
میدانید چرا به پل فلزی محدوده شرق تهران، «پل چوبی» گفته میشود؟!
راه ارتباطی طهران و کاخ عشرتآباد

تقاطع خیابان انقلاب و خیابان سپاه، جایی است که تهرانیها به آن «پل چوبی» میگویند اما هرقدر در این محدوده بگردید، هیچ پل چوبیای پیدا نمیکنید. تنها پلی که در این محدوده وجود دارد، یک پل عریض و طویل آهنی مثل پل کریمخان، پل کالج و پل روشندلان است که هیچ توجیهی برای چوبی خواندنش وجود ندارد! در این میان موضوعی که میتواند کمی بین واژه چوب و محدوده پل چوبی ارتباط برقرار کند، بورس چوب و تخته در این محدوده است که البته آن هم ارتباطی با پل پیدا نمیکند! پس چرا نام این محدوده از گذشته پل چوبی بوده و حتی امروز هم به همین نام خوانده میشود؟ این سؤالی است که قرار است در این گزارش کوتاه به جواب آن دست پیدا کنیم.
برج و باروهای طهران
برای اینکه به وجه تسمیه پل چوبی برسیم، نخست باید نگاهی به تاریخچه این محدوده بیندازیم؛ به روزگاری که همین تقاطع امروزی خیابان انقلاب و خیابان سپاه، شمالیترین نقطه طهران بود و دروازه شمیران در آنجا قرار داشت. طهران سالهای دور، منظورمان طهرانی است که در عصر صفوی وجود داشت و مثل هر شهر دیگری دارای دروازه بود. شب که میشد در دروازههای شهر را میبستند و کسی اجازه تردد نداشت تا سپیده آفتاب سر بزند. تهران در عهد شاهطهماسب صفوی 5دروازه داشت و دورتادور آن خندقی حفر شده بود تا به این ترتیب امنیت این آبادی تامین شود.
12دروازه پایتخت
به مرور که تهران گسترش پیدا میکرد، به تعداد دروازههای دورتادور تهران اضافه میشد. در گام نخست در دوره افغانها و زمان سلطنت محمدشاه قاجار، 2دروازه دیگر به شهر اضافه شد تا نوبت به ناصرالدین شاه قاجار رسید. در این زمان که جمعیت پایتخت بسیار بیشتر از دوره صفوی شده بود، نیاز به گسترش تهران کاملا احساس میشد. تقریبا از سال بیستم سلطنت ناصرالدین شاه بود که شاه قاجار به فکر گسترش و توسعه شهر افتاد. به همین دلیل دروازههای قبلی برچیده شدند، خندق دور تا دور تهران پر شد و شهر از هر طرف کش آمد! حالا این شهر که بزرگتر از شهر قبلی بود، نیاز به دروازه و خندق جدید برای محافظت داشت. همین شد که 12دروازه جدید با نامهای دولاب، دولت، شمیران، دوشانتپه، خراسان، شاه عبدالعظیم، غار، خانیآباد، گمرک، قزوین، باغ شاه و یوسفآباد حریم تهران را مشخص کردند و دوباره دور شهر خندقی حفر شد.
آن زمان مثل امروز نبود که شمیران هم جزوی از تهران بهحساب بیاید. در آن روز و روزگار حساب طهران و شمیران کاملا از هم جدا بود. دروازه شمیران در شمالیترین قسمت پایتخت درواقع راه ورود پایتختنشینان به روستاهای خوشآب و هوای شمیران بود. این دروازه که امروز فقط نامی از آن باقی است، دقیقا در همین حوالی پل چوبی وجود داشت.
کاخ ناصرالدین شاه
برای اینکه به وجه تسمیه پل چوبی برسیم، باید کمی هم درباره کاخ عشرتآباد بدانیم. کاخ عشرتآباد که همین امروز هم نمایی از عمارت کلاه فرنگی آن از محدوده بزرگراه صیاد شیرازی در بالادست میدان سپاه قابلمشاهده است، کاخی بود که ناصرالدین شاه قاجار آن را برای خودش ساخته بود. درست در باغی در خارج از محدوده دروازه شمیران که یکی از کاخهای ییلاقی شاه قاجار و البته محبوبترینشان بهحساب میآمد. سلطان صاحبقران هر زمان که از اداره امور کشور خسته میشد، دل از کاخ گلستان میکند و به فضایی خارج از پایتخت میآمد؛ به کاخ عشرتآباد که نزدیکیاش به تهران باعث شده بود شاه بسیاری اوقات این کاخ را برای استراحتش انتخاب کند.
فلز؛ جایگزین چوب
در سالهای ابتدایی دهه50، قرار بر این شد که چند پل فلزی سوارهرو بهطور موقت در تهران ساخته شود تا کمی بعد با ساخت زیرگذر، این پلهای فلزی برچیده شوند. پلی که امروز در محدوده پل چوبی قرار دارد، پل کریمخان، پل کالج و پل گیشایی که به تازگی جای خودش را به زیرگذر گیشا داده، همین پلها هستند که به جز پل گیشا، بقیه آنها هنوز هم در شهرمان جا خوش کردهاند. اینها را گفتیم که بگوییم خیلیها امروز تصور میکنند وجه تسمیه پل چوبی، به همین پل فلزی مرتبط است. دلیلی هم که برای این موضوع میآورند این است که پل این محدوده از آنجا که در نزدیکی بورس چوب و تخته قرار دارد، به پل چوبی معروف شده است! درحالیکه این موضوع صحت ندارد و پل چوبی یادآور پلی واقعا چوبی است که حدود 100سال پیش برچیده شد، اما هنوز که هنوز است نامش بین پایتختنشینها رواج دارد.
ساخت روی خندق
خب همانطور که پیش از این گفتیم، در آن روز و روزگار دور تا دور تهران خندقی وجود داشت و تنها راه عبور و مرور، دروازهها بودند. بین میدان بهارستان و کاخ عشرتآباد ناصرالدین شاه قاجار هم این خندق عمیق وجود داشت و به همین دلیل شاه نمیتوانست هر زمان که میخواهد، به راحتی از تهران خارج شده و راه کاخ محبوب ییلاقیاش را در پیش بگیرد. به همین دلیل دستور داد یک پل چوبی روی این خندق حفر کنند تا بتواند به راحتی با اهل و عیال از پایتخت به عشرتآباد و برعکس تردد کند.
از آجر و سنگ و چوب
پلی که درنهایت روی خندق شمالی تهران کشیده شد، سازهای متشکل از آجر، سنگ، ملات و چوب بود اما از همان زمان بین پایتختنشینها به پل چوبی معروف شد. درباره این پل گفتهاند که در برخی قسمتهای آن، طاقیهایی هم وجود داشت که این طاقیها، زیبایی دوچندانی به این پل بخشیده بود. همین پل چوبیای که به دستور ناصرالدین شاه در نزدیکی دروازه شمیران و روی خندق بین میدان بهارستان و کاخ عشرتآباد ساخته شد، باعث شد تا طهرانیها به این محدوده پل چوبی بگویند. علاوه بر اینکه شاه قاجار از این پل برای رفتن به کاخ ییلاقیاش استفاده میکرد، رفتهرفته مردم عادی هم از این طریق خودشان را به روستاهای شمیران میرساندند و این پل یکباره در مرکز توجه اهلی تهران قرار گرفت.
تخریب
سالها به همین منوال سپری میشد تا اینکه در سال 1306و با روی کار آمدن حکومت پهلوی، دروازههای شهر به دستور رضا شاه یکی پس از دیگری از میان برداشته شدند و با خاک حاصل از تخریب این دروازهها، خندقهای دور تا دور پایتخت هم پر شد. همان زمان پل چوبی هم که دیگر وجودش لازم نبود، از بین رفت اما نام آن تقریبا صد سال است که به یادگار مانده و هنوز هم تهرانیها به این محدوده از شهر، پل چوبی میگویند.