
روستایی فراموششده
نگاهی به مستند «قصری با دیوارهای قرمز» که روایت زندگی و آثار داوود روستایی است

مهرداد طبرسی- روزنامهنگار
داوود روستایی یکی از گمنامترین فیملسازان ایران است که کمتر نامی از او در میان فیلمسازان معاصر به چشم میخورد. مرگ او در آبان 1398نیز در سکوت اتفاق افتاد و بازتاب رسانهای چندانی نیافت چه شناخت اهالی رسانه از او در حد نامی در میان فیلمسازان نسل گذشته بوده است. نام او در تاریخ سینمای ایران با توقیف گره خورده است، هر کدام از فیلمهای او بهدلیلی به توقیف گرفتار شدند و به نمایش عمومی درنیامدند، از فیلم سینمایی «آپارتماننشینها» که نخستین فیلم سینمایی اوست و در قصهای به تأثیر آپارتماننشینی در زندگی امروز میپردازد و فیلمهایی مثل «قصری با دیوارهای قرمز» که درباره کارگران جنسی شهر نو است تا مستندهای دیگری مثل آنچه درباره دادگاههای موادمخدر در دوره شیخ صادق خلخالی ساخته است و مستند «ما مرد جنگیم».
«قصری با دیوارهای قرمز» که نام خود را از مشهورترین ساخته داوود روستایی گرفته است، مستندی است ساخته عباس رزیجی که به زندگی و کارنامه هنری روستایی میپردازد. مستند عباس رزیجی در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و اکنون چند روزی است که نمایش آنلاین خود را آغاز کرده است.
«قصری با دیوارهای قرمز» از زندگی روزمره داوود روستایی آغاز میشود و دوربین در خلال زندگی روزمره کارگردان همراه او میشود که هم از خاطرههای دور و زندگی و تحصیلات خود بگوید و هم از فیلمهایی که در محاق ماندهاند.
وجه تمایز داوود روستایی، فارغ از ارزشداوری کیفی، انتخاب موضوعات است. او به سراغ موضوعاتی رفته است که همواره موضوعات ملتهب و رازهای مگوی جامعه یا موضوعات فراموششده بودهاند. شاید رازگشایی از نحوه انتخاب موضوعات در طول سالها فیلمسازی، بهتر از هر چیز دیگری میتوانست، ذهنیت او را نشان دهد. اما این فیلم بیشتر از این که به ذهنیت کارگردان بپردازد، به نحوه ساخت فیلمها و فرایند توقیف آنها پرداخته است. علاوه بر این، بهنظر میرسد فیلم کمی بیشتر از حد لازم در زندگی روزمره میماند و زندگی روزمره کمتر میتواند محملی برای ورود به دنیای فیلمساز باشد. کم نیستند نماهایی که زائد بهنظر میرسند و حذفشان آسیبی به فیلم وارد نمیکند. بعضی نماها مثل رفتن او به نانوایی و گپ زدنهای او با اهالی محل نیز قدری تصنعی درآمده است.
کوشش داوود رزیجی برای ورود به دنیای فیلمهای داوود روستایی در حد 3-2 فیلم باقی میماند. در حقیقت بیشتر وقت مستند حول محور فیلمی که او به نام «قصری با دیوارهای قرمز» درباره شهر نو ساخته است و بازپخش صحنههای آن میگذرد و عملاً 3-2 سکانس از دیگر فیلمهای مشهور او پخش میشوند. خیلی از فیلمهای او نیز در حد یک نام میمانند.
برای مخاطبی که داوود روستایی را نمیشناسد، پرسشهای بسیاری در «قصری با دیوارهای قرمز» پاسخ نمییابند، ازجمله اینکه جایگاه داوود روستایی در تاریخ سینمای ایران، بهویژه سینمای مستند، کجاست؟
چرا فیلمسازان دیگر یا تاریخنگاران و پژوهشگران سینمای ایران کمتر به او پرداختهاند؟ چرا فیلمهای دیگر او مثل آنچه درباره زندگی روستایی مردم ایران ساخته امکان نمایش نیافتهاند؟ او در طول این سالها چگونه ارتزاق میکرده است؟ و...
شاید حضور دیگر فیلمسازان و پژوهشگران سینما میتوانست قدری از این پرسشها را پاسخ دهد، اما کسی از آنها در فیلم حاضر نیست و رابطه او با فیلمسازان و همکاران سالهای گذشته به تماس با خسرو سینایی و فریدون شهبازیان محدود میشود و تورج منصوری و عزتا... رمضانیفر که در فیلم حاضرند نیز درباره کارنامه او سخن نمیگویند.
«قصری با دیوارهای قرمز» زمانی آغاز میشود که داوود روستایی تازه از حمام بیرون آماده و میخواهد روزی تازه را آغاز کند و زمانی به پایان میرسد که او در پایان روز به بستر میرود و هنگام تماشای نسخه اولیه مستند کمکم آماده خواب میشود.
بعد صفحه تاریک میشود و نوشته پیش از پایان توضیح میدهد که او نسخه نهایی را ندیده است. انگار قسمت نبوده فیلمسازی که همه عمر محکوم به توقیف و فراموشی بوده، تنها تجلیل از خود را در جشنوارهای رسمی تماشا کند.