ضرورت احیای اعتبار نهادهای تصمیمساز
غلامرضا ظریفیان- استاد دانشگاه
نرخ مشارکت در انتخابات 28خردادماه امسال هرگونه شائبه و شبههای که در بحث توجه به احیای سرمایه اجتماعی و ضرورت احیای آن بود را برطرف کرد، کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات و حتی میزان آرای باطله، پیامهای روشنی از بطن جامعه برای مسئولان و دلسوزان نظام داشت که ضرورت توجه به آن را بیش از پیش عیان کرده است.
به باور من احیای اعتماد اجتماعی بهعنوان اساسیترین سرمایه هر نظام سیاسی، نیازمند سازوکارهای جدی است که در این متن بهصورت اجمالی به آن اشاره میکنم.
1-جلب اعتماد عمومی از طریق درک نیازها و خواستههای جامعه: جامعه یکسری نیازها، عواطف و همچنین فهم خاصی از مسائل کشور دارد که متأسفانه این فهم و برداشت با آنچه در بین نیروهای مؤثر اعم از نهادهای تصمیمگیر و جریانهای سیاسی وجود دارد، متفاوت بوده و یک فاصله قابل توجه ایجاد شده است؛ یعنی بین فهم جامعه از خودش و آینده آن با فهم حاکمیت و نیروهای مؤثر تفاوتهای زیادی وجود دارد. بنابراین اگر فاصله و شکاف ایجادشده پر نشود، چالشهای اجتماعی بروز خواهد کرد.
2-احیای اعتبار نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نزد افکار عمومی: متأسفانه مدتهاست که از این نهاد اعتبارزدایی شده است. یعنی جامعه و مردم به این نتیجه میرسند که نهادهایی چون دولت، مجلس و دیگر نهادها تأثیرگذاریشان را بر زندگی جامعه از دست دادهاند. درواقع مشروعیت در ایران پیوند قوی با اعتبار، مقبولیت و همچنین رضایت عمومی دارد؛ بنابراین یکی از مهمترین کارهایی که در سطح ملی باید به آن توجه داشت، احیای اعتماد و اعتبار نهادهاست.
3- اولویت قرار دادن معیشت مردم: جامعه ایرانی متأسفانه بهواسطه تحریمها و البته ناکارآمدی برخی نهادها طی دورههای گذشته از نظر اقتصادی تحتفشار قرار گرفته و مردم از نظر معیشتی بهشدت در تنگنا هستند. تصیمگیران باید این تورم افسارگسیخته را مهار کرده و فاصله طبقاتی ایجادشده را کاهش دهند.
4-جایگزینی مدیریت عملیاتی بهجای مدیریت شعاری: جامعه از دعواهای درونی بین جریانها و نهادهای تصمیمگیر خسته شده است. مسئله کاهش تنازع ملی و کمککردن به گفتوگوهای نیروهای مؤثر، نیاز جامعه امروز ایران است. اگر مردم احساس کنند آنها درک درستی از بحران دارند و به جای مچگیری و تنازع، برای حل معضلات و مسائل مهم جامعه تلاش میکنند، دوباره اعتماد خواهند کرد و اعتبار احیا میشود. دولت خودش در این مقطع حساس بهعنوان یک نهاد اجرایی میتواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند. اگر دولت جدید دستش را بهسوی همه اقشار مختلف جامعه دراز کرده و کشور را به 2 گروه خودی و غیرخودی تقسیم نکند، میتوان امیدوار بود که اعتبار نهادها احیا شود.
5- برخورد با مفسدان و رانتخواران: جامعه از فساد، تبعیض و رانت بهشدت آزرده است و یکی از دلایل بیاعتمادی همین عوامل است. باید برخوردهای نمایشی مبارزه با فساد و رانت را کنار گذاشت و از همه کمک خواست تا یک مبارزه واقعی با فساد شکل بگیرد. اینها همگی مصداقهای ایجاد اعتماد و احیای اعتبار دوباره مردم است.
6- در جهان کنونی علاوه بر تکیه بر توان داخلی، بدون ارتباطات جهانی و همزیستی مبتنی بر صلح و به رسمیت شناختن متقابل نمیتوان به توسعه پایدار دست یافت. حلوفصل هرچه سریعتر برجام و زدودن تحریمها نکته مهم دیگری است که به افزایش امید به آینده و اعتماد عمومی خواهد افزود.