنید، بعد قیمتها واقعی شود
حمیدرضا صالحی ـ رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران
ریشه همه مشکلات به اقتصاد ما برمیگردد. در اقتصادی که بیمار است و قوانین علمی و عملی اقتصاد در آن رعایت نمیشود، پیچیدگی برای حل مصائب دوچندان میشود. اگر اقتصاد ما به سمت اصلاح و در مسیر درست پیش میرفت، امروز مطالبه واقعیشدن قیمت حاملهای انرژی در ایران، منطقی بهنظر میرسید. با پیگیری برای تحقق موارد مندرج در برنامه سوم توسعه، میشد به این هدف نزدیک شد که تصویب طرحهای کارشناسینشده در مجلس، مانع تحقق اهداف برنامهسوم در حوزه مصرف انرژی شد. اگر میگذاشتند برنامه سوم پیش برود، امروز هم قیمتها به قیمتهای واقعی نزدیک میشد هم پروژههای کاهش مصرف انرژی، فرهنگسازی برای مصرف بهینه و... به بار مینشستند. امروز هم قدرت خرید مردم پایین آمده و هم غیرواقعیبودن قیمتها، فضای کسبوکار را از حالت رقابتی خارج و در عمل تبدیل به فضای رانتی کرده است. محصول این شرایط افزایش فساد مالی در بخشهای مختلف و سقوط بیشتر مردم در فقر و ناتوانی است. در چنین بستری، پروژههای کنترل مصرف انرژی تعطیل میشوند. اما آیا میتوان گفت که افزایش قیمت حاملهای انرژی مشکلات زیرشاخه مهمی از اقتصاد - صنعت برق- را کم میکند؟ با توجه به اینکه یکسوم مصرف برق کشور ما مربوط به بخش خانگی، یکسوم مصرف مربوط به بخش تجاری و اداری است، افزایش قیمت برق بخش خانگی با توجیه واقعیشدن قیمتها برای کنترل مصرف، منصفانه نیست. راه درست این است که در ابتدا قدرت خرید مردم را ترمیم و بعد برای افزایش قیمت حاملهای انرژی برنامهریزی کنیم. در حوزه صنعت هم امروز من فکر میکنم امنیت برقی برای فعالان صنعتی مهمتر از قیمت برق است و بیشتر از آنکه بهدنبال برق ارزان باشند، دنبال برق در دسترس و مستمر هستند.
اما اگر میخواهیم میزان سوبسیدی که به برق داده میشود را محاسبه کنیم، باید بگویم که ممکن است قیمت تمامشده برق 800الی 900تومان به ازای هر کیلووات دربیاید اما مسئله این است که قیمت تمامشده به خیلی چیزها برمیگردد. شاید اگر دولت از تصدیگری دست بردارد، قیمت تمامشده هم کمتر از اینها شود. همچنین هماکنون قیمتی که برای برق چه در بخش خانگی و چه در بخش صنعتی تعیین میشود براساس مصرف شما تعیین میشود. برای مثال در ماجرای قبض برق آقای علی کریمی که واکنشهای بسیاری را هم میان جامعه برانگیخت، اگر حساب و کتاب کنید هر کیلو وات برق خانه ایشان حدود 700تومان محاسبه شده است و این در حالی است که برای مشترکان معمولی بخش خانگی، این رقم تا 80 الی 90 تومان بهطور میانگین پایین میآید.
من هم قبول دارم که افزایش قیمت برق میتواند فشار روی شبکه برق را تا حدی تعدیل و برق را تبدیل به کالای ارزشمندی کند. من هم قبول دارم که افزایش قیمت برق میتواند دقت و وسواس آحاد جامعه را نسبت به مصرف برق بالا ببرد و فعالان صنعتی را به سمت اجرای پروژههای بهینهسازی انرژی سوق دهد اما بر این باورم که اصلاح ساختار اقتصادی باید در اولویت مسئولان کشور قرار بگیرد تا در گامهای بعدی مشکل قیمتگذاری دستوری در این حوزه هم حل شود.