قرار در ایستگاههای بیقرار
خشایار مریدپور:
داستان اینترنت و رسانههای دیجیتال در ایران سرشار از فراز و نشیب است. هرچند کشورمان جزو نخستین پیشگامان استفاده از شبکههای کامپیوتری بوده (نخستین شبکه بیتنت در سال 1368 در ایران تاسیس شد) اما اینترنت به نسبت خیلی از بخشهای جهان دیرتر تبدیل به بخشی از زندگی روزمره ما شد.
البته در سالهای اخیر شاهد رشد تصاعدی تعداد کاربران ایرانی بودیم و طبق آخرین آمارها اکنون بیشتر از 80 درصد از جمعیت کشورمان از اینترنت استفاده میکنند. جهش اصلی هم مربوط به ورود و همهگیر شدن استفاده از گوشیهای هوشمند است که باعث شد در چندسال جمعیت کاربران اینترنت در ایران چندبرابر شود. همین موضوع هم باعث تغییر فضای رسانهای کشور و تحول شیوه دریافت و انتشار محتوی در جامعه شده است.
واقعیت این است که دیگر تلویزیون پرمخاطبترین رسانه کشور نیست و درصد بالایی از جمعیت اخبار و محتوی رسانهای مورد نیاز خود را از ترکیبی از منابع مختلف در فضای آنلاین دریافت میکنند. تولید و انتشار محتوا به مراتب آسانتر و کنترل و نظارت بر جریان آن به شدت دشوارتر شده است. درواقع ترکیب چندین عامل از جمله درصد بالای جمعیت جوان، رشد سریع فناوریهای ارتباطی و عطش نسل جدید برای دیدن و ارتباط با جهان باعث شده تا کاربران ایرانی در تمامی فضاهای آنلاین حضور فعالی داشته باشند. کاربران ایرانی در چند سال در کنار تبدیل زبان فارسی به یکی از پویاترین زبانهای زنده در اینترنت تقریبا در تمامی پلتفرمهای آنلاین حضور پیدا کردهاند. از زمان یاهو مسنجر، تالارهای گفت وگو و شبکههای اجتماعی اولیه مثل Orkut که کاربران اینترنت ایران کمتر از یک میلیون نفر بودند تا امروز که بیشتر از 56 میلیون نفر از جمعیت کشور از انواع پیامرسانها و شبکههای اجتماعی به صورت روزمره استفاده میکنند مسیر طولانی پیموده شده است. تنها چیزی که در این سالها تغییر نکرده است، گرایش روزافزون ایرانیان به رسانههای دیجیتال و تلاش جمعی آنها برای استفاده از روشهای جدید ارتباطی بوده است. هرچند این نیاز تنها مختص کشور ما نبوده و در تمام جهان شاهد اقبال روزافزون مردم به رسانههای نوین هستیم.
شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی ایران و چالشهایی از جمله فیلترینگ و تحریمهای جهانی باعث شده شرایط برای کاربران ایرانی دشوار شود. بهخصوص در چندماه اخیر و با توجه به خبرساز شدن ماجرای فیلترینگ تلگرام (به عنوان پرکاربرترین پیامرسان در کشور) و تلاش برای جلب کاربران به استفاده از پیام رسانهای داخلی، نگاهها بیشتر از همیشه به مساله رسانههای دیجیتال دوخته شده است. به همین بهانه تصمیم گرفتیم نگاهی داشته باشیم به سیر تکامل این رسانهها و داستان کوچ دائمی کاربران ایرانی در اینترنت. با ما همراه باشید.
ورود اینترنت و طوفان یاهو مسنجر
کشورمان در زمینه استفاده از شبکههای کامپیوتری سابقه نسبتا طولانی دارد و در سال 68 برای نخستین بار به شبکه بیت نت متصل شد. این شبکه جهانگستر که پیش از اینترنت رواج داشت برای اتصال مراکز علمی و تحقیقاتی به کار میرفت، در دهه 80 میلادی توسط چند دانشگاه در ایالات متحده راهاندازی شده بود و فضای آن با اینترنت به مفهوم امروزی آن بسیار متفاوت بود. در این شبکه از اتصال مستقیم تلفنی برای انتقال اطلاعات استفاده میشد و بیشتر برای انتقال ایمیلهای کاری بکار میرفت. موسسه تحقیقات بنیادی نخستین مرکزی بود که با استفاده از خط تلفن به دانشگاهی در اتریش متصل شد و مدتی بعد با یک خط اختصاصی ارتباط با دانشگاه وین برقرار شد. همین خط ارتباطی برای ایجاد نخستین ارتباط اینترنتی در ایران بکار گرفته شد و از سال 1372 اینترنت برای استفادههای پژوهشی و تحقیقاتی وارد ایران شد. البته در آن سالها شبکه دیگری که آنهم بر مبنای ارتباط مستقیم تلفنی کار میکرد و X2.5 نام داشت، در حال رشد بود. از آنجا که برخی از مدیران ایرانی اعتقادی به آینده اینترنت نداشتند و تمایل به سرمایهگذاری برروی زیرساختهای لازم برای X2.5 داشتند، سرعت رشد استفاده اینترنت در ایران در سالهای نخست بسیار کند بود. شرکت ندا رایانه نخستین شرکت ایرانی بود که اقدام به ارائه خدمات شبکه محور در ایران کرد و جالب است بدانید در سال 1374 سایت روزنامه همشهری به عنوان نخستین محتوای دیجیتال فارسی در دسترس کاربران قرار گرفت. البته در آن دوران اتصال عمومی به اینترنت وجود نداشت و وبسایت روزنامه همشهری برروی یک شبکه داخلی که با ارتباط مستقیم تلفنی قابل دسترس بود قرار داده شده بود. همچنین در این سال ارائه اینترنت به خطوط ثابت تلفن بر بستر دیالآپ شروع شد، هرچند عرضه گسترده اینترنت به صورت کارتهای اینترنت ساعتی (یا زماندار) تا سال 1378 طول کشید.
در سالهای اولیه حضور اینترنت در ایران بیشتر اولویت اتصال با دانشگاهها و مراکز علمی کشور بود. فقط برای آن که به محدودیت پهنای باند اینترنت در آن روزها پی ببرید باید بگوییم که پهنای باند کل دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایرانی در سال 1376 تنها به یک اتصال ماهوارهای 512 کیلوبیت بر ثانیه محدود میشد. تا حدود سال 1379 کاربران اینترنت در ایران به 250 هزارنفر رسیده بودند که 3.7 درصد جمعیت کشور را شامل میشدند و غیر از مراکز دولتی و دانشگاهی درصدی از جمعیت شهری کشور نیز از کاربران این شبکه نوظهور و جالب بودند. در همین سالها بود که یاهو مسنجر به عنوان نخستین پیامرسان اینترنتی فراگیر در حال رشد و شکوفایی بود و کاربران ایرانی هم به سرعت به جمع کاربران آن پیوستند. این پلتفرم که در زمان خود ویژگیهای منحصر به فرد بسیاری ارائه میکرد روش نوینی از ارتباط بود که به کاربران اینترنت در تمام جهان برای نخستین بار طعم آزادی ارتباطات را چشاند. کاربران عمدتا جوان اینترنت در ایران که بیشتر در شهرهای بزرگ زندگی میکردند شروع به استفاده از مسنجر کردند و به زودی صدها چت روم با موضوعات مختلف و در شهرهای مختلف تشکیل شد. صدای جیغ مودمهای دیالآپ، سرعتهای لاکپشتی اینترنت و البته صدای Buzz شدن در یاهو مسنجر تبدیل به بخشی از خاطره جمعی کاربران آن دوران اینترنت در ایران شده و کمتر کسی است که از کاربران کارتهای ساعتی اینترنت نبوده باشد و یک ID در مسنجر نداشته باشد. این رسانه را باید یکی از ماندگارترینها در ایران هم دانست، چرا که از حدود سال 78 تا 86 شاهد حضور و استفاده کاربران ایرانی در تمامی سطح کشور بود و تنها به زور پدید آمدن شبکههای اجتماعی جدید و جذاب و البته گسترش بازار رقابت از صحنه رقابت کنار رفت.
جالب این که سایت یاهو خدماترسانی به کاربران ایرانی را به رسمیت نمیشناخت و میلیونها کاربر این وبگاه در ایران هرگز از مزایای داشتن خدمات اختصاصی و بومی برخوردار نشدند. مشکلی که هنوز هم گریبانگیر کاربران ایرانی است و علاوه بر فیلترینگ و محدودیتهای دسترسی از داخل، شاهد فیلترینگ معکوس و محدود شدن دسترسی اتصالهای ایرانی به سرویسها و وبگاههای جهانی هستیم. البته سلطنت یاهو مسنجر به عنوان نخستین رسانه فراگیر دیجیتال ایران چندان هم پایدار نبود و با شروع دهه 2000 میلادی و بوجود آمدن مفهومی به نام شبکههای اجتماعی شاهد تغییر ذائقه کاربران و آغاز کوچ آنها بین برنامهها و پلتفرمهای مختلف هستیم.
نخستین تجربهها
همانطور که اشاره کردیم، یاهو مسنجر نخستین رسانه دیجیتالی بود که به واقع مورد اقبال کاربران ایرانی قرار گرفت و در همان سالهای اول اصلیترین انتخاب میلیونها نفری بود که در حال پیوستن به شبکه اینترنت بودند. با وجود سرعت کم و قیمت بالا، رشد کاربران ایرانی اینترنت در همان سالها هم روندی تصاعدی داشت و تنها در دو سال تعداد کاربران اینترنت در کشور به رقم 5.5 میلیون نفر رسیده بود. این چندین میلیون کاربر عمدتا جوان به غیر از پیامرسانها به دنبال شیوههای جدید و دیگر ارتباطی هم بودند و پاسخ چیزی نبود جز وبلاگها. وبلاگها صفحههای شخصی بودند که بسیار شبیه به پروفایلهای کاربری در شبکههای اجتماعی امروزی بودند و زمانی تب بزرگ دنیای اینترنت محسوب میشدند. در این صفحهها میتوانستید محتوای متنی تولید کنید و با سایر کاربران در قالب لینک به صفحات آنها ارتباط برقرار کنید. در سال 1380 برای نخستین بار امکان تولید محتوای در قالب وبلاگ به زبان فارسی فراهم شد و به سرعت مورد توجه کاربران فارسیزبان قرار گرفت. میلیونها وبلاگ ساخته شد و سرویسدهندههای بومی مثل بلاگفا و پرشین بلاگ به عرضه خدمات به کاربران پرداختند. وبلاگ نویسی بعد از یاهو مسنجر تبدیل به رایجترین رسانه دیجیتال بین ایرانیان شد، بخصوص که امکان نوشتن به زبان فارسی و تولید محتوای متنی به شکلی بسیار سریع و ساده نخستین بار بود که در دسترس عموم قرار میگرفت. هرچند وبلاگها کاربران وفاداری داشتهاند که هنوز هم از این پلتفرم استفاده میکنند، اما واقعیت این است که آن طور که انتظار میرفت تبدیل به یک شکل رایج ارتباطی نشد.
در این دوران بود که شبکههای اجتماعی به مفهوم جدیدشان برای اولین بار ظهور کردند.وبگاهOrkut را که در سال 2004 افتتاح شد میتوان نخستین شبکه اجتماعی به مفهوم مدرن آن دانست که از قضا بین ایرانیان هم بسیار محبوب شد. در این زمان بیش از 7.5 میلیون کاربر اینترنت در ایران وجود داشت که از فضای یکنواخت چترومهای مسنجر و وبلاگها خسته شدهبودند و به دنبال جایگزینهای بهتر بودند. به همین دلیل هم به سرعت کاربران ایرانی به این شبکه اجتماعی روی آوردند. در این شبکه جدید میتوانستید با دوستان دوستانتان ارتباط برقرار کنید و در همان فضا به بحث و گفتوگو بپردازید و در یک صفحه شخصی به طور مختصر خودتان را معرفی کنید. این ایده به طور شگفتانگیزی مورد اقبال کاربران اینترنت در سراسر جهان و البته ایران قرار گرفت. البته میزان استقبال از اورکات در ایران کمی بیشتر از میانگین جهانی بود و ایرانیان به سرعت تبدیل به سومین جامعه کاربری در این شبکه شدند.
اما ستاره اقبال Orkut هم چندان درخشان نبود و با ظهور شبکه اجتماعی جدید یاهو به نام Yahoo!360 بیشتر کاربران ایرانی که حساب کاربری یاهو هم داشتند به این شبکه مهاجرت کردند. این شبکه اجتماعی به دلیل داشتن میلیونها کاربر یاهو در سراسر جهان و البته نوآوریهایی که درایجاد شیوههای جدید برای عرضه محتوا و ارتباط ایجاد کرده بود توانست در ابتدای کار بسیار محبوب شود و در ایران و سراسر جهان کاربران بسیاری را به خود جذب کند. اما با وجود تمام شایستگیها قرار نبود Yahoo!360 عمر طولانی داشته باشد و با شروع معروفیت فیسبوک در جهان و ایران کاربران آن رو به کاهش گذاشتند، تا جایی که در سال 2009 پایان کار این شبکه اعلام شد.
درنهایت باید به یکی از ماندگارترین شبکههای اجتماعی بین کاربران ایرانی اشاره کنیم که در سال 1384 آغاز به کار کرد و هنوز هم بیش از 2.5 میلیون کاربر دارد: کلوب. این تنها شبکه اجتماعی موفق ایرانی به دلیل برخورداری از مزیت فیلتر نبودن و فارسیزبان بودن به سرعت بین کاربران ایرانی محبوب شد و عمر این شبکه اجتماعی را به 12 سال رساند. هرچند به دلیل ساختار ضعیف، نبود امکان تجاریسازی و البته مزایای بسیار نمونههای خارجی از جمله طراحی بصری، زیرساخت فنی و جامعه کاربری گستردهتر کلوب بازار رقابت را به شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک واگذار کرد. البته این شبکه اجتماعی کاربران خاص و وفادار خود را دارد که هنوز هم از این سرویس استفاده میکنند و به همین دلیل هم شبکه اجتماعی کلوب با وجود فراز و نشیبهای فراوان کماکان فعال است، گرچه هرگز به جایگاهی که میتوانست بین کاربران ایرانی برسد نزدیک هم نشد. البته واقعیت این است که با طوفانی که فیسبوک به راه انداخت (و اتفاقا بسیاری از کاربران ایرانی را با خود برد) حفظ همین سطح از فعالیت و جامعه کاربری هم کار بزرگی است.
اینترنت موبایل و پدیده شبکههای اجتماعی
در فاصله بین سالهای 1384 تا 1388 دو اتفاق مهم در زمینه رسانههای دیجیتال در ایران اتفاق افتاد: اولی عرضه اینترنت و دومی همهگیرشدن شبکههای اجتماعی. درواقع بیشتر رشد تعداد کاربران و ضریب نفوذ اینترنت در ایران در سالهای پس از 1386 را باید مرهون عرضه اینترنت موبایل بدانیم: روشی که هنوز هم محبوبترین شیوه اتصال کاربران ایرانی به شبکه است.البته اینترنت موبایل ارائه شده در آن سالها سرعت بسیار پایینی داشت و با وجود معرفی استانداردهای سریعتر ارتباطی مثل 3G و نسلهای بعدی آن، مثل همیشه کار برای کاربران ایرانی با کمترین سرعت ممکن شروع شد. البته در آن سالها تعداد کاربرانی که گوشی قابل اتصال به اینترنت داشته باشند و بخواهند از آن استفاده هم بکنند خیلی زیاد نبود. به یاد داشته باشید که آن روزها سیستمعاملهای مخصوص گوشیهای هوشمند هنوز وارد بازار نشده بودند و درواقع اینترنت موبایل ارائهشده در ایران با آن سرعت تنها به درد وبگردی و استفاده از برنامههای واسطهای مثل e-Buddy برای اتصال به حساب کاربری یاهومسنجر و مانند آن میشد.
در همین دوران بود که تحول بزرگ بعدی در دنیای رسانههای دیجیتال اتفاق افتاد و سونامی فیسبوک شروع شد. این شبکه اجتماعی که به سرعت توانست مثل یک ویروس در تمام کرهزمین پخش شود، در ابتدا چندان بین کاربران ایرانی شناختهشده نبود. اما پس از مدتی، مثل تمام کشورهای دیگر، کاربران ایرانی هم به فیسبوک هجوم آوردند و در دوره پیش از فیلتر شدن آن به یکی از اصلیترین رسانههای دیجیتال مورد استفاده مردم ایران تبدیل شد.دلیل موفقیت عظیم فیسبوک در کنار بهرهمندی از ویژگیهای فنی و بصری مناسب، هوش مصنوعی توانمند آن بود که باعث میشد کسانی را که سالها بود گم کردهبودید به راحتی پیدا کنید. همچنین فیسبوک اولین شبکه اجتماعی بود که کاربران غیرجوان ایرانی هم در آن دیده میشدند و برای نخستین بار پدر و مادرها هم در فضای مجازی شریک فرزندانشان شدند.دیگر شبکه اجتماعی که در این سالها معرفی شد توییتر بود که یک پلتفرم میکروبلاگ (با تعداد 144 کاراکتر) در اختیار کاربران قرار میداد و نوع جدیدی از شبکههای اجتماعی بود. البته توییتر هرگز به شکلی که در کشورهای غربی بکار میرود در ایران شناخته نشد، بخصوص که در آن سالها جذابیتهای ظاهری و فنی فیسبوک بسیار بیشتر از امثال توییتر بود. اما توییتر به دلیل طبیعت خبری و مستند خود مورد استقبال رسانهها و سران مملکتی قرار گرفت و میتوان آن را تنها شبکه اجتماعی نامید که دولتها و رئیسجمهورها هم در آن حضور دارند. با این حال کاربران ایرانی از همان ابتدای کار در توییتر حضور داشتند و برعکس فیسبوک پس از فیلترینگ و در چندسال اخیر هم شاهد استقبال کاربران فارسیزبان از این شبکه بودهایم. سرویس اشتراکگذاری ویدیو یوتیوب هم با وجود آن که در سالهای نخست در ایران فیلتر نبود هرگز جامعه کاربری قابل توجهی پیدا نکرد که البته اصلیترین دلیل آن را میتوانیم سرعت پایین دسترسی به اینترنت در آن زمان بدانیم. دیگر شبکه اجتماعی محبوب آن روزها را میتوان گوگل ریدر دانست که در ایران بیشتر از سایر نقاط جهان مورد استقبال قرار گرفت. در این شبکه اجتماعی که بعدا جای خود را به گوگلپلاس داد میتوانستید مطالب خبرگزاریها، وبلاگها و افراد مورد علاقه خود را دنبال کرده و محتوای اشتراکگذاری شده آنها را مشاهده کنید. این شبکه اجتماعی برای مدتی روی بورس بود و حتی کاربرانی در آن اسم و رسمی به هم زدند، اما این شبکه اجتماعی هرگز چندان موفق نبود و حتی جایگزین آن هم نتوانست محبوبیتی بین کاربران جهان و ایران کسب کند.
البته هم فیسبوک، هم یوتیوب و هم توییتر پس از ناآرامیهای سال 88 در ایران از دسترس کاربران خارج شدند و به همین دلیل هم بررسی نحوه فعالیت کاربران ایرانی در این شبکهها تقریبا غیرممکن است. البته توییتر در سالهای اخیر مورد استقبال مجدد کاربران ایرانی قرار گرفته و جالب است که بسیاری از سران مملکتی هم در این شبکه اجتماعی حساب کاربری داشته و با مخاطبان خود ارتباط دارند. تنها حقیقت غیرقابل انکار، کوچ دستهجمعی کاربران ایرانی از فیسبوک و کاهش شدید فعالیت آنها در این شبکه اجتماعی است. یک نکته جالب دیگر این که در این سالها ضریب نفوذ اینترنت در ایران برای اولین بار کند و حتی در سال 1389 معادل منفی 5.6 درصد شد. در پایان همین سال اعلام شد که از حدود 28 میلیون کاربر اینترنت در ایران تنها 700 هزارنفر به اینترنت پرسرعت دسترسی داشتند و مابقی با استفاده از خط تلفن به اینترنت متصل میشدند. سیاستهای موجود مبنی بر ممنوعیت عرضه اینترنت پرسرعت به مشترکین و اعمال فیلترینگ گسترده باعث شد تا ضمن کند شدن روند رشد کاربران اینترنت، جایگاه ایران در ردهبندی میانگین سرعت اینترنت به رتبههای انتهایی جدول نزدیک شود. تا جایی که در سال 2012 ایران از نظر سرعت اینترنت در بین 178 کشور در رده 164 ام قرار گرفت که در منطقه خاورمیانه تنها از مصر و سوریه بیشتر بود. تعیین سقف سرعت مجاز 128 کیلوبیت بر ثانیه برای اتصال پرسرعت خانگی در زمانی که متوسط سرعت اتصال در کشورهای پیشرفته به بیش از 20 مگابیت میرسید باعث شد تا در کنار دورماندن کاربران ایرانی از جدیدترین نوآوریها در فضای اینترنت برای اولین و آخرین بار روند رشد کاربران اینترنت در ایران منفی شود. خوشبختانه این وضعیت دائمی نبود و با تسهیل سیاستهای ارتباطی دوباره ورق به نفع کاربران برگشت.
سونامی گوشیهای هوشمند؛ اینترنت برای همه
نخستین گوشی هوشمند جهان، یعنی آیفون شرکت اپل در سال 2007 رونمایی شد، هرچند تا چند سال اول و بخصوص تا زمان عرضه اندروید به عنوان سیستمعامل رقیب iOS استفاده از گوشیهای هوشمند خیلی شایع نشده بود. اما از ابتدای دهه نود شمسی و با ورود گوشیهای هوشمند به بازار ایران، به زودی جای خود را در بین کاربران ایرانی باز کرد. البته در آن سالها گوشیهای هوشمند و بخصوص اندرویدیها از نبود برنامهها یا اپلیکیشنهای کافی و مناسب برای کاربردهای متفاوت رنج میبردند، اما این گوشیها با اسلاف خود یک تفاوت ویژه داشتند. گوشیهای هوشمند کامپیوترهای جیبی با سرعت اتصال اینترنت بالا و قابلیت اجرای انواع اپلیکیشنهای ارتباطی بر بستر اتصال اینترنتی بودند و کارهایی مثل تماس ویدیویی یا اجرای اپلیکیشنهای پیامرسان که پیش از این در انحصار کامپیوترها بود را وارد زندگی روزمره مردم کردند. همچنین در اوایل دهه نود برای اولین بار اینترنت پرسرعت در اختیار کاربران گوشیهای موبایل قرار گرفت و دست مردم را برای انتخاب و استفاده از محتوای رسانههای دیجیتال بازتر کرد. نتیجه این تغییرات، شروع مجدد افزایش تعداد کاربران اینترنت در ایران و البته دورهای از کشف و شهود برنامههای مختلف پیامرسان و ارتباطی است که همزمان با گوشیهای هوشمند عرضه شدند. یکی از اولین برنامههای پیامرسانی که مورد توجه هموطنان قرار گرفت اپلیکیشن Line بود که با ارائه امکاناتی مثل ساخت گروه، تماس صوتی و انواع استیکرها کاربران بسیاری را به خود جذب کرد. اتصال دائمی و پرسرعت گوشیهای هوشمند به اینترنت در کنار آزادی عملی که کار با این وسایل به همراه میآورد، باعث شد تا شکل استفاده از اینترنت در عموم مردم تغییر کند. درواقع برای دریافت یک ایمیل، بازدید یک سایت، خرید اینترنتی یا ارسال یک پیام متنی نیازی به رفتن به پشت کامپیوتر نبود و از همینجا است که تحول اساسی رفتار رسانهای مردم کشورمان شکل میگیرد.
وضعیت فعلی رسانههای اینترنتی در ایران و پیام رسانهای داخلی
همانطور که گفتیم، به نظر میرسد کاربران ایرانی باز هم در آستانه یک کوچ دستهجمعی دیگر قرار گرفتهاند. تاکید مسئولان بر فیلترینگ تلگرام و ارجاع کاربران به استفاده از برنامههای داخلی باعث ایجاد بحثها و پرسشهای فراوانی شده است. واقعیت این است که در صورت وجود یک نمونه داخلی خوب و قابل استفاده، کاربران ایرانی اصراری به استفاده از سرویسهای خارجی ندارند. یک نمونه خوب از این موضوع سرویس پخش آنلاین ویدیو آپارات است که توانسته در این سالها به خوبی خود را به مخاطبان ایرانی بشناساند، اما آیا در زمینه شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای آنلاین هم کار کافی برای ارائه نمونه قابل قبول داخلی انجام شده است؟ به نظر میرسد مهمترین دغدغه کاربران در زمینه استفاده از اپلیکیشنهای داخلی بحث رعایت حریم خصوصی آنها است. این دغدغه بجا و مهم، که به نظر میرسد از جمله نقاط ضعف احتمالی برنامههای داخلی باشد، باعث شده تا بسیاری از اشخاص نسبت به استفاده از پیامرسانهای داخلی تردید داشته باشند. مساله دیگر ضعف ساختاری پیامرسانهای داخلی است که هنوز کشش پذیرایی از چند ده میلیون کاربر به صورت همزمان را ندارند و در صورت هجوم کاربران به آنها از کار خواهند افتاد. رفع این نواقص نیازمند تلاش فراوان و مستمر است.
پهنای باند اتصال اینترنت ایران در سالهای اخیر رشد خوبی داشته است، اما همچنان با شرایط مطلوب فاصله بسیاری هست. ایجاد زیرساختهای فنی لازم برای ارتقاء سرعت و کیفیت برنامههای داخلی یکی از گامهای اساسی است که باید هرچه سریعتر برداشته شود. مورد دیگر، بحث تعریف روشن و دقیق حریم خصوصی کاربران در فضای آنلاین و ایجاد اعتماد در آنها است. اخیرا صحبتهایی راجع به تصویب قوانین حمایتی در زمینه حریم خصوصی کاربران شده است که بسیار دیر اما ضروری است. تعریف روشن حدود حریم خصوصی کاربران و مسئولیتهای متقابل حکومت و مردم در فضای آنلاین یکی از مهمترین قدمها در راه اعتمادسازی بین کاربران ایرانی است. درواقع کاربران ایرانی باید خودشان به این نتیجه برسند که در نرمافزارهای داخلی اطلاعات شخصی آنها محفوظ است و قوانین روشنی برای حمایت از آنها دربرابر دسترسی غیرمجاز به این اطلاعات وجود دارد.همچنین سرمایهگذاری برروی تولید نرمافزارهای اصلی (که کاملا تولید ما باشند) و ایجاد زیرساختهای لازم برای پشتیبانی از حجم عظیم کاربران این سرویسها قدم مهم دیگری است که باید پیش از تشویق کاربران به استفاده از برنامههای داخلی انجام شود. محدود کردن انتخابهای کاربران و حمایت از محصولات ناشناخته و ناآزموده تنها باعث از دست رفتن اعتماد مردم به این برنامهها و درواقع تبلیغات منفی میشود.
در آینده سهم اینترنت و فضای آنلاین از زندگی روزمره، کار، تفریحات و اقتصاد ما هرروز بیشتر خواهد شد و در دهه آینده فناوری ارتباطات و رسانههای دیجیتال تبدیل به موتور رشد اقتصادی کشورها خواهند شد. این موضوع اهمیت کار بیشتر در زمینه تولید نرمافزارهای کاملا بومی با زیرساختهای مناسب داخلی و قابلیت رقابت با محصولات خارجی را بیشتر نمایان میکند. تنها در صورت ارائه جایگزینهای مطلوب و رقابتی میتوانیم به ترغیب کاربران ایرانی به استفاده از محصولات داخلی و در نتیجه شکوفایی بیشتر این رسانهها در ایران امیدوار باشیم.
کوچ دوباره
با گسترش استفاده از اینترنت موبایل و گوشیهای هوشمند، همهچیز برای آغاز سلطه رسانههای دیجیتال بر زندگی روزمره ما آماده شده بود. اپلیکیشن پیامرسان ویچت که نخستین بار در سال 91 در دسترس کاربران قرار گرفت به دلیل داشتن ویژگیهایی از جمله سرعت و سهولت انتقال پیام، رابط کاربری خوب و قابلیت برقراری تماس با افرادی که در موقعیت مکانی نزدیک به کاربر فعال بودند به سرعت محبوب شد. هرچند همین قابلیت پیدا کردن افراد نزدیک در کنار عدم همکاری مدیران این اپلیکیشن با نهادهای نظارتی در ایران باعث شد تا این اپلیکیشن فیلتر شود.
در همین زمان یک پیام رسان جدید دیگر به نام وایبر هم در حال کسب محبوبیت بین کاربران ایرانی بود. طراحی گرافیکی خوب، استفاده از انواع استیکرها و قابلیت ارسال سریع و ساده محتوای چندرسانهای باعث شد تا موج کاربران سرگردان ایرانی به سمت این اپلیکیشن سرازیر شوند. البته وایبر از ویچت قدیمیتر است و نخستین نسخه آن در سال 89 عرضه شد، اما چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. نکته دیگر، امکان استفاده از این پیامرسان با لپتاپ و کامپیوتر و قابلیت ایجاد گروه بود که باعث محبوبیت هرچه بیشتر آن شده بود. در نهایت همزمان با برقراری سرویس تماس صوتی و به دلیل ملاحظات امنیتی که درباره صاحبان اصلی این پیامرسان ایجاد شده بود، پس از کمی کش و قوس و فیلترینگ محدود کاربران ایرانی عطای وایبر را به لقایش بخشیدند و دوباره عازم یک برنامه جدید شدند. اولین انتخاب واتساپ بود که هم از نظر گرافیک و هم از نظر کیفیت بالاتر از وایبر قرار داشت و به تازگی هم کاملا رایگان شدهبود. اما این پیامرسان که پرکاربرترین برنامه در نوع خود در جهان است، هرگز در ایران شایع نشد و با وجود امکاناتی مثل تماس صوتی و تصویری و انتقال محتوای چندرسانهای، به دلایلی نامعلوم مورد پسند کاربران ایرانی قرار نگرفت. در همین زمان بود که یک اپلیکیشن پیامرسان ناشناخته و یک شبکه اجتماعی نسبتا جدید تقریبا بخش اعظم کاربران ایرانی را به سمت خود کشیدند و تبدیل به دو غول فضای رسانههای دیجیتال ایران شدند: تلگرام و اینستاگرام.
همان طور که دیگر همه می دانند اینستاگرام یک شبکه اجتماعی بصری است که روی اشتراکگذاری عکس و ویدیو تمرکز دارد و از ابتدای عرضه خود در سال 89 تا کنون همواره مورد توجه کاربران قرار داشته است. این شبکه اجتماعی که در سالهای نخست تنها در دسترس کاربران iOS بود، از اواخر سال 91 و با ارائه نسخه اندرویدی بیشتر میان ایرانیان شناخته شد. اینستاگرام را بدون شک باید جنجالیترین شبکه اجتماعی ایران دانست که در کنار محبوبیت و کاربرد گسترده بین کاربران ایرانی، از تیغ فیلترینگ هم در امان مانده و به یکی از پرمخاطبترین رسانههای کشور تبدیل شده است که البته ماهیت غیرسیاسی این شبکه اجتماعی هم در این امر بیتاثیر نیست. جذابیتهای ذاتی این شبکه اجتماعی در کنار فضای کسب و کار و فعالیت اقتصادی که در آن بوجود آمده، اینستاگرام را تبدیل به چیزی ورای یک شبکه اجتماعی ساده کرده است. نکتهای که دقیقا درباره تلگرام هم صدق میکند؛ اپلیکیشن پیامرسان رایگان و سریعی که با وجود رقبای بسیار به دلیل قابلیتهای ساختاری، ارسال و دریافت سریع و راحت اطلاعات و ویژگیهای کاربردی از جمله ایجاد گروههای بسیار بزرگ و کانالهای اختصاصی شکل جدیدی از رسانه را در اختیار کاربران ایرانی قرار داد.دسترسی بیشتر جمعیت کشور به اینترنت و گوشیهای هوشمند در سالهای اخیر و افزایش سرعت میانگین اتصال در این سالها را هم باید در زمره دلایل موفقیت تلگرام در ایران به شمار آورد. تلگرام امروز دیگر تنها یک برنامه پیامرسان نیست و نوعی رسانه جمعی، سیستم ارتباطی و در آینده اقتصادی هم هست که مناسبات و مقتضیات مخصوص به خود را دارد و به جرات پرمخاطبترین رسانه کشور به شمار میرود.
امروزه ضریب نفوذ اینترنت در ایران به حدود 80 درصد رسیده است و بیش از 40 میلیون ایرانی از پیامرسان تلگرام برای ارسال و دریافت پیام و محتوای چندرسانهای، خرید و فروش و دریافت اخبار استفاده میکنند. مهمترین تفاوت تلگرام با تمامی رسانههای دیجیتال قبلی در ایران، گستردگی جامعه کاربری و یکپارچهشدن آن با ساختار زندگی اجتماعی مردم است. مهمترین نمود این یکپارچگی هم آمار حدود یک میلیون نفری است که از طریق این برنامه کسب درآمد میکنند. البته این تسلط کامل برای تلگرام بیهزینه هم نبوده و این اتکای ملی به یک پیامرسان خارجی باعث ایجاد حساسیتهایی در مسئولان فرهنگی و امنیتی در زمینه عواقب واگذار کردن میدان رسانههای دیجیتال به برنامههای خارجی شده است. بحث فیلترینگ تلگرام این روزها داغ است و موافقان و مخالفان هریک دلایلی برای نظر خود بیان میکنند. اما واقعیت این است که نبودن جایگزین مناسب داخلی و شیوع گسترده تلگرام بین کاربران ایرانی به این معنی است که کوچ مجدد شاید راه حل خوبی نباشد. کاربران ایرانی در سالهای اخیر به خدمات ارائهشده توسط اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام و تلگرام عادت کردهاند و صرف فیلترشدن شاید انگیزه کافی برای استفاده از برنامههای دیگر را به کاربران ندهد. هرچند نگرانی از دسترسی بیگانگان به بزرگدادههای مرتبط با فعالیت کاربران ایرانی در فضای مجازی کاملا موجه است، متاسفانه یا خوشبختانه کاربران ایرانی در طول این سالها به دور زدن فیلترینگ عادت کردهاند و محدود کردن دسترسی شاید آنطور که زمانی موثر بود جوابگو نباشد.