توسعه هوشمند شهر و جنبههای اقتصادی آن
محسن صیدی-کارشناسارشد اقتصاد محیط زیست
گرایش فزاینده جهانی نسبت به مفهوم توسعه شهری هوشمند، این مفهوم را به یکی از محبوبترین مفاهیم شهری مبدل ساخته است. از ابتدای قرن21 ایده شهرهای هوشمند بهواسطه تلفیقICT و کارکردهای دیجیتال، با مشارکت شهروندان و راهبری شهری، به طور قابل توجهی گسترش یافته است. لکن در نبود برنامهای راهبردی، این محبوبیت با هزینههایی همراه بوده که شکلگیری انتظارات و تمایلات احساسی، انتزاعی و شدیدا شعارگونه به مقوله هوشمندی و همچنین سیاستگذاریهایی که با فرصتسوزی، در پی حل برخی از مشکلات سطحی برآمدهاند، از این دستاند. از این رو بهرغم غلبه نگاه خوشبینانه نسبت به شهر هوشمند، باید در نظر داشت که نسل کنونی شهرهای هوشمند با چالشهای متعدد بحران مشروعیت، حریم شهروندی و... روبهرو هستند. در این مسیر برخی از چالشها فارغ از زمینه، عمومیت دارند؛ مانند «چه نتایجی را باید از هوشمندی در مسیر مدیریت زیرساختها و خدمات عمومی انتظار داشت؟»، «چگونگی نحوه تولید و جمعآوری دادههای معنیدار و تحلیل آنها به نحوی که بتوان از امنیت و صحت پردازشها مطمئن بود»، «چگونگی حفظ حریم خصوصی» یا «چگونگی طراحی سیستمی که قادر به ارتباط با طیف گستردهای از دیگر سیستمها، سهامداران و... باشد». اما انبوهی از چالشها نیز وجود دارد که بسته به زمینه متفاوتاند؛ مانند «چگونگی نحوه مقابله با شکافهای اجتماعی - اقتصادی در بهرهمندی از خدمات دیجیتال و مقابله با نابرابریها»، «چه کسی، چگونه هزینه سیستم شهر هوشمند را پرداخت میکند؟» و «چگونه متاثرشدن سایر سیاستهای پراولویت و سرمایهگذاریهای جاری شهری، از سیاست توسعه هوشمند شهری؟». بنابراین باید انتظار داشت تا نوآوریهای بروز یافته در این مسیر، هم پاسخگوی چالشهای عمومی و هم پاسخگوی چالشهای برآمده از زمینه باشند.
تا به امروز حجم وسیعی از پژوهشهای شهر هوشمند پیرامون ابتکارات و پروژههای فناوری اطلاعات انجام گرفته است که البته از مهمترین عناصر شهرهای هوشمند نیز هستند؛ لکن ضرورت پرداخت به آن در بستری که باید انسانمحور باشد، چالش بزرگتری است؛ تا حدی که تعیین سیاستهای مناسب و درگیرکردن شهروندان، کلید موفقیت در ابتکارات شهر هوشمند است؛ موضوعی که پیشران ایجاد مفهوم جدید شهروند دیجیتال در شهری شفاف، باز و برای همه، است.
در خوانشی اقتصادی از شهرهای هوشمند نیز باید بیان داشت که:
1-برآوردهایی وجود دارد که ظرفیت بازار جهانی شهرهای هوشمند را حدود 550میلیارد دلار در 2016 نشان داده و پیشبینی میکنند به 57/2تریلیون دلار تا 2025 افزایش یابد؛ این موضوع حاکی از تبدیل شهرهای هوشمند به جایگاهی برای سرمایهگذاری است و بازشدن فضا برای مشارکت بازیگران جدید بخش خصوصی در فضاهایی است که پیشتر توسط نهادهای دولت محلی اداره میشدند.
در این مسیر «چه گروههایی، منتفع میشوند؟» و «چگونه منافع خود را برداشت و توزیع میکنند؟» سوالات بسیار مهمی هستند؛ چراکه اعتماد عمومی - بهویژه بهواسطه سوءاستفاده از اطلاعات شخصی کاربران- به طور کلی در حال کاهش است.
2- در شرایط ایدهآل، پروژههای شهر هوشمند تفاوتی با سایر پروژههای زیرساختهای عمومی ندارند و باید مانند آنها مورد تحلیل هزینه فایده قرار بگیرند. در حال حاضر دستورالعملها و مستندات محدودی در این باره وجود دارد که ارائه هر ارزیابی از مزایای زیرساختهای شهر هوشمند مانند سیستمعاملهای ابری یا ایجاد مراکز دانش را چالشبرانگیز مینمایاند.
3- بهواسطه تسلط چند بازیگر بزرگ بر بازار شهرهای هوشمند و تصویرسازی صورتگرفته از پروژههای شهر هوشمند، رقابت انحصاری بزرگترین مشکل پیشروست. در این مسیر فقدان نهادهای نظارتی که برای مدیریت چنین بازاری، به قدر کافی تکامل یافته باشند نیز از موانع است. لازم به توضیح است که در حال حاضر عموما رگولاتورهای تلفن همراه که صلاحیت آنها در حوزه خدمات دیجیتال، تلفن همراه و پهنای باند است، عملا بهعنوان سیاستگذاران شهرهای هوشمند عمل میکنند.
4-چگونه یک پروژه هوشمند شهری میتواند نقاط قوت اقتصاد محلی را تحکیم بخشیده یا ارتقاء دهد و یا به شهر برای رویارویی با چالشهایی مانند بیکاری جوانان، کمبود مهارت در میان بخشی از جمعیت بزرگسال و... کمک کند؟ بسیاری از اینها موضوعات عمیق اجتماعی و اقتصادی هستند و بهراحتی نمیتوان راهحلی سریع برای یک پروژه شهر هوشمند قلمداد کرد. اما شهرهای هوشمند واقعی آنهایی هستند که میتوانند از مزایایIT بهعنوان پیشران رشد اقتصادی استفاده کنند؛ امری که مستلزم اتخاذ رویکردی نظامگونه به نوآوری، با دخیلکردن طیف گستردهای از نهادها و بازیگران است.