بدون نوآوری روزنامهها آیندهای ندارند
همزمان با آغاز بهکار رسمی مرکز نوآوری رسانه ابوالحسن ریاضی، مدیرعامل موسسه همشهری، از لزوم تحول دیجیتال در رسانههای کشور گفته است
محمد کرباسی،دبیر گروه دانش و فناوری
عمادالدین قاسمیپناه، خبرنگار
مرکز نوآوری رسانه همشهری سرانجام پس از حدود ۲سال تلاش روز گذشته با حضور مقامهای ارشد کشور و مدیران رسانهها بهصورت رسمی کار خود را آغاز کرد. در شرایطی که روزنامهها و رسانههای مهم کشور با مشکلات گسترده اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند شاید افتتاح مرکز نوآوری رسانه از سوی بزرگترین مؤسسه مطبوعاتی کشور کمی عجیب بهنظر برسد. ابوالحسن ریاضی، مدیرعامل موسسه همشهری اما اعتقاد دارد که رسانههای کشور جز نوآوری و تحول دیجیتال مسیر دیگری برای بقا ندارند. به گفته او اگر رسانهها بخواهند روی پای خود بایستند و وابستگی مالی به جریانها و نهادها نداشته باشند باید وارد حوزه نوآوری و استفاده از استارتآپهای خلاق شوند تا بتوانند با سابقهای که دارند بار دیگر سهم خود را در بازار پیدا کنند. بهگفته او همکاری رسانهها با پارک علم و فناوری دانشگاه تهران در این مرکز میتواند آینده را نه برای همشهری که کل اکوسیستم رسانهای کشور روشنتر کند.
چرا فکر میکنید آینده مؤسسه همشهری و بهطور کلی آینده رسانهها به نوآوری گره خورده است و مدتهاست که راهاندازی مرکز نوآوری رسانه را پیگیری میکنید؟
درکمتر از یکماه بعد از آغاز مسئولیت من بهعنوان رئیس هیأت مدیره همشهری در دی سال97، گزارشهای مختلفی از وضعیت مؤسسه تهیه شد که به وضوح بیانگر این بود که همشهری هم مانند بقیه رسانهها، به لحاظ اقتصادی در بحران قرار دارد. این مسئله ناشی از یک تغییر بنیادین در ماهیت رسانهها طی یکدهه اخیر است. البته این مسئله از نظر اهالی رسانه موضوع جدیدی نبود چراکه همه کسانی که در طول این سالها در روزنامهها کار کردهاند، میدانند که مفهوم خبر از حوزه کاغذی به حوزه دیجیتال منتقل شده است. بهعبارت دیگر روزنامه مزیت خبری ندارد و صنعت چاپ نسبت به تحولات حوزه فناوری یک صنعت متأخر محسوب میشود که به هیچ وجه امکان همپایی با سرعت انتشار اخبار را ندارد. همه روزنامهها در جهان برای ادامه حیات، وابسته به یک سازوکار نسبتا مشخص اقتصادی هستند. تولید محتوا فینفسه ارزش اقتصادی ندارد و آن چیزی که تولید محتوا را باارزش میکند، گرایش مخاطب و بهتبع آن محصولاتی است که به شکل تبلیغات در رسانهها امکان جذب درآمد دارد. نکتهای که شاید همشهری را نسبت به رسانههای دیگر متمایز میکند این است که هزینههای تولید محتوای ما، به دلایل متعدد، از سایرین بیشتر است. بخشی از این موضوع مربوط به تعداد نیروی انسانی و مقیاس همشهری است که از ابتدا بهعنوان یک مجموعه رسانهای بزرگ درنظر گرفته شده است. همچنین این رسانه بر حوزههایی متمرکز است که اقتضای تولید محتوای آن متفاوت بوده است. حوزههای فرهنگی و اجتماعی که همشهری از ابتدا روی آنها تمرکز داشته است، حوزههایی هستند که نسبت به حوزههای دیگر، ازجمله حوزه سیاسی که سایر روزنامهها بر آن تمرکز میکنند، حوزههای بسیار متکثرتری هستند. طبیعتا ما باید راهحلی برای این مسئله پیدا میکردیم. رایزنیهای ما به این نتیجه رسید که یک برنامه تحول دیجیتال را تدوین کنیم بهعبارتی یک پارادایم شیفت را سازماندهی کنیم. یکی از مهمترین بحثهایی که در حوزه تحول دیجیتال همشهری مطرح شد، این بود که نه فقط ما، بلکه همه رسانهها نیازمند نوآوری در همه سطوح هستند. با مطالعه الگوهای جهانی که در تطبیق با تحولات جدید، عملکرد مطلوبی داشتند، به این نتیجه رسیدیم که یکی از ابزارها، ایجاد مراکز نوآوری بوده است. نمونههای مورد مطالعه توانسته بودند با ایجاد این مراکز از ظرفیت مجموعهای از نخبگان و متخصصان که توانایی درک این تحولات را دارند، استفاده کنند و از همه مهمتر توانسته بودند تحول عملی را امکانپذیر کنند. به همینخاطر ما از نیمه سال98 بحث ایجاد مرکز نوآوری را بهعنوان مرکز نوآوری رسانه و نه صرفا همشهری، مطرح کردیم.
در کشور ما تاکنون در حوزه رسانه برخلاف دیگر حوزهها شاهد چنین تجربهای نبودهایم. برای اکوسیستمی که در مرکز نوآوری رسانه باید شکل بگیرد، اعم از شتابدهندهها، استارتآپها و منتورشیپها، فکری شده است؟
حوزه رسانه، نسبت به سایر حوزهها دارای تمایزها و پیچیدگیهای جدی است. تولید محتوا و پیشینهای که تولید محتوا در هر جامعهای دارد، از ضرورتهایی برخوردار است. موضوع جایگاه رسانه بهعنوان پیشران بسیاری از حوزههای دیگر، مانند حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی باعث شده بود که عملا کار به حدی پیچیده شود که کسی پیشگام نشود. همیشه فرض بر این بوده است که رسانهها در جایگاهی قرار دارند که موضوع اقتصاد نباید مسئله اول آنها باشد. محتوا مسیر و مشخصاتی دارد که باید خودش را از الزامات اقتصاد دور کند. با این حال، این مسئله هم وجود دارد که اگر استقلال اقتصادی و توانایی برای اداره مجموعه وجود نداشته باشد، عملا مشخصات و الزامات اقتصادی، رسانهها را تحتتأثیر قرار میدهد. این فرض همیشه مطرح بوده که رسانهها باید حامی مالی داشته باشند. در مورد روزنامه همشهری هم همیشه این تصور وجود داشته که شهرداری از همشهری حمایت میکند. درحالیکه همشهری سالهاست که خودکفا و خودگردان شده است و کمکی دریافت نمیکند. شرایط اکنون به گونهای است که گردش اقتصادی روزنامهها دیگر چندان به تولید محتوا و به تیراژ گره نمیخورد. همه این مسائل باعث میشد که تعریف برای مرکز نوآوری، تعریفی بسیار دشوار و پیچیده شود. ما فرض را بر این گذاشتیم که با توجه به موقعیت روزنامه همشهری، میتوانیم بگوییم که تقریبا جمیع همه مسائل و مشکلات روزنامهها را داریم. ممکن است در جاهایی کمتر با یک مشکل روبهرو باشیم و روزنامهای دیگر با شدت بیشتری با آن مشکل روبهرو باشد و بالعکس. با این فرض سعی کردیم که تصویری از مسائلی را که با آن روبهرو هستیم احصا کنیم و پس از آن، به سمتی حرکت کردیم که خودمان با بخشی از استارتآپها وارد گفتوگو شویم تا ببینیم که چقدر امکان دستیابی به راهحل وجود دارد. براساس مسیری که فکر میکردیم مسیر درستی است، به مجموعهای از اهداف برای مرکز نوآوری رسیدیم. با توجه به اینکه این مسیر را کماکان بازگذاشتیم، فکر میکنیم که مرکز نوآوری رسانه، نقطه شروع قابلقبولی در این زمینه باشد.
بدون تعارف، بخش زیادی از بدنه و سازمان همشهری همچنان سنتی است. باتوجه به اینکه میگویید همشهری باید هزینههای خودش را تامین کند، چه برنامهای برای پیوند این بدنه سنتی با مرکز نوآوری دارید؟
اساسا هر نوآوریای با چنین چالشهایی روبهروست و هرچه یک مجموعه پیشینه بیشتری داشته باشد، طبیعتا مقاومت بیشتری هم دارد. اما از آنجا که ما با یک پارادایم شیفت روبهرو هستیم و اساسا با 2نوع رسانه روبهرو خواهیم بود، بهنظر میرسد که ما یک دگردیسی را باید شاهد باشیم و این چیزی نیست که ظرف یک یا دو سال محقق شود. ما همشهری آنلاین را به لحاظ کمی و کیفی ارتقا دادیم، اپلیکیشن نیازمندیها را توانستیم راهاندازی کنیم، در حوزههای فضای مجازی تغییراتی انجام دادیم. فکر میکنم که ما با یک مسیر اجتنابناپذیر روبهرو خواهیم شد و آن این است که نیروهایی که بتوانند خود را با این تغییرات سازگار کنند و آموزشپذیر باشند، میتوانند یک ارتقای کیفی داشته باشند. نسلی از روزنامهنگارانی که اکنون در حال فعالیت در مجموعه هستند، بهنظرم اصلا مقاومت ندارند و بسیار هم همراه هستند. حتی بهنظرم در بخشهایی نیاز به آموزش ندارند.
بخشی از کار این مرکز صرفنظر از برگزاری کنفرانسها و استارتآپ ویکندها، سرمایهگذاری روی استارتآپهای این حوزه است. در این صورت آیا خود همشهری سرمایهگذاری میکند یا از منابع دیگری استفاده میشود تا در حوزه رسانه رشد کنند و سپس از آنها برای تحول دیجیتال در همشهری استفاده شود؟
ترکیبی از همه این موارد را درنظر گرفتهایم. یکی از مزایای همراهشدن ما با پارک علم و فناوری دانشگاه تهران این است که ما از صندوق توسعه این مجموعه که سرمایه قابلقبولی هم دارد، طبق توافق استفاده میکنیم. درواقع روی استارتآپهایی که طرحهای آنها پذیرفته میشود، سرمایهگذاری انجام میگیرد و در ساختار پذیرش طرحها هم، ما جایگاه اصلی را داریم. درواقع، همشهری ایدهها و طرحها را در نهایت با ترکیبی از دانشگاه تهران و گروههای حرفهای تصویب میکند. مرکز نوآوری اگر در استارتآپی به ایده درخشانی برسد، خود همشهری سرمایهگذاری خواهد کرد و از این مزیت برخوردار است که در بحث سرمایهگذاری تعیینکننده خواهد بود. در برخی از طرحها هم ممکن است مشارکت کنیم؛ یعنی کنسرسیومی از رسانهها در کنار هم قرار بگیرند و سرمایهگذاری روی ایدهای انجام دهند که برای همه مفید باشد؛ بهعنوان مثال، پلتفرمی شکل بگیرد که مشکل همه را در حد خود حل کند و هرکس سهم خودش را بدهد. سرمایهگذاران خارج از مجموعه هم حضور دارند؛ بهویژه در حوزههایی مانند توزیع، پیشنهادهایی مطرح بوده که بیایند و از این ظرفیتها استفاده کنند و سرمایهگذاری برعهده آنها باشد.
بخش مهمی که میتواند برای همشهری در آینده سودآوری داشته باشد و در برنامه شما هم هست، سرمایهگذاری روی استارتآپها و شراکت در سهام آنها و بهرهبردن از افزایش قیمت سهام آنهاست. این موضوع قبلا در کشور با استفاده از سرمایهگذاریهای ریسکپذیر و جسورانه تجربه شده. با این حال، سرمایهگذاری در این حوزه با ریسک بالا همراه است. با تمام مشکلاتی که ذکر کردید همشهری در سالهای اخیر داشته، حالا که میخواهد در نقش شتابدهنده ظاهر شود، از منابع مالی لازم برخوردار است؟
این یکی از موانع اصلی ماست که باید برای آن راهحلی پیدا کنیم. بهنظر من راهحل اصلی ورود به بورس است. ورود به بورس علاوه بر اینکه در مقیاسهای قابلتوجهی، تامین منابع خواهد کرد، به ما نوعی چابکی برای جذب منابع و سرمایه میدهد. اکنون پیشنهادی داریم که سرمایهگذار تا 120میلیارد تومان برای یکی از مجموعههای ما میخواهد سرمایهگذاری نقدی کند. شرط این موضوع این است که ما شرکتی داشته باشیم که 2کرسی از 5صندلی هیأتمدیره به آنها تعلق بگیرد و برخی الزامات را هم بپذیریم؛ الزاماتی که اقتصادی هستند و نه در حوزه سیاستگذاری یا برنامهریزی. فرضا در هزینهکرد، برخی از اجبارها که هزینههای ناشی از سیاستهای بخشهای بالادستی است به ما تحمیل نشود یا تغییرات در حوزه مدیریت با تغییرات بالادستی توأم نباشد و مواردی از این دست. ما بهعنوان یک شرکت سهامی خاص که بخشی از شهرداری تهران تعریف میشویم، نه امکان جذب سرمایه، نه امکان ایجاد شرکت، نه امکان واگذاری کرسی هیأتمدیره و نه امکان واگذاری سهام داریم. پس طبیعتا نمیتوانیم چنین تعهدی را به طرف مقابل بدهیم. از نظر سرمایهگذاری و پرسشی که شما مطرح میکنید، همه کسانی که در این بخش سرمایهگذار هستند، با مشخصات و ویژگیهای این مجموعه آشنا هستند؛ یعنی میدانند که سرمایهگذاری جسورانه، سرمایهگذاری توأم با ریسک است. اما اگر این ریسک، حسابشده و موفق باشد، نسبت سود و سرمایه به هیچوجه قابل چشمپوشی نیست. پلتفرمهایی هستند که مثلا طی 5سال ارزش آنها صدها برابر شده و این چیزی است که در هیچیک از بخشهای سرمایهگذاری اقتصادی مشاهده نمیشود. بنابراین هر سرمایهگذاری که در این بخش وارد میشود، طبیعتا پذیرفته که با احتمال یک به 10، زیان خواهد کرد، اما با احتمال یک به 100 میتواند سود کند.
در شرایط اقتصادی که اکنون کشور درگیر آن است، شاید برخی این تصور را داشته باشند که بهجای هزینه برای مرکز نوآوری، سرمایهگذاری در حوزههای دیگر مثل املاک یا حتی ارز میتواند سودآورتر باشد، یا حداقل در کوتاهمدت برای همشهری منفعت بیشتری داشته باشد. شما چه نظری در این رابطه دارید؟
فکر نمیکنم که این نگاه، نگاه درستی باشد. بهطور مثال، همشهری حدود 5 تا 6سال پیش با روزنامه کاغذی، بهطور سالانه حدود 280میلیارد تومان با دلار 3هزار تومان درآمدزایی میکرده است؛ یعنی حدود 90میلیون دلار. حالا همین 90میلیون دلار با احتساب دلار 22هزارتومان حدود ۱۹۸۰ میلیارد تومان ارزش دارد. این ظرفیتی است که در حوزه تبلیغات وجود دارد. همیشه در این بازار، ساختار عرضه و تقاضا بوده و این مسئله غیرقابل حذف است. کدام بخش قرار است ارتباط بین عرضه و تقاضا را انجام دهد. غیر از رسانه، شما جای دیگری را سراغ دارید؟ شما الان صداوسیما را از حیث حجم تبلیغاتی که قرارداد میبندد، درنظر بگیرید. چند هزار میلیارد، اعداد خیلی معمولی است. در سالهای 80 تا 85 که در سازمان برنامه و بودجه بودم، درآمدهای صداوسیما در سال83 در لایحه بودجه بین 5 تا 6میلیارد تومان بود اما رقم واقعی حدود 90میلیارد تومان بود. امروز یک قرارداد بسته میشود که کف آن 500میلیارد تومان است. آیا از سال83 تاکنون بازار ما بزرگتر شده یا کوچکتر؟ این ظرفیت قطعا وجود دارد.
ارزشمندشدن پلتفرمهای استارتآپی در مدتی کوتاه ناشی از چیست؟
ناشی از وجود بازار است؛ آنهم در بازارهای خیلی محدود مثلا بازار مسکن و بازار خودرو. طبیعتا ما نباید منتظر شویم تا همه اینها که رخ داد تازه درباره آن فکر کنیم. باید با همین بازار، خود را تنظیم کرده و این آمادگی را داشته باشیم که با رونق اقتصادی، بتوانیم سهم بازار خود را بهطور شایستهای بهدست بیاوریم.
همیشه همشهری را با ساختمانها و داراییهای مشهود آن میشناختند اما الان در حال حرکت به سمت داراییهای نامشهود همشهری هستیم که در آینده بازده خواهد داشت. در بخش آگهیها و تبلیغات هم براساس همین داراییهای نامشهود و مخاطب و نرخ بازگشت کاربر عمل میشود؟
قطعا همینطور است. همشهری مؤسسه بسیار ثروتمندی است. ما شاید الان حدود 1500میلیارد تومان داراییهای غیرمنقول در قالب ملک و چاپخانه داریم. اما همه اینها سرمایههای غیرمولد هستند و امکان تولید ندارند. زمانی دفاتر نمایندگیهای ما سرمایههای مولد ما بودند و حدود 300صفحه آگهی میگرفتند. در مقطعی در یک چاپخانه همشهری 300هزار نسخه روزنامه و در دیگری 300هزار نسخه نیازمندیها چاپ میشد. الان اگر همه روزنامههای کشور را به چاپخانه همشهری بسپارند، میتواند با استفاده از 30درصد ظرفیت خود، آنها را چاپ کند. اساسا کاری وجود ندارد که از همه ظرفیت چاپخانه همشهری استفاده شود. بازی تغییر کرده و سرمایههای مولد تبدیل به هزینههای سربار شدهاند. در عوض، یک پلتفرم بدون اینکه ملکی داشته باشد و بدون اینکه هزینههای هنگفت دیگری داشته باشد، به همین عدد رسیده و ارزش آن حدود 1300میلیارد تومان است. البته ما یک وظیفه روشن داریم که تولید محتواست اما در حال از دست دادن توانایی تولید محتوا هستیم. ما توانایی توزیع محتوا را از دست دادهایم و دیگر امکان فروش محتوا را نداریم. اگر بتوانیم این حلقهها را بهنحوی تکمیل کنیم، قطعا میزان سودآوری و تأثیرگذاری همشهری چند ده برابر وضعیت فعلی خواهد بود.
درواقع در این مرکز سعی شده که یک هسته خلاق با بهرهگیری از تجربه پارک فناوری دانشگاه تهران تشکیل شود؟
قطعا. ما اولویتهای خود را مشخص کردهایم. یک دستهبندی از مسائل خود را احصا کردهایم که در قالب استارتآپ ویکندها، دورهها و نشستهایی که با مجموعههای شتابدهنده و استارتآپها خواهیم داشت مطرح خواهیم کرد. ضمن اینکه بخشی از این کارها در این مدت انجام شده است. مسئله اصلی ما این است که بتوانیم با این تغییرات و تحولات خود را همپا کرده و مهمتر از این، باید بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. مراکز نوآوری جزو معدود مواردی است که میتواند چشماندازهای آینده را قبل از اینکه ما با آن روبهرو شویم، برای ما شفاف کند و ما را آماده کند که قبل از آنکه دومرتبه با تنشها و ریزشهای جدی در این حوزه روبهرو شویم، در یک تحول دائمی باشیم. این بحثی تکراری است که بگوییم سرعت تحولات فناوری سرسامآور است. چیزی که امروز با آن روبهرو هستیم اگر بخواهیم امروز برای آن راهحل پیدا کنیم، فردا که به این راهحل برسیم، مسئله جدیدی رخ داده و فعلا من ابزاری جز مراکز نوآوری برای کوتاهکردن این فاصله سراغ ندارم.
روی استارتآپهایی که در مراحل اولیه پذیرفته شدهاند، سرمایهگذاری صورت گرفته است؟
متأسفانه تاکنون هیچ سرمایهگذاریای صورت نگرفته. ما با زنجیرهای از مشکلات مالی در طول این سالها روبهرو بودیم که امکان سرمایهگذاری را از ما سلب میکرد. ما فقط درگیر مسائل جاری خود هستیم. طبیعتا با شروع بهکار مرکز نوآوری، بحث استفاده از صندوق و اینکه در چه حوزهای و به چه میزان سرمایهگذاری کنیم، در یک سازوکار علمی محقق میشود. متأسفانه این امکان را در این سالها نداشتیم که سرمایه بلااستفادهای داشته باشیم تا به ایدههایی که فکر میکنیم درست است، منابع لازم را تزریق کنیم. اگر این سازوکار در طول چند هفته آینده در یک انضباط قابلقبول و تجربهشده، با همکاری مراکز رشد دانشگاه تهران و پارک علم و فناوری، مجموعه ما و مجموعه ریاستجمهوری فعال شود، این امکان را داریم که با توجه به محدودیتهایمان تشخیص دهیم که چه میزان سرمایه را برای چه موضوعی اختصاص دهیم. طبیعتا یکی از مصوباتی که داشتیم این است که هیأتمدیره پذیرفته که سرمایههای غیرمولد ما به سمت این حوزهها هدایت شود؛ بهعنوان مثال، برخی از املاک همشهری در استانها که بلااستفاده مانده، میتواند سرمایههای این حوزه را تامین کند.
شما چندبار عنوان کردهاید که این مرکز فقط متعلق به همشهری نیست و مرکز نوآوری «رسانه» است. آیا رسانههای دیگر هم مشارکت میکنند تا در یک بازی برد-برد نوآوری، با همشهری شریک شوند و حضور داشته باشند؟
ما برای افتتاحیه از مدیران رسانهها و روزنامههای اصلی دعوت کردیم. در جلساتی که داشتیم درباره این مرکز گفتوگو شده و آنها هم با علاقهمندی پیگیر راهاندازی و شروع بهکار این مرکز بودند. با این حال، ما از آنها جلوتر بودیم و توانستیم به نتیجه برسیم. تمایل نسبت به اینکه رسانهها در این حوزه به هر صورت سهمی داشته باشند، بهنظر من خیلی جدی است. همشهری کماکان در این بخش پیشگام است و این فضا را برای همه رسانههای کشور باز کرده است. اینجا مرکز نوآوری رسانه است و فقط در قسمت آخر این عنوان، کلمه «همشهری» نوشته شده، وگرنه ما برای همه رسانهها این شرایط را آماده کردهایم و از آنها دعوت میکنیم.
آیا تضمینی وجود دارد که با تغییر مدیران همشهری در آینده، این مسیر تحول ادامه پیدا کند؟
قاعدتا هیچ تضمینی نمیتوان برای ادامه این راه داد. چون مکانیسم تعیین انتخاب مدیریت برای همشهری مکانیسم خوبی نیست. کاری که ما سعی کردیم انجام دهیم این بود که تا حد ممکن بحرانهای جاری همشهری را به یک وضعیت پایدار برسانیم. مدیریت بعدی مشکل کاغذ نخواهد داشت. مشکل انباشت بدهی به آن شکل که من مؤسسه را تحویل گرفتم، نخواهد داشت. زمانی که من همشهری را تحویل گرفتم بعضی از حسابها با شکایت طلبکاران بسته شد. حجم مطالبات و بخش قابل توجهی از دیون، مدیریت را تحت فشار زیادی گذاشته بود. نسبت درآمدها با هزینهها فاصله بسیار زیادی داشت. ما سعی کردیم این موارد را به حد قابل مدیریتی برسانیم. سعی کردیم همهچیز را مدون و برنامهها را فارغ از گرایشهای سیاسی طراحی کنیم. فکر میکنم که هر مدیریتی که جایگزین شود، با این صورتمسئله که سازوکارهای قبلی پاسخگو نیست، همراه خواهد شد. اگر مدیریت جدید بخواهد برنامههایی را دنبال کند، ما برنامههایی را آماده کردهو بخشهایی را هم شروع کردهایم و مدیریت جدید میتواند ادامهدهنده باشد. در مورد مرکز نوآوری بسیار بعید میدانم که تعطیل شود چون مجموعهای است که صرفا میتواند دستورکارهایش را عوض کند. بهعنوان مثال، من میگویم اولویت با توزیع است و مدیریت بعدی میگوید اولویت من تبلیغات است یا موارد دیگر. به هرصورت مسئله تراز مالی مجموعه همشهری که ماهانه 16 تا 20میلیارد تومان هزینه و خیلی کمتر از این، درآمد دارد، قابل کتمان نیست. ممکن است یک راهحل این باشد که منابعی از خارج از مجموعه تزریق شود و اداره مجموعه به این ترتیب ادامه یابد اما قطعا بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه خواهند رسید که همیشه نمیشود آب داخل چاه ریخت و از چاهی که از بیرون تغذیه شده، آب کشید. من به آینده خوشبین هستم و فکر میکنم تجربه این مجموعه نشان داده که گرایش به مستقلبودن، گرایش به پیشرو و پیشگام بودن و اعتقاد بهنوعی مسئولیت اجتماعی برای سرپا نگهداشتن رسانهها در همشهری وجود دارد. این پیشینهها، پیشینهای است که هر مدیریتی که آمده این خطمشی کلی و اتمسفر را حفظ کرده و با چنین سرمایهای، خوشبینم که مدیران بعدی هم آن را دنبال میکنند.