• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 20 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130243
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/0R7OV
+
-

می‌خواهم در فینال المپیک پارو بزنم

علی آقامیرزایی، با قهرمانی آسیا سهمیه المپیک توکیو را گرفت و آرزوی پدر قایقرانش را برآورده کرد او می‌گوید از حالا به فینال المپیک آینده فکر می‌کند

می‌خواهم در فینال المپیک پارو بزنم

لیلی خرسند- خبرنگار

پدر که باشی، ورزشکار هم که باشی، بهتر از هر کسی بزرگی رفتن به المپیک را می‌دانی. پدر علی آقامیرزایی، علی‌اکبر آقامیرزایی قایقران بوده و نخستین مربی پسر. پسری که چند روز پیش در مسابقات آسیایی تایلند قهرمان شد و قرار است در بازی‌های المپیک توکیو پارو بزند. آقامیرزایی هنوز در توکیو پارو نزده، به فکر پاریس است: «حریص‌تر شده‌ام.»

  در کایاک فقط به قهرمانان آسیا سهمیه می‌دهند. آقامیرزایی چه تفاوتی با بقیه آسیایی‌ها داشت که توانست به این سهمیه برسد؟
من سالیان سال برای این روز تمرین کرده‌ بودم‌ از 13سالگی تا الان که 28سالم است. من هدفم این بود که یک روز به المپیک برسم. استرس مسابقه زیاد بود. نخستین مسابقه‌ای بود که برای کسب سهمیه سر خط رفتم و نخستین مسابقه‌ای بود که بعد از 3 سال در کایاک 1000متر می‌دادم. من از حریفان هم خیلی شناخت نداشتم و فقط تایم‌ آنها را می‌دانستم. قایقران ژاپن مصمم بود سهمیه بگیرد. ازبکستان و قزاقستان هم تایم‌های خوبی داشتند اما من ذهنم را درگیر آنها نکردم و کار خودم را انجام دادم. بقیه قدرتمند بودند ولی در مسابقه معلوم شد من قوی‌تر بوده‌ام.
   از کی به المپیک فکر می‌کردید؟
وقتی ورزش را شروع‌ می‌‌کنی، می‌خواهی قهرمان شوی. رسیدن به این هدف بستگی به این دارد که چقدر هدف واقعی است و چقدر خود ورزشکار مصمم است. همیشه به قهرمانی فکر می‌کردم اما وقتی مدال نقره بازی‌های آسیایی 2014اینچئون راگرفتم، دیدگاهم این بود که بتوانم نفر اول ایران باشم و به المپیک راه پیدا کنم. سختی‌های زیادی را برای رسیدن به این سهمیه پشت‌سر گذاشتم.
  کرونا هم که شرایط را سخت‌تر کرد.
بله. به‌خاطر کرونا 7-6 ‌ماه انفرادی تمرین می‌کردیم و مربی از راه دور کنترل می‌کرد. داشتن اردو خیلی سخت بود. دست فدراسیون بسته بود و اجازه نمی‌دادند که اردو برگزار کنیم. 4-3 ‌ماه آخر سال را اردو داشتیم.
  کشورهای دیگر هم همین شرایط را داشتند؟
کشورهای دیگر مانند چین، ژاپن و ازبکستان اردوهای برون‌مرزی داشتند. قزاقستان هم که شرایط آب‌وهوایی‌اش‌ اجازه نمی‌دهد در کشور خودشان تمرین کنند، بیشتر سال را خارج از خانه تمرین می‌کنند. این کشورها معمولا به مالزی، پرتغال و کشورهای اروپایی می‌روند. چند سالی است که باب شده همه در آنتالیا اردو می‌زنند، امسال حتی کشورهای اروپایی هم در این شهر ترکیه اردو داشتند.
 در مسابقات گزینشی المپیک قایق سایز شما هم نبود. چرا فدراسیون قایق خود شما را به تایلند نبرد؟
مشکل از ایرلاین‌ها بود. قایقی را که طولش بیشتر از 5متر بود، قبول نمی‌کردند. بعضی از ایرلاین‌ها هم 400 میلیون تومان برای انتقال قایق می‌گرفتند. مسئله فقط قایق من نبود، هدیه کاظمی و عادل مجللی هم می‌خواستند قایقشان را ببرند. برای سایز آنها قایق بود اما برای من نه. یا قایق بزرگ بود یا قایق کوچک. با 4-3 روز تمرین تصمیم گرفتم با قایق کوچک‌تر مسابقه بدهم. از نظر روانی به من فشار آمد ولی توانستم خودم را جمع‌وجور کنم و با یک ذهن قدرتمند به مسابقه بروم.
   داشتن سهمیه المپیک چه حسی دارد؟
خوشحالم که یکی از آن 18نفری هستم که در المپیک پارو می‌زند و اسمم در کتاب المپیک ثبت می‌شود. این حس خوبی است ولی آدمی نیستم که در یک موضع گیر کنم. از حالا برای یک نتیجه خوب در المپیک تلاش می‌کنم تا حداقل به فینال A برسم. از مدال حرف نمی‌زنم چون آدم واقع‌بینی هستم. علاوه بر تفاوتی که شرایط و امکاناتمان دارد، زمان ما هم محدود است. اروپایی‌ها شهریور 2سال پیش در مجارستان سهمیه گرفتند و از همان موقع تمرین می‌کنند ولی ما آسیایی‌ها زمان زیادی نداریم. بعد از توکیو هم باید به 2024فکر کنم، می‌خواهم جزو 5 نفر اول باشم.
   در بعضی از رشته‌ها که شانس مدال بالا نیست، حضور در المپیک بالاترین هدف است. برای المپیک بعدی انگیزه دارید؟
بعد از گرفتن سهمیه توکیو برای پاریس حریص‌تر شده‌ا‌م. می‌خواهم تاریخ‌ساز شوم ودر کایاک مردان نخستین قایقرانی باشم که دو المپیک می‌رود و جزو 5 نفر اول می‌شود.
  چطور شد که قایقران شدید؟
ما در انزلی زندگی می‌کنیم. پدرم دهه 60از اعضای تیم ملی بودند. از زمانی که من به دنیا آمدم، آرزویش این بود که پا جای پایش بگذارم و بهترین نتیجه‌ها را بگیرم. از 5-4 سالگی تکنیک به من یاد می‌داد. قبل از اینکه قایقرانی یاد بگیرم، روی شنای من تمرکز کرد. از 14-13 سالگی قایقرانی را شروع کردم و نخستین مربی‌ام هم پدرم بودم.
  حتما خیلی خوشحال است که سهمیه گرفته‌اید.
خودش ورزشکار است و می‌داند المپیک رفتن چه حسی دارد. چند روز اشک شوق می‌ریخت. از استرس زیاد نتوانسته بود مسابقه من را تماشا کند. به برادرم گفته بود من می‌روم بیرون هر وقت  مسابقه تمام شد خبر بده. وقتی شنیده بود سهمیه گرفته‌ام در خیابان فریاد می‌زد. بعدا که بااو  صحبت کردم، هنگ بود، ‌می‌گفت می‌دانستم می‌توانی این کار را انجام بدهی. از بچگی این را درونت می‌دیدم.

این خبر را به اشتراک بگذارید