• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 27 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130783
+
-

صحبت از بحران، مشکلی را حل نمی‌کند،‌ وقت مدیریت است

گفت‌وگو با قائم‌مقام سابق وزارت نیرو درباره وضعیت کنونی و راهکارهای کاهش تبعات خشکسالی

صحبت از بحران، مشکلی را حل نمی‌کند،‌ وقت مدیریت است


مرضیه ثمره‌حسینی ـ روزنامه‌نگار

خبرها حاکی از آن است که ایران امسال وارد شرایط تنش آبی شدیدی شده است که با توجه به کاهش 50درصدی بارش‌ها، کاهش 40درصدی ورودی آب سدها و وضعیت بحرانی سفره‌های آب زیرزمینی، تشدید شرایط نامطلوب منابع آبی و به‌دنبال آن گسترش تبعات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی دور از انتظار نیست و کارشناسان معتقدند اگر این وضعیت ادامه یابد، تأثیرات غیرقابل‌برگشتی دامن کشور را خواهد گرفت. درباره عوامل وقوع خشکسالی، وضعیت کنونی و راهکارهایی که باید برای مدیریت بحران در پیش گرفته شود، با علیرضا دائمی، قائم‌مقام سابق وزارت نیرو و پژوهشگر حوزه آب، گفت‌وگو کردیم.


سال‌هاست که خشکسالی گریبانگیر بخش‌های بزرگی از کشور است. آیا بحران کم‌آبی در ایران به‌دلیل کمبود بارندگی است یا برداشت بی‌رویه از آب‌های سطحی و زیرزمینی ریشه خشکسالی است؟
باید به سه‌نکته توجه داشت: نخست، ایران در ناحیه خشک جهان واقع است و سه‌چهارم مساحت کشور را فلات مرکزی و مناطق کویری دربرمی‌گیرد که میزان بارش در این بخش‌ها بسیار پایین است. خاطرنشان می‌شود که این ویژگی تاریخی ایران است و در منابع و آثار به‌جامانده از دوران ساسانیان نیز می‌بینیم که برای دستیابی به آب، قنات‌های چندده‌کیلومتری حفر می‌کردند. یا سد تاریخی کریت طبس نشان از سدسازی برای جمع‌آوری آب دارد. بنابراین خشکی جزو ذات ایران است. موضوع دیگری که در زمینه خشکسالی مطرح است، تغییر اقلیم و گرمایش جهانی است که بر اثر فعالیت‌های توسعه‌ای انسان‌ها، به‌ویژه مصرف سوخت‌های فسیلی در حال افزایش است و میزان بارش‌ها، درجه حرارت و رطوبت و تبخیر، همه تابع این پدیده هستند و به‌همین‌دلیل شاهد رویدادهای جدی جوی، ازجمله بارش‌های با شدت زیاد و مدت کوتاه و درنتیجه سیلاب‌های مخرب  یا خشکسالی و در بسیاری از مواقع شاهد وقوع هر دو باهم هستیم. در این میان، اثرات تغییر اقلیم در منطقه‌ای که ما در آن قرار داریم، بیشتر آشکار می‌شود و به‌همین‌خاطر است که آب‌وهوای ایران نسبت به 50سال گذشته دودرجه گرم‌تر شده؛ همچنین الگوی بارش و تبدیل آن به رواناب تغییر یافته یا تراز برفی حدود 500متر بالاتر رفته و در مکان‌هایی که پیش‌تر شاهد بارش برف بودیم، خبری از برف نیست. موضوع سوم، بهره‌برداری غیراصولی و عدم‌برنامه‌ریزی صحیح در استفاده از منابع آب سطحی و زیرزمینی است که سبب کاهش بسیار شدید تراز منابع آب زیرزمینی و به‌دنبال آن، کاهش کیفی منابع و تشدید پدیده فرونشست زمین در دشت‌های مختلف و وقوع شرایط بسیار بحرانی با تشکیل فروچال‌ها شده است. منابع آب‌های سطحی شامل چشمه‌سارها، رودخانه‌ها و انهار نیز به‌شدت افت کرده است. در سالیان پیش، چشمه‌ها و دیگر منابع آب سطحی تغذیه‌کننده رودخانه‌ها بودند. امروز چنین نیست، نمونه بارز خشک‌شدن زاینده‌رود است که روزگاری خود زاینده آب بود. در آن‌ دوران، سطح آب‌های زیرزمینی به حدی بالا بود که بعضاً باعث افزایش آب رودخانه‌ می‌شد و عنوان زاینده نیز بیانگر این ویژگی است. اما امروز وقتی آب به‌سمت زاینده‌رود رها می‌شود، بخش بسیاری از آن تا به تالاب گاوخونی برسد، در طول مسیر در زمین خشک فرومی‌رود. درمجموع، می‌توان گفت بخش زیادی از مشکل خشکسالی کنونی ناشی از تغییر اقلیم است و بخش بیشتر آن به مدیریت غیراصولی منابع آب برمی‌گردد؛ روندی که به‌ویژه بعد از انقلاب درپی محوریت توسعه کشاورزی و گسترش موتورپمپ‌ها شدت بیشتری گرفت و حتی در پی افت منابع زیرزمینی، ما شروع به استفاده از آب تالاب‌ها و مرداب‌های طبیعی مانند تالاب هورالعظیم و دریاچه ارومیه کردیم که به‌مانند کاسه‌های طبیعی عمل می‌کردند.
بارش‌ها و سیلاب‌های اخیر در آبگیری سدها و تغذیه آب‌های زیرزمینی و خروج از بحران خشکسالی تأثیرگذار بوده است؟
هر جا که ما سد داشتیم حتماً این‌ بارش‌ها قابل ذخیره است اما در مسیر بسیاری از رودخانه‌ها اصلاً سد نداریم و همین سیلاب‌های اردیبهشت امسال در کرمان و هرمزگان امکان ذخیره‌سازی نداشتند و به خلیج‌فارس و دریای عمان ریختند و از دسترس خارج شدند. درضمن باید اصلاح کرد که سیلابِ تند نمی‌تواند تغذیه‌کننده آب زیرزمینی به شکل جدی باشد. علتش آن است که به‌سرعت می‌آید و خارج می‌شود و بخش کمی از آن جذب منابع زیرزمینی می‌شود. درحالی‌که اگر بارش‌ها، با تناوب و مدت‌زمان بیشتر بود، هرچند با شدت پایین، می‌توانست تغذیه‌کننده سفره‌های زیرزمینی باشد. وقوع سیلاب‌های تند و کوتاه‌مدت علاوه بر اینکه نفعی برای منابع زیرزمینی ندارد، باعث تخریب مسیر و شست‌وشوی خاک می‌شود.
صحبت از بروز خشکسالی بی‌سابقه در طول امسال شده و مسئولان هشدار داده‌اند که تابستان سختی در راه است. از نظر شما، وضعیت چگونه است؟
من سال98 هم که صحبت از دوران ترسالی بی‌سابقه در کشور شد، نظرم این بود که نباید با وقوع یک دوره بارش گمان کنیم که از دوران خشکسالی بیرون آمده‌ایم یا وقتی یک‌ماه بارندگی نداریم، صحبت از مصیبت و شدیدترین خشکسالی کنیم! در هرصورت ذات این کشور خشک است و باید با این واقعیت که منابع آبی ما محدود است، سازگار شویم. کاری که پیشینیان‌مان می‌کردند و اینگونه نبود که بنشینند تا 6‌ماه بعد باران ببارد! اگر به آب‌انبارهای یزد، کرمان و خراسان جنوبی نگاه کنید پی می‌برید که آنها با چه زحمت بسیاری اندک آب باران را برای مصرف یک سال خود ذخیره می‌کردند یا همانطور که گفتم برای دستیابی به آب، قنات‌های عمیقی در دل مناطق کویری حفر می‌کردند. بنابراین من قبول ندارم که فقط صحبت از بحران شود. مدیریت برای این است که با پیش‌بینی اوضاع، از منابع آبی استفاده اصولی شود و مهم‌تر از آن اقدامات سازگاری و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی را مدیریت کند.
در شرایط کنونی چطور می‌شود وضعیت را مدیریت کرد و آثار منفی کم‌آبی را کاهش داد؟
به‌نظر من شرایط کنونی زمان بسیار مناسبی است که تمام کاندیداهای ریاست‌جمهوری برای حل معضلات کشور که فقط بی‌آبی هم نیست، به دور از شعارهای غیرقابل‌دسترس و بیان کلی مسائل، برنامه‌های خود را ارائه کنند. امروز ایران از چند معضل بزرگ رنج می‌برد: معضل محیط‌زیست، مشکلات معیشت مردم و اقتصادی، معضل خشکسالی و سیل، مباحث بهره‌وری پایین و مصرف بالای انرژی، مدیریت پسماند و همچنین معضل مهاجرت از روستاها. اینگونه نیست که مشکل فقط بی‌آبی باشد. باید همه‌جانبه نگاه کرد. مثلاً در بخش مصرف انرژی، ما در فهرست پرمصرف‌ترین کشورها هستیم. یا با وجود آنکه مدعی هستیم که در عرصه اقتصاد مستقل هستیم اما اقتصادمان تابع نوسانات ارزهای خارجی و غیره است! همچنین معضل مهاجرت که طبق آمار رسمی درحال‌حاضر 15میلیون نفر جمعیت حاشیه کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و اصفهان همان کشاورزانی هستند که به‌دلیل عدم‌مدیریت منابع آب و خاک و شوری اراضی کشاورزی و ازدست‌دادن زمین‌هایشان، حاشیه‌نشین شده‌اند. باید کاندیداها و دولت برنامه مشخص خود را درباره تمام این بخش‌ها ارائه دهند تا به‌صورت اصولی برنامه‌ریزی شود. البته این نکته را هم باید گفت که بسیاری از کشورهای دنیا با چنین مشکلاتی مواجه بوده‌اند و با برنامه‌های صحیح آنها را برطرف کرده‌اند؛ مثلاً پدیده فرونشست زمین در کالیفرنیا و ژاپن در دوران انقلاب صنعتی شدیدتر از آنچه در ایران ایجاد شده، وجود داشت، اما این کشورها با اجرای برنامه‌های درست بر آن فائق آمدند و امروز در ژاپن بیش از 35سال است که حتی نیم‌ میلی‌متر فرونشست زمین رخ نداده است.
به‌نظرتان پروژه‌های انتقال آب مانند طرح انتقال آب از خلیح‌فارس به فارس یا از بندرعباس به یزد و کرمان راهکار مناسبی برای حل بحران کم‌آبی در استان‌های مرکزی خواهد بود؟ 
نمی‌توان گفت راهکار حل بحران است، بلکه می‌توان گفت یک اقدام بسیار خوب با پیامدهای مناسب خواهد بود که من حداقل به دو مورد اشاره می‌کنم: نخست، در بدترین شرایط خشکسالی، حداقل در مناطق مرکزی، ما منبع قابل‌اطمینانی برای تهیه آب داریم که به تغییر اقلیم و کاهش بارش و منابع سطحی و زیرزمینی وابسته نیست. پیش‌بینی شده که در 20سال آینده همه مردمان فلات مرکزی مجبور به مهاجرت می‌شوند. با انتقال آب، دیگر یک منبع پایدار، حداقل برای مصارف آشامیدن، صنایع و کشاورزی صنعتی دردسترس خواهد بود. موضوع بعدی، بازتعریف ارزش آب است. طرح‌های انتقال آب، قیمت واقعی آب را برای ما آشکار کرده و ما الان می‌دانیم که قیمت واقعی هر مترمکعب آب در منطقه‌ای مانند چادرملو یا سرچشمه و سیرجان حداقل 40هزار تومان است. به‌این‌ترتیب امید می‌رود که شاهد بازتعریف قیمت و ارزش آب باشیم و به این‌صورت بیشتر قدر منابع آبی خود را بدانیم. به این نکته هم باید اشاره کرد که چنین طرح‌هایی در تمام دنیا، به‌ویژه کشورهای حوزه خلیج‌فارس اجرا می‌شود. امروز کویت 100درصد وابسته به سیستم‌های آب‌شیرین‌کن است و ملاحظه می‌کنید که شرایط آنها نسبت به ما پایدارتر است و مثل ما هرسال دچار مشکل نمی‌شوند. منابع آنها کاملاً ‌مشخص است و چون ارزش آن‌ را می‌دانند در سطح گسترده‌ای از آب استفاده‌های مجدد می‌کنند. درواقع، در بسیاری از کشورهای دنیا ازجمله حوزه خلیج‌فارس، یک مولکول آب ممکن است با بازچرخانی چندین‌بار استفاده شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید