• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
دو شنبه 7 تیر 1400
کد مطلب : 134394
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/o2WKK
+
-

یادداشت/ هنر به‌خودی خود وجود ندارد

تئاتر دانشگاهی از نگاه مطالعات فرهنگی به مناسبت بیست و سومین دوره تئاتر دانشجویی

سید حسین رسولی- روزنامه نگار

نویسندگان مطالعات فرهنگی با استفاده از مطالعات بینارشته‌ای، هم به نقد بیرونی و هم به نقد درونی یک کار هنری می‌پردازند. با این روش، هر چیزی تبدیل به متن و قابل خوانش می‌شود. بر همین مبنا، اگر بخواهیم تئاتر دانشگاهی را تبارشناسی کنیم باید به مخاطبان، برندگان و سیاست‌های آن توجه کنیم. پس از آن نیز می‌توان کلیت اجراها را نشانه‌شناسی کنیم. مثلا اگر به نشانه‌شناسی شیء در جامعه بپردازیم همه‌‌چیز روشن می‌شود.
اتومبیل پیکان در ایران نشانه خیلی از چیزهاست. این خودرو با ظاهر بسیار عجیب خود نماد ایران صنعتی مدرن می‌شود و کم‌کم ظاهر جوانانه نیز به‌خود می‌گیرد و با رنگ قرمز و نام «پیکان جوانان» تبلیغ می‌شود. سپس وارد دوران انقلاب می‌شود. بسیاری از انقلابیون سوار پیکان می‌شدند.
در ادامه هم به میدان جنگ و دوران دفاع‌مقدس وارد می‌شود و رزمندگان را می‌بینیم که سوار آن هستند. بعدتر نیز تغییر ظاهر می‌دهد و با چراغ‌های بنزی، دوباره مورد استفاده جوانان قرار می‌گیرد. چنین تغییراتی را هم در تئاتر دانشگاهی و آثارش شاهد هستیم. در همان ابتدای شکل‌گیری این جشنواره، هنرمندان و مسئولان دنبال تفاوت و تمایز بودند و کار خود را با محوریت و کنش جوانان آغاز کردند. این جوانان به نوعی در برابر جریان اصلی تئاتر و پدران قرار گرفتند و با کلیدواژه‌های جسارت و خط‌شکنی پیش رفتند.
بنابراین به‌گفته پیر بوردیو، شاهد «تمایز» در اجراهای دانشجویی هستیم. این جشنواره گاهی فرمالیستی شده و گاهی هم پر از ادا و اطوار. از نظر جامعه‌شناسی نیز شاهد نوعی شکل‌دهی هستیم. با جایزه‌هایی که داده شده نوعی توجه ویژه‌ به اقتدار کارگردان شده که باعث می‌شود کلیت اجرا و به‌طور ویژه متن نادیده گرفته شود.
معمولا در این جشنواره، شعار تئاتر تجربی داده می‌شود که غلط است و باید از اصطلاح تئاتر تجربه‌گرا استفاده کنیم؛ زیرا به قول آندری تارکوفسکی، نخستین تولیدکنندگان هنر بودند که دست به تجربه زدند و هنرمندان جدید تلاش می‌کنند وارد گفتمان تجربه‌گرایی بشوند. شکل‌دهی جشنواره تئاتر دانشگاهی باعث شده تا بیشتر کارها از نظر تبارشناسی مثلا به‌نظریه‌های گردون کرگ و آدولف آپیا نزدیک بشوند که در آن بازیگر تبدیل به عروسک می‌شود. جالب است که کرگ مخالف اجرای آثار شکسپیر بوده و می‌گوید امروز متن‌های شکسپیر را باید خواند.
بنابراین اکثر جوانان به‌سوی تئاتریکالیته می‌روند و کارگردانی آشکار انجام می‌دهند و خود را پنهان نمی‌کنند. اعتقاد دارم کلیت اجرا مهم‌تر است که در آن به چیزهایی مثل ایده و ضرورت تولید و انتخاب متن، شیوه اجرایی کارگردان، بازنمایی جامعه، توجه به اکنونیت و ایرانیت، مخاطب‌شناسی درست و ساختار دراماتیک حساب‌شده‌، اندیشه می‌شود.
برای من مهم نیست که یک متن چقدر می‌تواند جسور و خط‌شکن باشد زیرا به قول ژاک رانسیر هنر به‌خودی خود وجود ندارد و هر هنری از مجموعه چیزهایی شکل می‌گیرد که هنرمندان توانسته‌اند بگویند و مخاطبان هم آن را حس و فهم کرده‌اند. بازیگران یک اجرا و گروه طراحی بسیار زحمت می‌کشند و از اقتدار صرف کارگردان دوری می‌کنند. زنده‌یاد اکبر رادی می‌گفت وقتی درباره «در انتظار گودو» فکر می‌کنیم بیشتر یاد ساموئل بکت می‌افتیم تا کارگردانان آن. البته باید به اجراهای پست‌مدرن هم اشاره کنیم مثلا فرانسوا لیوتار با روایت‌های کلان مشکل داشت و فروپاشی آنها را اعلام کرد ولی اجراهای پست‌مدرن امروز جوانان از متن‌های شکسپیر، مقهور متن هستند. در بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی نیز شاهد اجراهایی هستیم که بیشتر غیرواقع‌گرا هستند و به‌سوی نوعی تئاتریکالیته و فرمالیسم رفته‌اند. جوانان انتظار دارند که این نوع از شیوه اجرایی با اقبال داوران جشنواره مواجه شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید