برای فردای تهران
پیروز حناچی- شهردار تهران
تهران کلانشهری است با ظرفیتهای فراوان و در کنار آن مواجه با مسائل و چالشهایی کلان؛ شهری که تجربههای مهمی را در یک قرن گذشته از سر گذرانده است و امروز بهنظر میرسد دیگر چندان فرصتی برای آزمون و خطا ندارد؛ شهری که برای سالهای متمادی در مسیر نادرست شهرفروشی برای اداره شهر رها شده بود و نگاه کالایی به شهر و مسائل آن ائتلافهای قدرتمندی را خلاف مسیر خیر عمومی بهوجود آورده و شهرداری را به یکی از مکانهای مهم توزیع رانت بدل کرده بود. نگاه کالایی به شهر، بیتردید یکی از عوامل افزایش قیمت زمین و مسکن، گسترش نابرابری و بیشتر شدن فاصله طبقاتی و محل جذب پولهای کثیف و تامین منافع اقلیتهای قدرتمند در چند دهه گذشته بود. مقابله همزمان با ذهنیتهایی که - گاه ناخواسته - منجر به تداوم مسیرهای نادرست شدهاند از یکسو و مبارزه با فساد پدیدهآمده در اثر اجرای این سیاستها از سوی دیگر به هیچ روی برای مدیران این دوره شهرداری تهران امر سادهای نبوده است. بهخصوص به این دلیل که در این دوره با وجود محدودیتهای فراوان کشور در تامین منابع مالی، تداوم مسیرهای سابق همواره راهحلی عاجل و شدنی برای اداره شهر بوده است. در چنین وضعیتی دستکم بهمدت 3سال، شهرداری تهران با تمام توان خود در برابر شهرفروشی غیرقانونی و نگاه کالایی به شهر مقاومت کرده است، تلاش کرده است حوزههای عمومی را به نفع شهروندان پس بگیرد و اجازه ندهد شهر همچنان جولانگاه پروژههای ساختوساز و عمرانی که انسانها را در حیات شهری بهمدت چند دهه حذف کردهاند، باقی بماند. سعی شده است بهتدریج شهر در مسیری قرار گیرد که شهروندان به حیات شهری بازگردند، فرهنگ و تاریخ و حافظه شهر بازیابی شود و تهران به شهری برای انسانها و نه ماشینها و ساختمانها بدل شود. تلاش شده است تهران شهری برای همه ساکنان آن شود. همچنین حفاظت طبیعت شهر از گزند منفعتجویان، اولویت یافته و حفظ باغات و توسعه فضای سبز و برقراری پیوند میان انسان و طبیعت در فضای شهری جزء برنامههای مدیریت شهری بوده است. خوشبختانه باید به این نکته اشاره کنم که طی این مسیر، شهرداری از گفتههای کارشناسان، نهادهای مدنی و روشنفکران تأثیر پذیرفته و آنها را در ریلگذاری جدید مدیریتی شهر تهران در کنار خود یافته است. شکلگیری این ائتلاف گفتمانی میان شهرداری و نهادهای مدنی و کارشناسان باعث شده در سطح سیاستگذاری همین ادبیات، غالب شود، بهگونهای که امروز همگان با همین ادبیات سخن میگویند و سیاستگذاران نیز آن را پذیرفتهاند؛ ادبیاتی که حقوق شهروندی در محور آن قرار گرفته است. اما این مسیر هنوز در ساختار مدیریت شهری نهادینه نشده است. ما امروز اینجا و آنجا میشنویم که نیروهایی که در چارچوب این ریلگذاری، از چرخه کسب سودهای منافع کلان حذف شدهاند، امیدوارانه چشم به تغییر وضعیت و بازگشت روالهای سابق دوختهاند. واقعیت آن است که مسیر نوین اداره شهر تهران تازه آغاز شده است و ریلگذاری آن در مقیاس تاریخ مدیریت مدرن شهری نوپاست. انتخابات شوراهای شهر از این نظر، رخداد بسیار مهمی برای آینده شهر است. شهر میتواند در انتخابات پیشرو، مسیری را انتخاب کند که در آن «شهر نفروشی» نهادینه شود و تغییر ریلهای صورت گرفته در 3سال گذشته تثبیت شده و نگاه انسانی به شهر و مسائل آن جایگزین نگاه کالایی شود. همچنین این احتمال کاملا وجود دارد که در سایه بیتفاوتی و جدی نگرفتن انتخابات پیشرو مسیرهای سابق احیا شود. همین مسئله این ضرورت را به ما مینمایاند که نیروهای پاکدستی از هر گروه و جناح که توان و اراده و باور لازم برای ادامه حرکت در ریلگذاری جدید اداره شهر را دارند، به عرصه انتخابات شورای شهر ورود کنند. ائتلافی از نیروهای پاکدست تشکیل دهند و با اعتماد به نیروهای جوان و پرانرژی با همین گرایش، ریلگذاریهای صورت گرفته و آینده شهر را تضمین کنند. من بهعنوان شهردار تهران صمیمانه از همه کسانی که در خود توانایی مبارزه با فساد و رانت و اقدامات غیرقانونی را میبینند و پس گرفتن حوزههای عمومی به نفع شهروندان و افزایش مشارکت آنها در اساسیترین مسائل حیات شهر را راه خروج تهران از بحرانهایش میدانند تقاضا میکنم مسئولانه آینده شهر تهران را جدی بگیرند و در این عرصه مهم ورود کنند تا با استفاده از نیروی چهرههای پاکدست و مشارکت مردم و اعتماد آنها به چنین نیروهایی آینده شهر تهران تضمین شود.