مدیریت ریسک خشکسالی
در گرما و داغی پیشرو در تابستان چگونه باید از محیطزیست محافظت کرد؟
خدیجه نوروزی ـ روزنامهنگار
از بین رفتن پوشش گیاهی، بارش کم و خشکسالی، مصرف بیرویه منابع آبی، انتشار گاز دیاکسیدکربن به وسیله انسان و دیگر گازهای گلخانهای موجب شده تا سرعت بالارفتن دمای کرهزمین به نسبت گذشته شتاب بیشتری بگیرد و ما تابستانهای داغی را تجربه کنیم. محققان هشدار دادهاند که طی سالهای بعد از 2030 میلادی تابستانها هر سال داغتر شده و هر دو سال یکبار افزایش دمای جدیدی ثبت میشود. اما این داغی در کشوری مانند ایران که اقلیمی خشک دارد تبعات و بحرانهای عظیمی به لحاظ زیستمحیطی دربردارد که منشا اصلی آن بهدلیل نفوذ انسانی بر شرایط زیستمحیطی و مدیریتهای ناصحیح بر منابع طبیعی است. امسال نیز بارندگیهای بسیار کم فصل بهار و خشکسالی موجب شده تا در انتظار تابستانی داغتر از سالهای قبل باشیم که مسئولان محیطزیست نیز از مدتها قبل هشدار چنین افزایش دمایی را دادهاند. متوسط بلندمدت افزایش دما سالانه 0.4درجه سانتیگراد بوده که پیشبینی میشود امسال به یک درجه سانتیگراد برسد که این افزایش نسبت به متوسط افزایش بلندمدت پیامدهایی را برای محیطزیست و درآمدزایی مردم در شهرها و مناطق بومی و محلی بهطور مستقیم و غیرمستقیم دارد. مهندس علی ارواحی، کارشناس محیطزیست در خصوص تأثیرات گرمای تابستان امسال بر محیطزیست و تبعاتی که به همراه دارد با همشهری گفتوگو کرده که ماحصل آن را میخوانید.
وضعیت امسال به لحاظ خشکسالی چه تفاوتی با سال گذشته دارد؟
بر اساس اعداد و ارقام موجود امسال کاهش حداقل 40درصدی بارندگی را نسبت به متوسط بلندمدت داشتیم و در مقایسه با سال گذشته کاهشی بیش از 50درصد را در قسمتهای مختلف کشور مشاهده میکنیم. این کاهش بارش در برخی استانها مانند سیستانوبلوچستان، هرمزگان و کرمان شدت پیدا کرده است که میتواند به ما دورنمایی بدهد که در تابستان امسال و در اوج گرما با شدت بالایی از خشکسالی و گرما مواجه خواهیم بود.
این خشکسالی و گرما بهویژه در روزهای داغ تابستان چه تبعاتی برای محیطزیست به همراه دارد؟
محیطزیست مهمترین بخشی است که از گرما و بیآبی بهشدت آسیب میبیند. افزایش دما، کاهش بارش، تغییر در الگوی بارشها و برهمکنش این عوامل بر همدیگر بهشدت محیطزیست را دچار تنش میکند و در معرض نابودی قرارمیدهد. پوشش گیاهی در عرصههای جنگلی تحتالشعاع قرار میگیرد و آسیب میبیند. گرمای سوزان موجب میشود حریق در عرصههای جنگلی و پوششهای گیاهی مجاور تالاب تشدید پیدا کند. از بین رفتن پوشش گیاهی و سطح کاهش آب تالابها و رودخانه پوشش جانوری مناطق را نیز در معرض خطر نابودی قرارمیدهد و موجب کوچ پرندگان و بسیاری از جانوران از آن منطقه خواهد شد. گرما شدت انتشار ریزگردها و گردوغبار را افزایش میدهد و سکونت را برای بومیان این مناطق بسیار مشقتبار میکند. در تابستان امسال بیشک با شرایط آبوهوایی نامساعدی روبهرو هستیم که ممکن است با فرونشست زمین در دشتها هم مواجه شویم. همچنین سطح آبهای زیرزمینی بهشدت کاهش پیدا کند. تالاب در گرما بیشتر سهم خشکسالی را بهخود اختصاص میدهند. خشکسالیهای اینچنینی همزمان ممکن است باعث بروز سیلابهای ناگهانی هم بشود که میتواند قابلتوجه باشد؛ چرا که فرسایش خاک را تشدید میکنند. دبی رودخانهها نیز بهشدت کاهش پیدا خواهد کرد و حیات تنوع زیستیمان دچار مشکل میشود.
گرمای امسال با سالهای گذشته چه تفاوتی دارد؟
احتمال دارد ما بهطور متوسط در برخی مقاطع زمانی در قسمتهایی از مناطق کشور افزایش دمای 8درجهای را شاهد باشیم که این موضوع در تابستان امسال موجب میشود تا میزان تبخیر آب سرعت بیشتری بهخود بگیرد، در نتیجه روند کاهش حجم آبهای زیرزمینی سرعت میگیرد و در کوتاهمدت باید شاهد خشک شدن خاک و پوشش گیاهی با شدت بیشتری باشیم. هر قدر تشدید دما بیشتر باشد ما شاهد تشدید بیشتر خشکسالی در کشور خواهیم بود که شرایط را سختتر و پیچیدهتر میکند.
گرما و خشکسالی چه تبعاتی را برای کسبوکارهایی که رزقشان بسته به محیطزیست است ایجاد میکند؟
گرما و کمآبی کاهش پوشش مراتع را بهدنبال دارد که در نتیجه آن بهرهبرداری در بخش دام با مشکل روبهرو خواهد شد. چنین وضعیتی ذخیره آب سطحی از جمله سدها را کاهش میدهد. اعداد و ارقام موجود هم نشان میدهد ذخیره سدها 20درصد کاهش پیدا کرده است و 58درصد حجم ظرفیت عملیاتی سدها خالی است. این وضعیت نشان میدهد بخش کشاورزی و تولید غذا در معرض خطر است. در بخش دیگر از بین رفتن پوشش گیاهی و کاهش منابع آبی و خشکشدن دریاچهها و تالابها به شکل مستقیم و غیرمستقیم کسبوکارهای محلی آن مناطق را تحتالشعاع قرار میدهد. بخشی از جوامع محلی پیرامون این تالابها زندگی و از محل طبیعتگردی یا گردشگری امرار معاش میکنند. وقتی تالابی آب ندارد یا منطقهای پوشش گیاهی سابق را ندارد در جذب گردشگر دچار مشکل میشود و قطعا درآمدزایی بومیها کاهش خواهد یافت. تولید غذا هم که یکی دیگر از کارکردهای تالابهایی مانند شادگان، هورالعظیم یا هامون است دچار مشکل میشود؛ چرا که تعداد قابلتوجهی از صیادهای محلی که از محل صید ماهی ارتزاق میکنند دچار مشکل میشوند. وقتی بهدلیل گرما، حریق و یا بیآبی پوشش گیاهی مجاورت تالابها از دست برود، تولید صنایعدستی محلیهای منطقه هم از بین خواهد رفت. تالابها معمولا در پایین دست حوضههای آبخیز قرار میگیرند و در ذخیره آبهای زیر زمینی بسیار مؤثر هستند بنابراین هرگونه کمآبی در دورههای خشکسالی افت سطح سفرههای زیرزمینی را بهدنبال دارد از اینرو در کوتاهمدت و میانمدت حیات بخش کشاورزی هم به خطر میافتد. زنجیره بین انسان و محیطزیست آنقدر در هم تنیده است که اگر انسان در حفظ و نگهداری و مدیریت صحیح این منابع ارزشمند کوشا نباشد مقدمات نابودی خویش را در میانمدت و بلندمدت فراهم میکند.
تنشهای ایجاد شده در بخش محیطزیست چه هزینههایی را به جوامع محلی پیرامون خود تحمیل میکند؟
تعدیل آبوهوا بهعنوان یکی از کارکردهای تالابها در شرایط گرما و بیآبی مغفول میماند. در گذشته وقتی تالاب هامون کارکرد طبیعی خود را داشت میتوانست تأثیر زیادی در وضعیت آبوهوا در سطح ماکرو(macro) بگذارد اما وقتی بهدلیل خشکسالی این کارکرد مؤثر خود را از دست میدهد مطلوبیت زندگی در آن جوامع و هر جایی که پوشش گیاهی آن آسیب میبیند پایین میآید در نتیجه مهاجرت، بیکاری و گسترش فقر را بهدنبال خواهد داشت و مشکلات شهرنشینی با افزایش جمعیت بیشتر میشود. بیش از 50درصد تالابهای ما هماکنون پتانسیل تبدیل شدن به کانون ریزگردها را دارند که به تبع این موضوع هزینههای زیادی برای جوامع محلی به لحاظ سلامت و ایمنی دارد.
چنین خشکسالی و گرمایی که با شروع تابستان شدت خواهد گرفت، چه تلنگری به ما به لحاظ زیستمحیطی میزند؟
سالهای 98و 99را سال ترسالی معرفی کردند درحالیکه شرایط اقلیمی در کشور ما به سمت شرایط اقلیمی غیرنرمال در حال حرکت است. اتفاقی که در 2سالی که نام بردم به لحاظ بارندگی رخ داد طبیعی نبود اما گویی ما نمیخواهیم بپذیریم که اقلیم کشور یک اقلیم خشک است و ایران در کمربند خشک دنیا قرار دارد. لذا باید مدیریت ما نسبت به خشکسالی تغییر پیدا کند. سالهاست که درخصوص خشکسالی مدیریت بحران را مطرح میکنیم درحالیکه ما باید خیلی وقت پیش به سمت مدیریت ریسک خشکسالی میرفتیم. در چنین مدیریتی همه بخشها باید به یک نسبتی بار خشکسالی را تحمل کنند. بهطور معمول در شبکههای توزیع آب شهری و کشاورزیمان میزان قابلتوجهی از هدررفت آب اتفاق میافتد. راندمان آب در بخش کشاورزی بسیار پایین است. لذا باید قبول کنیم ایران کشور خشکی است و منابع آب آن محدود است پس باید به شکل بهینه از آن استفاده کنیم. متأسفانه چیزی که تا الان اتفاق افتاده این پیام را به ما منتقل میکند که انگار همچنان باور نداریم که کشورمان به لحاظ اقلیمی خشک است چون بعد از اینکه یکی،دوسال بارشهای خوبی در کشور داریم بلافاصله میرویم روی بارگذاری توسعههایی که اصلا متناسب با ظرفیت زیستبوم موردنظر نیست. تاکنون مدیریت بهینه منابع موجود آب در کشور را به شکل مؤثری انجام ندادهایم.