
روشنفکری در خیابان/ مترو خانه دوم ماست!

سمیه جاهدعطائیان
ما که خودروی شخصی نداریم و سالهای سال مترو یا اتوبوسسواری کردهایم حسابمان از خیلیها جداست. ما حق آب و گل داریم. اصلا مگر گرفتن لیسانس یا فوقلیسانس فقط به پاسکردن واحدهای درسی یا نمره گرفتن بستگی دارد، ما خودمان که هر روز چند سفر درونشهری و حتی برونشهری با مترو داشتهایم، حکم لیسانسههای متروسوار را داریم همشهری. اصلا چرا مدرک متروسواری یا بیآرتیسواری به ما نمیدهند که تمام دوران تحصیل، کلاسهای فوقبرنامه، مهمانی، محل کار، غیره و غیره را با مترو به سرانجام رساندهایم. باید مدرک مترو یا اتوبوسسواری را هم به شهروندان تهرانی بدهند. باید الگو شویم و لیسانس استفاده از حملونقل عمومی را داشته باشیم. شوخی یا توقع زیادی هم نیست. مترو خانه اول که نباشد، کم از خانه دوم ما ندارد. اصلا با تکتک واگنهای قدیمی و جدیدش خاطره ساختهایم. ما همان وفاداران یا آدمهای پروپاقرصی هستیم که باید حداقل روزی 2سفر رفت و برگشت با مترو داشته باشیم. پس برای وفاداری چه فاکتورهای دیگری لازم است؟ حتی صدای آن گوینده پشت بلندگوی واگنها که مثلا میگوید: «ایستگاه بعد، «سعدی» یا مسافران محترم ایستگاه پایانی است، لطفا قطار را هرچه سریعتر ترک کنید...» برایمان مثل یک قصه است که اگر مثلا برای یک ایستگاه صدایش قطع شود، نگران و مضطرب میشویم و با هراس تابلوها را جستوجو میکنیم. اگر شرکت واحد یا مترو میتوانست آمار و نشانی از مسافران همیشگی و دیرینه مترو داشته باشد، شاید لوح تقدیر یا حتی جایزه نفیسی به پیشکسوتان استفاده از مترو میداد و به این واسطه هر روز به آمار حملونقلسواران اضافه میکرد. ما متروسواران دیرینه، نقشه متروی تهران را از زمانی که تهران فقط یک خط و چند ایستگاه داشت، تا حالا که مترو7 خط دارد و برای خودش غول عظیمی شده است، در ذهنمان حکاکی کردهایم و حالا به تنهایی برای متروسواران و مسافران تازه کار یا آنها که گهگاهی مسافر هستند، داوطلبانی برای هدایت و راهنمایی هستیم. ما حق آب و گل داریم و اگر تا الان شناسایی شده بودیم، مایه افتخاری برای خودمان بهحساب میآمدیم. مسافران دیرینه، قدیمی و همیشگی مترو یا اتوبوسهای بیآرتی، بیایید قدر خودمان را بیشتر بدانیم.