بیژن یاور/ استاد دانشگاه و صاحبنظر در حوزه مدیریت بحران
بارها شاهد بودهایم تا تعطیلات و فراغتی پیش میآید صف طویل مسافران به سمت استانهای شمالی سرتیتر خبرها میشود. همه ما بارها از خود پرسیدهایم این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ آیا نمیتوان با مدیریت مؤثرتر، الزامات شرایط اضطراری را اعمال و از اینگونه سفرها جلوگیری کرد؟ این سؤال و نیز پرسشهای مشابه دیگر ازجمله «چرا پس از وقوع زمینلرزهای در یک کلانشهر بسیاری از شهروندان در صف پمپ بنزینها تجمع میکنند؟» یک مسئله حساس را گوشزد و یادآوری میکند؛ اینکه برای چنین شرایطی و موارد خارج از تصوری که احتمال بروز رفتارهای هیجانی وجود دارد، باید تمهیدات و سیاستهای متفاوتی درنظر گرفته شود.
برای نتیجهگیری مطلوب در این خصوص و مواردی مشابه و در برابر عکسالعملهای احساسی، ضروری است برنامهای مسنجم با درنظر گرفتن تمامی جوانب پیشبینی و اجرا شود؛ چراکه شرایط تعلیق و بیتصمیمی در چنین بزنگاههایی بسیار پرهزینه خواهد بود. در هفتههای اخیر شرایط تعلیق و بیتصمیمی در مواجهه با کرونا شکل گرفته است یا بهتر بگوییم، تصمیماتی برای مواجهه با بحران کرونا اتخاذ یا درخواست شده که بخشی از آنها اجرا نشده یا بهطور ناقص و ناکارآمد به اجرا درآمده است.
از سوی مراجع رسمی درخصوص جریمه افرادی که ماسک نمیزنند، توضیحاتی اعلام میشود، اما عملی نمیشود و در مترو و اتوبوسها همچنان شاهد ازدحام جمعیت با رعایت نشدن فاصلهگذاری اجتماعی هستیم و در این خصوص یک بیتصمیمی مشهود رخ داده است و افراد بهراحتی بدون رعایت فاصله و برخی از آنها بدون استفاده از ماسک به سفر خود ادامه میدهند. شاید مشکل اصلی از این مطلب نشأت میگیرد که بخشی از مدیریت کلان شرایط اضطراری و بیماری ناشی از ویروس کرونا و اپیدمیها و پاندمیها باید توسط سازمان مدیریت بحران کشور که توان هماهنگی عملیات پاسخ یا مقابله را دارد انجام شود، نه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
به زبان سادهتر، مدیریت شرایط اضطراری از هر نوعی که باشد نیازمند یک ستاد منسجم و با توانایی اجرایی و عملیاتی در این خصوص است و درواقع یک بازوی اجرایی میخواهد؛ چراکه ستاد ملی مقابله با کرونا وظایف دیگری را نیز بر عهده دارد که ازجمله آن میتوان به برنامهریزی برای تحلیل وضعیت اقتصادی افراد تحتتأثیر مخاطرات و در اینجا بیماری ناشی از ویروس کرونا، وضعیت اشتغال افراد جامعه، وضعیت روانشناختی و جامعهشناسی موضوع و بسیاری دیگر از ابعاد و جنبههای چنین شرایطی اشاره کرد که همه و همه تقویتکننده این برداشت است که مدیریت کلان ستاد کرونا باید تحت نظر سازمانی باشد که در این خصوص اشرافیت داشته و بتواند هماهنگیهای لازم را برای اجرا به عمل آورد و این سازمان، سازمانی نخواهد بود مگر سازمان مدیریت بحران کشور.
بیتصمیمی و مدیریت آزمون - خطایی در شرایط کنونی مشکلات بسیاری را پدید میآورد. راهحل این است که برنامهای جامع درخصوص انواع تصمیمسازیهای موردنیاز برای شرایط مختلف درنظر گرفته شده و برای آن کاربستهای عملیاتی و برنامهای مشخص درنظر گرفته شود و در فرایند اجرای آن سازمان مسئول اصلی وارد عمل شود و چنانچه افرادی از این امر تخطی کنند متناسب با موازین قانونی و مقررات وضع شده اقدامات لازم صورت پذیرد. در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود که مدیرت اعمال شده و اپیدمی و پاندمی تحت کنترل نسبی قرار گیرد.
به زبانی ساده در ابتدا باید برنامهای جامع تهیه و منطبق با آن در ابتدا تصمیمسازیها انجام و دستور صادر شود. پس از آن درصورت نادیده گرفته شدن موارد تصمیمگیری شده که بهصورت دستور ابلاغ شده، اعمال قانونی صورت پذیرد. این مراحل یعنی: برنامهریزی، تهیه برنامه، تصمیمسازی، تصمیمگیری، صدور دستور و اعمال قانون مراحلی استاندارد است که باید طی شود. این روزها جسته و گریخته در اطرافیان خود شاهد آسیبهایی هستیم که نشاندهنده تنگتر شدن حلقه تأثیرپذیری ناشی از ویروس کروناست. در نیمه اول سال در شرایطی که کرونا رخدادی در حد یک حادثه بود، برخی سیاستهای اجرایی که میتوانست در آن زمان برای مهار آن کمککننده باشد، برای مثال ردیابی تماس (Contact Tracing) آنگونهای که بایسته است مورد توجه قرار نگرفت و زمان گذشت، کرونا اوج گرفت و فراگیر شد.
حالا چطور؟ آیا باید همچنان منتظر تبدیل بحران کرونا به فاجعه باشیم؟ در بزنگاهی هستیم که همه منتظر تصمیمات کارآمد و اثربخش هستند. بهراستی مسافرتها تا این حد مهم است! آیا بهراستی استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و هوشمند تا بدین حد سخت است؟
اپیدمی کرونا: بیتصمیمی، تصمیمسازی یا تصمیمگیری؟
در همینه زمینه :