شوق و تردید در اردوی تیم ملی زنان
تمرینات تیم ملی فوتبال زنان ایران پس از 2سال از سر گرفته شد، فدراسیون میگوید از این تیم حمایت ویژه میکند باورش اما برای زنان آسان نیست
لیلی خرسند- روزنامهنگار
همه حرفها شیرین است و دلنشین. میگویند همهچیز عالی است و قرار است اتفاقات خوب بیفتد. از تغییر حرف میزنند، از رویاهایی که همیشه داشتهاند و قرار است اینبار تعبیر شود و... و تو همه این حرفها را قبلا هم شنیدهای؛ 4سال پیش، 8سال پیش و... میخواهی باورشان کنی، امیدوار بمانی و به خودت بگویی شاید اینبار حرف و عمل یکی باشد ولی باز ته دلت میگویی میشود باور کرد؟
اولین تمرین تیم ملی فوتبال زنان است؛ تمرینی که بعد از 2سال تعطیلی از آخرین روز کاری هفته در کمپ تیمهای تیم ملی آغاز شده است. بادهای عصرانه این روزهای اردیبهشتی شروع به وزیدن کرده است که دختران وارد زمین میشوند. از دیدن خبرنگاران و عکاسان جا خوردهاند. هیجان دارند و سربهسر هم میگذارند. میخواهند از حسشان بگویند که متوجه میشوند اجازه حرفزدن ندارند. این اجازه بهانه شوخیهایشان میشود؛ «اجازه داریم بنشینیم؟ اجازه داریم ماسک برداریم؟ اجازه داریم لباسهایمان را عوض کنیم؟...»
مربیان تیم ملی (مریم آزمون، سرمربی تیم جوانان و مریم ایراندوست سرمربی تیم ملی) از تغییرات خوب در فوتبال زنان حرف میزنند؛ از قولهایی که فدراسیون بهشان داده است. نخستین و مهمترین اتفاقی که همه منتظرند عملی شده باشد، این است که این مربیان با قراردادی محکم کارشان را شروع کردهاند. مربیان ملی سالها یا با یک ابلاغ عنوان سرمربی را میگرفتند یا با یک قرارداد یکی دوماهه. ایراندوست میگوید مشکوک به کرونا بوده و فرصت نشده است پای میز مذاکره بنشیند و قراردادش را امضا کند اما چرا فدراسیون با آزمون قرارداد نبسته؟ او که در جلسه مربیان با رئیس فدراسیون حاضر بود. سؤال خبرنگاران این است که چرا مربیان قبول میکنند بدون قرارداد کار را آغاز کنند و چرا از حق خودشان دفاع نمیکنند؟ جواب آزمون این است: «قرار است قراردادمان حداقل یکساله باشد و حداقل به قرارداد آقایان نزدیک.» شاید بشود امیدوار بود که فدراسیون قرارداد یکساله با مربیان ببندد اما قراردادی نزدیک به قرارداد مربیان مرد؟ قبولش سخت است.
اما اگر این قرارداد بسته نشود، این مربیان حاضرند بمانند و کار را ادامه بدهند یا داشتن عنوان سرمربی کافی است؟ برای آزمون، اولویت فوتبال است: «ما عاشق فوتبالیم ولی دیگر به هیچ عنوان اجازه نمیدهم قراردادم یکماهه باشد.»
ایراندوست غیر از قرارداد حرفهای خوب دیگری هم دارد که بزند. او از واقعیشدن رویاهای همیشگی زنان میگوید؛ تیم ملی با یک تیم اروپایی بازی دوستانه برگزار میکند و این بازی در استادیوم آزادی برگزار میشود تا زنان به آرزوی دیرینهشان برسند. همه تیمهای لیگ برتری مردان به اجبار فدراسیون باید در لیگ زنان هم تیمداری کنند و... این وعدههایی است که فدراسیون به ایراندوست داده و از حالا زنان، تیمهای پرسپولیس و استقلال و کریهایشان را در فوتبال زنان تصور میکنند. این وعدهها را روسای قبلی فدراسیون هم داده بودند؛ وعدههایی که کمتر عملی شد. اینبار فقط اسم تیم اروپایی عوض شده. به اعتبار مالک ایرانی باشگاه شالروای بلژیک، قرار است این تیم مهمان ایران باشد. اما عمر این وعدهها اینبار کوتاهتر از همیشه است.
عزیزی خادم، رئیس فدراسیون در نخستین تمرین تیم حاضر شده است. ایراندوست برای استقبال میرود و از کارهایی که انجام شده و قرار است انجام شود، تشکر میکند ولی وقتی ایراندوست به بازی با شالروا و بازی تیم زنان در استادیوم آزادی اشاره میکند، عزیزیخادم جا میخورد: «فعلا چیزی قطعی نیست.» یکی میگوید: «این حرفها چه بود که ایراندوست زد؟ حرفهای خصوصی را که به خبرنگاران نمیگویند.»
اردو خوب شروع شده، تیم به جای خوابگاه فرسوده سالن بانوان آزادی در هتل المپیک اردو زده و به ایراندوست قول دادهاند که برابری بین تیم زنان و مردان رعایت شود. او میگوید: «اگر قرار نبود این چیزها ادامه داشته باشد، سراغ مریم ایراندوست نمیآمدند، میدانند که مریم ایراندوست سکوت نمیکند. ایراندوست آبروی باشگاه ملوان را که مثل بچهاش بود، سالها حفظ کرد ولی یک جایی دیگر حرف زد تا بتواند حقش را بگیرد. فکر میکنم اتفاقات خوبی میافتد.»
واکنش به حضور پدر
دختران در حال گرمکردن هستند و زیر لب غری هم میزنند. حضور آدمهای متفرقه طولانی شده و آنها نتوانستهاند تمرین جدی داشته باشند. کنار زمین هم بقیه از آنها ایراد میگیرند. بازیکنان از اسفند که لیگ تمام شده، تمرین نداشتهاند و آماده نیستند، حتی بعضیها اضافهوزن هم دارند. تازه بدنهایشان گرم شده که عزیزیخادم، سراغشان میرود و آنها مجبور میشوند تمرین را قطع کنند. رئیس فدراسیون بازیکنان را نمیشناسد؛ یکی یکی خودشان را معرفی میکنند.
در این جمعی که بیشترشان درگیر گرفتن عکس یادگاریاند، جلال بشرزاد و شاگردانش جدی تمرین میکنند: «کاری به باد نداشته باشید، توپ را بگیرید.» بشرزاد مربی دروازهبانهاست و باید 4 دروازهبان را آماده کند. او تنها مربی مرد تیم نیست، قرار است روزهای آینده ایراندوست پدر (نصرت) هم بهعنوان کمکمربی به تیم اضافه شود. بعضیها ایراد میگیرند که چرا مربی مرد؟ و مریم جواب میدهد: «چه ایرادی دارد؟ پیشینه فوتبال آنها بیشتر از زنان است، تجربه بیشتری دارند و اگر میخواهیم حرفهای شویم باید کنار هم کار کنیم.»
احوالپرسی وسط تمرین
ایراندوست از نگاه متفاوت فدراسیون به فوتبال زنان میگوید؛ از نگاه برابری. او از پیشرفت حرف میزند؛ اینکه دیگر دورانی که زنان با خودشان قابلمه، پیاز و سیبزمینی بار میکردند و به اردوها میبردند تمام شده، اینکه دیگر مینیبوس سوار نمیشوند، خودشان برای خودشان هزینه نمیکنند و... ولی او هم میداند که هنوزخواستههای زنان در حد نیازهای اولیه است؛ اردوهای تیم ملی منظم برگزار شود، لیگ تعطیل نشود، بازیها فیلمبرداری شود و... او امیدوار است با نگاه متفاوت فدراسیون اتفافات خوب بیفتد.
عزیزیخادم و گروهش از زمین بیرون رفتهاند و بازیکنان تمرینشان را از سر گرفتهاند. بدنها دوباره گرم شده که اینبار شهره موسوی، نایبرئیس فدراسیون میخواهد حالی از آنها بپرسید. زنی میگوید: «نایبرئیسی که نداند وسط تمرین نباید وارد زمین شود، میتواند این فوتبال را اداره کند؟» کفشهای پاشهبلند موسوی و همراهانش با چمن زیرپایشان خیلی جور نیست.
تیم ملی برای بازیهای دوستانهای که قرار است خرداد با بلاروس و ازبکستان داشته باشد تمرین میکند و بعد از آن هم باید برای مقدماتی جام ملتهای آسیا آماده شود. افسانه اقبال، تنها بازیکنی که اجازه پیدا کرده با خبرنگاران صحبت کند، بیش از همه نگران دوستان سابقش است. استعدادهایی که بهخاطر تعطیلی دوساله تیم ملی انگیزهشان را از دست دادند و حالا جایی در تیم ملی ندارند. او و همتیمیهایش میتوانند به آینده امیدوار باشند؟