احمد قویدل ـ مسئول روابطعمومی شبکه کمک (کمیته غیردولتی مهار کرونا)
آنچه از همان آغاز شیوع اپیدمی کووید- 19باید در رأس برنامههای ستاد ملی مقابله با کرونا قرار میگرفت، مقدمدانستن پیشگیری از ابتلا بود. اما حوزه درمان، در خط مقدم مبارزه با کرونا معرفی شدند، درحالیکه نقش اصلی را مردم برعهده دارند و مردم، خط مقدم مقابله با این اپیدمی هستند. خطای بزرگی که در حوزه سیاستگذاریهای ستاد مقابله با کرونا رخ داد، بیتوجهی به ظرفیتهای شبکه بهداشت در آگاهیبخشی به مردم بود. شبکه بهداشت ایران در منطقه خاورمیانه بسیار بزرگ و قوی است و بارها مورد تقدیر سازمان ملل قرار گرفته است، اما شاهد آن بودیم که تا چندینماه در مقابله با کرونا، نقشهای کلیدی به کارشناسان بهداشتی وزارت بهداشت واگذار نشد و حتی برخی مسئولان، حضور معاون بهداشت وزارتخانه را در جلسات ستاد کرونا تحمل نمیکردند! اشتباهات در مقابله با کرونا در ایران از آن زمان آغاز شد که مقابله با این همهگیری یک امر سیاسی شد و ماند، درحالیکه یک سیاستمدار از گردش ویروس، آنهم یک ویروس ناشناخته، شناخت چندانی ندارد. خطای بزرگ دیگری که رخ داد، آن بود که برخی سیاستمداران با تعریفهای دوگانهای مانند نان و جان، اقتصاد و سلامت، امنیت و آشوب و... عملاً اجازه اجرای رهنمودهای کارشناسان بهداشتی و اپیدمیولوژی را در تقویت قرنطینه و تداوم سختگیرانه رعایت پروتکلهای بهداشتی ندادند و امروز هم اگر ایران به چنین نقطهای رسیده، ثمره این سیاستهای اشتباه است.
آنچه وضع را وخیم کرد، منعنکردن مردم از مسافرتهای نوروزی بود. تعطیلات نوروز فرصت بسیار خوبی بود که از دست رفت! کسبوکارها تعطیل بود و مردم نیز آماده منع مسافرتها بودند و مسئولان بهراحتی میتوانستند اعمال قانون کنند. حداقل دوماه پیش از تعطیلات عید، وزیر بهداشت فریاد زد که وضعیت عادی نشده و عادیپنداشتن شرایط، وضعیت را وخیم خواهد کرد. علاوه بر وزیر، کارشناسان و متخصصان هشدار دادند که اگر مسافرتها و دورهمیها در تعطیلات عید برقرار شود، نتیجهاش بعد از تعطیلات تبدیل به بحران خواهد شد، اما گوش شنوایی نبود! همه راهها باز ماند، پروازها و رفتوآمد کشتیها برقرار بود و بعد تنها با رنگآمیزی نقشه کشور، گردش ویروس را به مردم توضیح میدادیم! تلخ است این پرسش که مگر قابل تصور نبود یک منطقه آبی با برقراربودن رفتوآمدها و بازبودن ترمینالها و راهها و عادیبودن مراودات مردم بهراحتی قرمز خواهد شد؟!
بعد از اعلام شیوع گونه جهشیافته جدید کرونا که بهدلیل سرایتپذیری بالاتر، مهار آن دشوارتر است، ما بهطور جدی خواستار قرنطینه خوزستان شدیم و با گوشزدکردن خطر بروز پیک چهارم، اعلام کردیم که از تجربه شیوع ویروس در قم باید درس گرفت، اما توجهی نکردند! آنچه عیان است آنکه با روند کنونی، شهرهای قرمز به وضعیت سیاه خواهند رسید. در وضعیت کنونی، باید در ستاد ملی کرونا، تحول مدیریتی بهوجود آید. در وهله اول مسئولان باید با صراحت کامل به مردم توضیح دهند که با اعمال نظر چه کسانی و با چه استدلالاتی وضعیت ایران قرمز شد، نه اینکه در رسانه ملی، جلوی چشم میلیونها بیننده بگویند نمیتوانیم بگوییم! این رفتارها بخشودنی نیست. همچنین اینکه در این شرایط بحرانی، مسئولان وزارت بهداشت، از سیاستهای ستاد ملی کرونا تبری بجویند، اصلاً مسئولانه نیست. جان مردم بازیچه آزمون و خطا نیست. باید مسئولان مربوطه قبول مسئولیت کنند و با پذیرش اشتباهات و معرفی یا حداقل کنارگذاشتن کارشناسانی که اشتباه تصمیم گرفتهاند، تصمیمات درست اتخاذ کنند. اگر هم قبول مسئولیت نمیکنند، استعفا کنند!
اهمال و ادامه سیاستهای غیرعلمی، سیل ورودی بیمارستانها را غیرقابل کنترل خواهد کرد و بیمارستانها، کشور را تعطیل خواهند کرد. بخش بهداشت و درمان باید فرصت تنفس پیدا کند. هیچکس منکر شرایط وخیم اقتصادی کشور نیست، اما تقدم با جان مردم است و باید حفظ شود. راه اول برای نجات از این مهلکه، تعطیلی و قرنطینه و تداوم دورکاری است. آنطور که آمار شناسایی بیماران و ابتلای خانوادگی به بیماری نشان میدهد، نمیتوان گذاشت که مناسبات عادی مردم ادامه یابد. در مرتبه بعد، اگر مسئولان بهدنبال پول جریمه مردم نیستند، باید با قاطعیت راهها را بسته نگه دارند و ترددها کنترل شود. امروز تهران، مرکز انتقال ویروس در تمام کشور است. باید شناسایی، ردیابی و قرنطینه مبتلایان در سطح گسترده و با سختگیری انجام شود. باید شرایط طوری فراهم شود که از کسی که قصد خروج یا ورود به شهرهای قرمز را دارد، تست کرونا گرفته شود. درواقع، باید همه انرژی کشور روی پیشگیری گذاشته شود. سومین اقدام لازم، پیگیری جدی برنامه واکسیناسیون است. بههیچوجه قابل پذیرش نیست که هنوز واکسیناسیون کارکنان زحمتکش بهداشت و درمان بهطور کامل انجام نشده است! سیاستمداران باید همسو با سازمان بهداشت جهانی از سهمیه کوواکس بهشدت محافظت میکردند. آنها باید انرژی بیشتری میگذاشتند و با مکاتبه با مراجع بینالمللی، واردات واکسنهای معتبر کرونا به کشور را با جدیت بیشتری دنبال میکردند، اما این اتفاق نیفتاد. از آنطرف زمانی به بخش خصوصی اجازه واردات واکسن داده شد که عملاً واکسنی در دنیا نمانده است. این اشتباهات تاکنون به قیمت جان افراد بسیاری تمامشده است. در این شرایط بحرانی به تحول نیاز است. باید در برنامههای ستاد مقابله با کرونا بازنگری و تغییرات جدی انجام شود. باید به آخرین پیامی که سازمان بهداشت جهانی به مسئولان دولتهای سراسر جهان داد، توجه کرد و درگیر دوگانه سیاست و بهداشت نشد. باید اختیارات قانونی و اجرایی سیاستمداران به کارشناسان بخش بهداشت و اپیدمیولوژیستها انتقال یابد تا با بهرهگیری از نظرات علمی آنها از گرداب سهمگین کرونا که کشور را درمینوردد، بیرون بیاییم. باید علمای فهیم حوزه دین و مذهب با تبعیت از رویه مقام معظم رهبری، با کسانی که کوچکترین درکی از حوزه اپیدمی و گردش ویروس ندارند و با پشتپازدن به علم، مردم را به نقض پروتکلهای بهداشتی دعوت میکنند، برخورد قاطع کنند و جلوی افکار خطرناک آنها بایستند، وگرنه ممکن است ایران با شرایط وحشتناک و غیرقابل کنترلی مواجه شود. نگرانی دیگری که وجود دارد آن است که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، بیش از پیش شاهد سیاسیشدن موضوع مدیریت کرونا در درگیریهای جناحهای رقیب باشیم. حال آنکه اپیدمی کرونا یک موضوع سیاسی نیست.
کرونا سیاسی نیست
در همینه زمینه :