بایسیکلران/ بوق نزن، فاصله را رعایت کن!
مهسا جزینی
جای دوچرخهسوار کجاست؟ پیادهرو؟ خیابان؟ شاید هم هردو؟ تجربه من میگوید که وضعیت برای دوچرخهسواران در ایران از موتورسواران خیلی بغرنجتر است. مثلا همه ما میدانیم که موتورسوار فقط حق دارد از خیابان عبور کند و ورودش به پیادهرو و پارک تخلف است. برای همین حق داریم به موتورسواری که وارد پیادهرو شده معترض شویم یا حتی شهرداری حق دارد با گذاشتن مانع، جلو ورودش به پارک را بگیرد. اما چنین اجماعی گویا نه در قوانین و نه در عرف درباره دوچرخهسواران وجود ندارد. یعنی دوچرخهسوار حق دارد همه جا باشد و در عین حال همه جا نباشد. برای همین نه دوچرخهسوار تکلیفش را میداند، نه عابر، نه راننده. مثلا شما میتوانی وارد پیادهرو یا داخل پارک شوی اما همزمان باید دستت روی زنگ یا بوق دوچرخه باشد تا برای خودت راه باز کنی. برخی کنار میروند و برخی شاکی میشوند که راه رفتن اینجا حق ماست تو اینجا چه میکنی؟ راست میگویند برای همین در برخی پارکها یا خیابانها مسیر ویژه دوچرخه - با خطکشی یا جدول - مشخص شده اما چه فایده که نه مردم به آن توجه میکنند نه دوچرخهسوار، در نتیجه اینکه آدمها وارد مسیر دوچرخه میشوند و راکب دوچرخه وارد مسیر راه رفتن مردم! گاهی هم هردو با هم. رانندهها هم خیابان را ملک طلق خود میدانند. با موتورسواران مشکل دارند چون به نظرشان زیادی تند میروند اما این راکبان کنار خیابانی را هم تحمل نمیکنند چون به نظرشان اینها هم زیادی کند میروند! طبق قوانینی که بیشتر ما از آن بیاطلاعیم، یک راننده حق ندارد با فاصلهای کمتر از یک تا یک و نیم متر از دوچرخهسوار حرکت کند. هرگز نباید جلوی یک دوچرخهسوار بپیچد یا در فاصله کم بدون زدن چراغ راهنما گردش به راست کند. اما همه این کارها را میکنند. راننده از من دوچرخهسوار انتظار دارد از منتهیالیه سمت راست خیابان و چسبیده به خودروهای پارک شده حرکت کنم اما نمیداند من آن قدر که فوبیای خودروهای پارک شده را دارم، فوبیای خودروی در حال حرکت را ندارم! چون هرلحظه امکان دارد یک سرنشین بیملاحظه ناگهان در خودرو را باز کند و من و دوچرخه با هم نقش بر زمین شویم. رانندگان خودروهای سنگین هم نمیدانند نه من، نه دوچرخهام بالی برای پرواز کردن نداریم پس بوق گوشخراش آنها بیشتر از اینکه هشدار دهد من را میترساند و ممکن است با از دست دادن کنترلم، دچار حادثه شوم!