حرفه؛ برگزارکننده جشنواره
80فیلم سینمایی ایرانی متقاضی حضور در جشنواره جهانی فجر هستند
یاور یگانه- روزنامه نگار
شگفتیهای سینمای ایران را پایانی نیست؛ هر روز شاهد چشمهای نو از اعجاب در این سینمایی هستیم که به قهر مخاطب دچار است و در این یک سال و اندی هم که کرونا وبال گردنش شده، حال و روزش وخیمتر از همیشه است. بهطور منطقی، وقتی محصولی خریدار ندارد، خط تولیدش تعطیل یا حداقل برای مدتی متوقف میشود تا اشکال کار را پیدا کند و با برنامهای جدید برای بهدست گرفتن بازار برگردد. اما سازوکار اقتصادی سینمای ایران پیرو منطق طبیعی بازار نیست و تجربه نشان داده حتی شکست پرخرجترین فیلمها هم در گیشه، تبعاتی برای دستاندرکارانشان ندارد و باعث نمیشود که برای مدتی از گردونه سینما کنار بروند. چرا؟ چون در سینمایی که شفافیت مالی ندارد، فروش فیلم نیست که باعث موفقیت و سودآوری است بلکه تامین هزینه تولید فیلم است که بزرگترین موفقیت مالی محسوب میشود. به همین دلیل است که فیلمسازی ـ نه اکران و فروش فیلم ـ برای عدهای کسبوکار محسوب میشود و هیچچیز، حتی کرونا و مرگومیرهای فراوان ناشی از آن هم، نمیتواند جلوی روند پر شتاب فیلمسازی در ایران را بگیرد. تعداد حیرتانگیز آثار رسیده به جشنواره جهانی فیلم موید این موضوع است. طبق اعلام ستاد خبری سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، بیش از ۳۰۰ فیلم بلند سینمایی، مستند و کوتاه ایرانی، متقاضی حضور در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر هستند.
دریغ از یک دیویدی فیلم ایرانی
طبق این گزارش، ثبتنام فیلمها و ارائه درخواست حضور آثار از سوی فیلمسازان بعد از اعلام فراخوان جشنواره آغاز شد و در مدت زمان اعلامشده از سوی دبیرخانه جشنواره در مجموع ۳۱۲ فیلم بلند، کوتاه و مستند ایرانی فرم ثبتنام را تکمیل کردند. بنا بر اعلام دبیرخانه جشنواره، از این تعداد ۸۲ فیلم سینمایی، ۴۰ فیلم مستند بلند و ۱۹۰ فیلم کوتاه داستانی و مستند است.
رقم 80فیلم سینمایی ایرانی حاضر در جشنواره «جهانی» فجر از این حیث اعجاببرانگیز است که سینمای ایران چطور توانسته در روزگاری که کرونا، تحریم و جناحبندیهای سیاسی نفس اقتصاد را گرفته و معیشت اغلب مردم را دشوار ساخته، سرمایه این تعداد فیلم متقاضی حضور در جشنواره را تامین کند. نکته جالب دیگر درباره جشنواره «جهانی» فجر این است که هیچ جشنواره بینالملی معتبری در دنیا نیست که ویترینش از آثار کارگردانان معتبر خارجی اینچنین تهی باشد. مگر هدف از منفککردن بخش بینالملل جشنواره فجر از بخش داخلی آن، اعتبار بخشیدن به آن نبود؟ سال 1393بود که مشاوران و کارشناسان دورهای و فصلی وزارت ارشاد صلاح کار را در این دیدند که جشنواره را دو شقه کنند تا بخش بینالملل بیشتر در عرصه جهانی جلوه کند و برای دولتمردان و مدیران اعتباری به ارمغان آورد. حاصل تمام هماهنگیها و رایزنیها و هزینهکردنها هم شد جشنوارهای که برد اخبارش از مرزهای کشور فراتر نمیرود، که اگر جز این بود حالا سینمای ایران حداقل در منطقه خاورمیانه صاحب بازار بود. همین چند روز پیش نقل قولی از احمدرضا درویش، کارگردان سینما، در فضای مجازی و رسانههای سینمایی دست بهدست میشد که تأییدی بود بر بیمخاطب بودن سینمای ایران در عرصه بینالمللی. درویش درباره بینالمللی نبودن سینمای ایران گفته بود: «آیا یک دیویدی فیلم ایرانی در همسایگیمان در مزار شریف که دو میلیون جمعیت شیعه و فارسیزبان دارد، فروخته میشود؟!»
جشنواره جهانی در حسرت تماشای فیلم خارجی
حالا باید پرسید آیا برگزاری جشنواره، با همه هزینههایی که به اقتصاد نحیف کشور تحمیل میکند، به شناخت بهتر سینمای ایران در جهان کمکی میکند؟ سینمای ایران، در سالهایی که نامش در جشنوارهای جهانی طنینانداز شده، از فیلمهای عموما مستقل منتفع شده یا از مانورهای پرخرجی که جز برای عدهای معدود، برای سینما حاصلی ندارد؟ اصرار به برگزاری جشنواره جهانی فجر در وضعیت کرونا و تحریم که عدهای از مردم به سختی روزگار میگذرانند، بر چه اساس و منطقی است؟ آیا پس از برگزاری جشنواره جهانی فجر مشکلات سینمای ایران تقلیل پیدا میکند؟ در وضعیتی که اکران فیلم خارجی موضوعیت ندارد و دیدن کامل فیلم خارجی روی پرده سالهاست به آرزو بدل شده، دعوت از تعدادی فیلم خارجی ـ فارغ از اهمیتشان ـ چه کارکردی دارد؟ موضوع دیگر این است که امسال جشنواره جهانی فجر قرار است بهصورت مجازی برگزار شود، برگزاری آنلاین هر جشنواره وقتی جوابگوست که جشنواره در دورههایی که بهصورت فیزیکی برگزار شده برای خودش اعتباری جمع کرده باشد. آیا جشنواره فیلم فجر در دورههای گذشته توانسته برای خود اعتباری دست و پا کند که حالا شکل آنلاینش بتواند نگاهها را در سطح جهانی بهخود جلب کند؟ شاید باید برگزاری جشنواره را هم به فهرست مشاغلی که فارغ از خروجیشان درآمد خوبی دارند اضافه کرد.