احمد اکبرپور؛ نویسنده کودک و نوجوان، از نقش ادبیات در زندگی بچهها در دورههای مختلف میگوید
ادبیات نباید نصیحت کند
نیلوفر ذوالفقاری
احمد اکبرپور، نویسندهای از جنوب است و همان گرمای سواحل دریای جنوب، در داستانهایش وجود دارد. او که رؤیای سیاستمداری در سر داشت، قدم به دنیای ادبیات گذاشت و حوزه کودک و نوجوان را انتخاب کرد تا امروز بعد از انتشار دهها عنوان از کتابهایش، از نرسیدن به آن رؤیای جوانی و نویسندهشدن رضایت داشته باشد. بعضی آثار این نویسنده به زبانهای انگلیسی، چینی، کرهای و ترکی استانبولی هم ترجمه شدهاند. اکبرپور از نقش ادبیات در زندگی کودکان و نوجوانان در روزگار کرونایی میگوید و معتقد است که ادبیات، نباید بچهها را نصیحت کند.
در دورههای زمانی ویژهای مانند روزگار کرونایی، ادبیات میتواند چه نقشی در زندگی کودکان و نوجوانان داشته باشد؟
در چنین دورههایی، نیاز به ادبیات بیشتر احساس میشود. کودکان و نوجوانان احتیاج به تحرک و بیرونرفتن دارند اما با آمدن کرونا، ناگهان خانهنشینی شروع شد. قبل از آن هرگز موقعیتی نبود که اعضای خانواده تا این حد با هم در خانه زمان بگذرانند و طبیعی است که بودن در چنین شرایطی، به آموزش نیاز دارد. یکی از نیازهای چنین دورانی، ادبیات است. به قول یکی از بزرگان، ما هنر را داریم تا از فرط واقعیت خفه نشویم. یک ویروس کوچک آمد، همه ما را تهدید و ناگهان با تغییر فضا مواجه کرد. برای کنارآمدن با این تغییر، به تعمق، تفکر و مطالعه نیاز داریم. بسیاری از افراد نمیتوانند بهراحتی با تغییرات کنار بیایند. هرچه فرد سنتیتر باشد، بیشتر با تغییر مخالفت میکند اما هرچه بیشتر مطالعه کند و بهروز شود، راحتتر تغییر را میپذیرد. نقش ادبیات این است که فرد اهل مطالعه، دنیاهای زیادی را دیده و تجارب زیادی از دیگران کسب کرده، پس آمادگی بهتری برای پذیرفتن تغییر خواهد داشت؛ مخصوصا چنین تغییر بزرگی که بهنظرم جهان را تحقیر کرد.
از نظر شما کرونا چه ردپایی بر ادبیات خواهد گذاشت؟
شاید ایدهای در زمان بحران زاده شود اما معمولا آن ایده در زمان آرامش خلق میشود. زمان میبرد تا ادبیات مربوط به این دوران خلق شود. همانطور که در زمان یک جنگ، کارهای ادبی قابلی انجام نمیشود اما بعدها آثار فاخری درباره آن تولید میشود. مثلا درباره جنگ جهانی دوم، هنوز که هنوز است شاهکارهای ادبی و سینمایی ساخته میشود درحالیکه طول دوره آن، بیشتر از 6-5 سال نبود. کرونا آنقدر همه ما را شوکه کرده که باید صبر کنیم تا ببینیم چه تأثیری بر آثار ادبی خواهد گذاشت.
در چنین دورهای، رفتن سراغ مطالعه چه آثاری مناسبتر است؟
در ماههای ابتدایی بروز کرونا، حتی خود من چندان با این تغییر کنار نیامده بودم و رو به افسردگی میرفتم. اما کار جالبی را در صفحه اجتماعی خودم شروع کردم؛ معرفی تصویری کتابهای کودک و نوجوان. کمکم این کار مخاطب زیادی پیدا کرد. معرفی کتاب قبل از هر چیز، باعث سرحالی خودم شد و موقع انجام این کار، متوجه شدم که ما در چنین شرایطی، از بین آثار متنوع ادبی به همه آنها احتیاج داریم. در شرایط غمگین و افسرده، همانقدر به کتابهایی با فضاهای تلخ احتیاج داریم که به کتابهایی با فضای طنز. گاهی طنز راهگشاست. بهنظرم انتخاب از میان آثار متنوع بهتر است اما قاعدتا کتابهایی هستند که شخصیتهای آن، توانستهاند بر مشکلات غلبه کنند. تغییر شخصیت آنها در مسیر داستان رخ میدهد و در پایان به نقطه متفاوتی رسیدهاند. انتخاب چنین داستانهایی برای کودکان و نوجوانان میتواند مفید باشد تا آنها ببینند که مشکلات و وضعیتها، پایدار نیستند و این فضا با همه سختیها، میتواند عوض شود.
شما با کارکرد آموزشی ادبیات برای کودکان و نوجوانان موافقید یا برای ادبیات کودک و نوجوان، رسالت دیگری درنظر میگیرید؟
وقتی درباره داستان کودک و نوجوان حرف میزنیم، پیش از هرچیز درباره داستان حرف زدهایم. اگر پسوند کودک یا بزرگسال را حذف کنیم، آنچه باقی میماند خود داستان است. قواعد داستان که تغییر نمیکند، بنابراین در داستان کودک و نوجوان هم هیچچیز آموزشی را نمیتوان برتابید. داستان یعنی تعلیق، شخصیتپردازی، پایان غیرقابل پیشبینی و همه ویژگیهای تعریفشده برای آن، این فاکتورها در جهان داستان نوشتن مشترک است. البته موضوعات آموزشی سادهای هستند که میتوانند در قالب کتاب ارائه شوند اما وقتی از داستان حرف میزنیم، دیگر موضوع آموزش مطرح نیست. ما هم بهعنوان بزرگسال به آموزش نیاز داریم، ممکن است در جزوهای درباره کووید- 19مطالعه کنیم و چیزهایی یاد بگیریم، اما قرار نیست در یک رمان بزرگسال با آن آموزشها مواجه شویم. بنابراین داستان کودک و نوجوان هم باید همین ویژگی را داشته باشد. البته که اثر میتواند آموزشهایی را در خود نهان داشته باشد، به هرحال همینگوی و داستایوفسکی هم که میخوانیم، آموزشهایی در آن وجود دارد اما اینکه از نویسنده توقع داشته باشیم با قصد یاددادن، چیزی بنویسد، نادرست است.
همین نگاه اشتباه، میتواند باعث ایجاد دافعه در کودکان و نوجوانان نسبت به آثار ادبی باشد؟
بچهها بهتر از هرکسی به این مرزها آگاه هستند. نویسنده و ادبیات قرار نیست نصیحت کند. نویسندگی، معلمی نیست.
چه چیزی میتواند در ادبیات داستانی، برای بچهها جذابیت ایجاد کند؟
سادهترین نکته این است که نویسنده، قواعد ادبیات را رعایت کند. قواعد ادبیات، دور از نصیحت است. وقتی از اصول ادبیات کوتاه بیاییم، کارهای سطحی تولید میشوند که برای بچهها جذابیتی ندارند. اصل، داستان نوشتن است و قانونهای داستاننوشتن مشخص هستند.
چه شد که از بین انتخابهای متنوع، تصمیم گرفتید در ادبیات، سراغ حوزه کودک و نوجوان بروید؟
واقعیت این است که اینطور نبود که از ابتدا، انتهای زندگیام را ببینیم و تصمیم بگیرم بلکه شرایط مرا به اینجا هدایت کرد. من در دانشگاه شهید بهشتی، روانشناسی میخواندم. کلاسهای شعر را با زندهیاد قیصر امینپور و دورههای داستاننویسی را با زندهیاد هوشنگ گلشیری و رضا براهنی میگذراندم. شاید یک تحقیق دانشگاهی مرا به شورای کودک کشاند و نمیتوانم ادعا کنم از همان بچگی به کودکان جهان فکر میکردم!
خودتان در نوجوانی چه کتابهایی میخواندید؟
من در محیطی بودم که خیلی کتاب در آن پیدا نمیشد. در نوجوانی، بزرگسالانی را میدیدم که کتابهای طنز عزیز نسین و آثار پلیسی مرسوم آن زمان را میخواندند و من هم جذب همین کتابها شدم. بعدها در دانشگاه و خوابگاه، وارد فضای جدی ادبیات شدم.
اگر نویسنده نمیشدید، چه کاری را انتخاب میکردید؟
قبل از ادبیات من اصلا علاقهمندیهای دیگری داشتم و عاشق سیاست بودم. رویایم این بود که مثلا نماینده مجلس شوم و به دنیای سیاست پا بگذارم. اما جالب است که حالا دیگر هیچ علاقهای به این فضاها ندارم و از سیاست بیزارم.
در این سالها که با بچهها در ارتباط بودید، چه بازخوردی از آنها درباره آثارتان گرفتهاید؟
من یکسری آثار طنز و در کنار آنها، کتابهای جدی دارم. چیزی که در برخوردم با بچهها فهمیدم این است که آنها کتابهای طنز مرا بیشتر دوست داشتند. شاید دلیل آن این است که طنز در ذات خود، اقتدارشکن است و نصیحتگر نیست. تجربه به من نشان داد که بچهها از اینکه یک بزرگسال بخواهد بهطور مستقیم در ادبیات، نصیحتی را مطرح کند، خوششان نمیآید. طنز، آن فضای اقتدار و اخم و خشکی را از بین میبرد و باعث میشود بچهها ارتباط بهتری با داستان برقرار کنند و بیشتر درباره آن حرف بزنند.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
یک مجموعه کتاب در دست تهیه دارم که در عین حال که ادبیات و رمان است، نگاهی هم به تاریخ دارد و شوخیهایی با تاریخ انجام میدهم. در واقع تاریخ زندگی خودم را با نیمنگاهی به زندگی ناصرالدینشاه مینویسم. نخستین کتاب این مجموعه به نام «سلفی با قبله عالم» بهزودی منتشر میشود. در این کتاب شخصیتی امروزی به نام پدرام وارد دورههای تاریخی مختلف میشود و موقعیتهای طنزی میسازد. نام این مجموعه کتابها، «پدرام تاریخباز» است.
شب بهخیر فرمانده
نشر افق
این کتاب از آثار موفق نویسنده است که به زبانهای انگلیسی، چینی، کرهای و ترکی استانبولی ترجمه شده است. کتاب که به شکل تصویری منتشر شده، توانسته برنده مسابقات داستانی کودکان با نیازهای ویژه شود. داستان کتاب درباره پسربچهای است که مادرش را در جنگ از دست داده و در اتاقش مشغول طراحی یک بازی جنگی است.
قطار آن شب
نشر چشمه
این کتاب درباره زندگی روزمره دختری به نام بنفشه است که کمکم با حقایق زندگی آشنایی بیشتری پیدا میکند و معنای غم و شادی آدمبزرگها را بهتر میفهمد. بنفشه، دختر کوچکی است که شیفته معلم مهربان مدرسه و آموزشهایش شده است. اولین نسخه از کتاب در سال95 منتشر شد.