آرزوی آخر سال بهزاد عمرانی، خواننده و نوازنده گروه موسیقی پرکار و پرطرفدار سال 99
پیر بشی بمرانی
پرنیان سلطانی
بسیاری از علاقهمندان به موسیقی بهویژه طرفداران سبکهای نو، از قبل گروهشان را میشناختند و کارهایشان را دنبال میکردند اما عدهای هم هستند که به تازگی، همین چندماه پیش با آنها آشنا شدهاند. واقعیت این است که حضورشان در برنامه «همرفیق»، جدا از همه نقاط ضعف و قوتی که داشت، اتفاق نویی در حوزه موسیقی کشورمان رقم زد؛ اتفاقی که باعث شد برای نخستین بار اجرای زنده یک گروه موسیقی را تمام و کمال با همه اعضا و سازهایشان در جایی به جز سالن کنسرت ببینیم. صحبت از «بمرانی»هاست؛ گروه موسیقی کاملا متفاوتی که از همان 13سال پیش که دور هم جمع شدند، همیشه حال مخاطبانشان را خوب میکردند و امسال با فعالیتهایشان نشان دادند که حتی در سال سخت موسیقی هم میتوان با انرژی و حال خوب کار کرد و این حال خوب را به دیگران هم انتقال داد. در ویژهنامه نوروزیمان سراغی از «بهزاد عمرانی» خواننده و نوازنده بمرانی گرفتیم تا برایمان از سالی که گذشت بگوید. او همانطور که در اجراهایش شوخ و پرانرژی است، با صمیمیت خاص خودش برایمان از تجربه حضور در برنامه همرفیق گفت؛ از روزهای سختی که شاید دست و دل کسی بهکار نمیرفت اما آنها دور هم جمع شدند و اجازه ندادند این بحران جهانی سد راهشان شود و از گروهی صحبت کرد که حالا برایش حکم یک خانواده را پیدا کرده و امیدوار است این رفاقت تا روزگار پیریشان پابرجا بماند.
معمولا به جز اجرای کنسرت، کمتر پیش میآید ما در برنامهای همه اعضای گروه موسیقی را با هم ببینیم. اما این اتفاق به تازگی در برنامه «همرفیق» افتاده است. موافقید برای شروع درباره این کار نو صحبت کنیم؟ بهنظرتان چقدر جای چنین برنامههایی در رسانههای دیداری و شنیداری ما خالی است؟
جای موسیقی که کلا در برنامههای تلویزیونی ما خالی است! هماکنون در صداوسیما فقط برای یک نوع ژانر خاص موسیقی باز است. تازه آن هم با ممیزیهای بیشمار مانند نمایشندادن ساز یا اجراهایی که کمتر بهصورت زنده انجام میشوند و بیشتر پلیبک هستند. حالا در چنین فضایی شبکههای اینترنتی مانند نماوا، فیلیمو و... روی کار آمدهاند و این فرصت مهیا شده تا موسیقی کمی بیشتر خودش را نشان بدهد.
پیامدهای ساخت چنین برنامههایی را در رسانههای با ممیزی کمتر نسبت به صداوسیما، استفاده از گروههای موسیقی متفاوت (مثل بمرانی) و نمایش ساز را چه میدانید؟ بهنظرتان گسترش این برنامهها تا چه اندازه باعث تشویق و ترغیب گروههای موسیقی با سبکهای جدید خواهد شد؟
موضوعی که همیشه برای من عجیب بوده و جای سؤال داشته، این بوده که مثلا اگر مردم ساز ببینند یا موسیقی بشنوند، چه اتفاق بدی قرار است بیفتد که اینهمه در کشورمان روی این موضوع حساسیت وجود دارد؟! این ترس از ساز و موسیقی واقعا از کجا ناشی میشود؟ با چه تجربهای به این نتیجه رسیدهایم که موسیقی ممکن است خطرآفرین باشد؟! این برای من خیلی عجیب است. بهخصوص اینکه در این زمینه شاهد تناقضات بسیاری هم هستیم؛ مانند اینکه مردم در تلویزیون نباید ساز ببینند اما در سالن کنسرت مشکلی ندارد! این تناقض و ممیزیهای متفاوت همیشه برایم عجیب بوده که این روزها با شکلگیری پلتفرمهای اینترنتی و برنامههای ترکیبی اینچنینی، میتوان کمی به تغییر سیاستهای حوزه موسیقی کشور امیدوارتر بود. درباره اثرگذاری هم باید بگویم که بهنظر من اینکه مردم بتوانند گروههای مختلف با سبکهای متفاوت را ببینند و دنبال کنند، تأثیر بسیاری روی شکلگیری کارهای نو و گروههای موسیقی با سبکهای جدید میگذارد. به هر حال آنچه مسلم است اینکه مدیا در همه جای دنیا سلیقهساز است؛ از مد و دیزاین بگیرید تا موسیقی. به همین دلیل در بیشتر جاهای دنیا تمام این هنرها کنار یکدیگر عرضه میشوند تا دست مردم برای انتخاب سلیقهشان باز باشد. اما متأسفانه در تلویزیون بهعنوان اصلیترین مدیای ما این تنوع وجود ندارد و برنامههای موسیقایی آن فقط سلیقه درصد کمی از مردم را تامین میکند اما حالا که با ایجاد شبکههای اینترنتی، مدیاهای ما بیشتر شده، مردم بیشتر از قبل امکان آشنایی با موسیقیهای مختلف را دارند. ضمن اینکه این امیدواری وجود دارد با اتفاقاتی که در شبکههای خانگی در حال رخدادن است، فضایی رقابتی ایجاد شود و در نهایت خلاقیت شبکههای اینترنتی و تلویزیونیمان بالاتر برود. شاید از همین رهگذر، صداوسیما هم تجدیدنظری در ممیزیهایش داشته باشد و با بازتر کردن فضای فعالیت، بتواند مردم را جذب برنامههایش کند.
تجربه حضور در یک برنامه بهاصطلاح «تاکشو» برای خودتان چطور بود؟
از آنجا که برنامه همرفیق در حال پخش است، از نظر حرفهای درست نیست که بخواهم نظر شخصیام را درباره آن بگویم. اما بهطور کلی فرصت چندانی برای ضبط برنامه نداشتیم و اگر زمان بیشتری برای پیشتولید کار وجود داشت، حتما کار بهتری هم ارائه میشد. به هر حال تجربه همرفیق برایمان متفاوت بود و امیدوارم ساخت این مدل برنامهها ادامه پیدا کند.
از مردم چه بازخوردهایی گرفتهاید؟ مردم چقدر با این سبک جدید اجرای موسیقی زنده در یک برنامه تلویزیونی ارتباط برقرار کردهاند؟
بازخوردهایی که گرفتیم خیلی متفاوت بود و همین برایمان بسیار جالب است. هم نظرات منفی داشتیم، مثل اینکه اینها اصلا چه گروهی هستند؟! هم نظرات مثبت داشتیم که مثلا میگفتند ما گروه شما را نمیشناختیم، تازه پیدایتان کردهایم و داریم آلبومهایتان را گوش میکنیم. از آنطرف در بین طرفدارهایمان هم نظرات بسیار متفاوتی وجود داشت؛ بعضی از طرفدارانمان خیلی خوشحال بودند که ما را در این برنامه میبینند، درعوض بعضیها خیلی از ما ناراحت شدند که چرا در این برنامه شرکت کردیم! هر کدام هم دلایل خاص خودشان را دارند. به هر حال بازخوردهایمان خیلی متفاوت است.
بیشک سالی که به روزهای آخرش رسیده، سال سختی برای فعالان هنری و فرهنگی بود اما شما در این سال سخت نهتنها کمکار و بیانگیزه نشدید، بلکه با یک آلبوم جدید به نام «احتمالا قهرمانی در کار نیست» و حضور در یک برنامه شبکه نمایش خانگی، یک سال کاری خوب را پشتسر گذاشتید. چطور به چنین دستاوردی رسیدید؟
بله، واقعا سال خیلی سختی بود. سال که با کرونا و تعطیلی برنامههای موسیقی شروع شد، ما بهخودمان گفتیم که خب، حواسمان باشد که امسال هیچ درآمدی نداریم و فقط باید از پساندازمان خرج کنیم! اما یک روز به این نتیجه رسیدیم که اصلا چرا باید فقط در خانه بنشینیم و هیچ کاری انجام ندهیم؟ به هر حال در سالهای قبل هم که تمام کار ما برگزاری کنسرت نبود. ما کارهای موسیقایی مختلفی انجام میدادیم، کنسرت هم برگزار میکردیم. حالا فقط همین بخش کنسرت را از دست داده بودیم. با خودمان گفتیم اتفاقا تنها کاری که در این شرایط و این موقعیتها میتوانیم انجام بدهیم، این است که تا میتوانیم کار کنیم! پس ضبط آلبوممان را کامل کردیم، 2تا ویدئوکلیپ ساختیم، برای خودمان اجرا گذاشتیم و آن را ضبط کردیم تا به مرور در صفحه اینستاگراممان قرار بدهیم، آلبوممان را منتشر کردیم که بیشترین بازخورد را نسبت به تمام آلبومهای دیگرمان داشت، کنسرت سال گذشتهمان را که فیلمبرداری کرده بودیم، در فضای مجازی قراردادیم که آن هم با استقبال خیلی زیادی مواجه شد، بعد هم که سر کار همرفیق رفتیم. بهنظر من کار، کار میآورد؛ یعنی اگر کسی بیکار در خانه نشسته، دلیلش این است که کار نمیکند! چون اگر کسی کار کند، کار خودش به سراغش میآید. من فکر میکنم همین که شرایط امسال باعث نشد تا دست از کار بکشیم و تنها و ساکت گوشهای بنشینیم، باعث شد تا امسال این همه کار انجام بدهیم و بازخوردهای بسیار خوبی هم بگیریم. حالا با تجربه امسال به این باور رسیدهایم که حتی اگر کرونا تا مدتها ادامه داشتهباشد که امیدواریم اینطور نشود، با اینکه دلمان برای کنسرت خیلی تنگ شده، اما کارهای زیادی برای انجام دادن داریم و در هیچ شرایطی بیکار نمینشینیم.
بهنظر میرسد سال آینده هم فعالیتهای موسیقایی کشورمان تحتتأثیر کرونا باشد. راهکاری برای ادامه حیات موسیقی در این شرایط به ذهنتان میرسد؟
خب راستش من تخصصی در این زمینه ندارم که بخواهم ایدهای ارائه بدهم و گرهگشا باشم. این کار کسانی است که در این حوزه کار کردهاند، تحصیل کردهاند و مدیریت بحران بلدند. کار من بهعنوان یک موزیسین این است که بیکار ننشینم، موزیک بسازم و موسیقیام را سر پا نگهدارم اما شاید بتوان با دنبال کردن نمونههای خارجی، اینکه ببینیم دنیا چطور در این شرایط برخی از فستیوالهایش را برگزار میکند، راهکاری برای انجام فعالیتهای موسیقایی در روزهای تحتتأثیر کرونا پیدا کنیم. شاید ایجاد برنامههای تلفیقی مثل همین همرفیق یا مثلا برگزاری کنسرت در فضای باز بتواند کمکی در این زمینه کند اما همانطور که گفتم ایدهپردازی با درنظر گرفتن همه جوانب، کار کسانی است که تخصصشان در حوزه مدیریت بحران است.
بارها این جمله را شنیدهایم که در ایران کار گروهی جواب نمیدهد! در دنیای موسیقی هم مصادیق این باور را بارها و بارها دیدهایم. اما شما قریب به 13سال است که کنار هم کار میکنید و اتفاقا حضور پررنگ و مؤثری در عرصه موسیقی کشورمان دارید. راز این ماندگاری در چیست؟
این سؤالی است که همیشه از ما میپرسند. بله خب قبول دارم که انجام کارگروهی در همه جای دنیا سخت است و در ایران سختتر، اما مسائل مختلفی وجود دارد که باعث شده بمرانی تا به امروز بماند. مثل اینکه ما از ابتدا چند تا جوان بودیم که تقریبا هیچکداممان هیچچیز بلد نبودیم! کنار هم یاد گرفتیم چطورساز بزنیم، چطور بخوانیم و چطور کار ارائه بدهیم. حتی استودیویمان را هم خودمان ساختیم. برای همین در بمرانی به هیچکس برنمیخورد اگر یکی از بچهها بگوید اینطور بزن یا اینطور بخوان. به این باور رسیدهایم که ما یک خانوادهایم و اگر کسی چیزی میگوید یا اگر حتی دعوایمان میشود، همهاش از سر دلسوزی برای بهتر شدن کار و پیشرفت همهمان است. در واقع ما همدیگر را بلد شدهایم. در بمرانی همه همیشه حقوق مساوی گرفتهایم. هیچوقت اینطور نبوده که کسی سهم بیشتری از درآمد گروه بردارد، حتی اگر در آن دوره وظیفه سنگینتری داشتهباشد. چون این چرخه مدام در حال تغییر است و هرکس هر چه در توان دارد برای گروه میگذارد. خاطرم هست که در یکی از تورهای خارج از کشورمان، یکی از بچهها بهدلیل مسائل سربازی، نتوانست همراه ما بیاید. ما درآمد آن اجرا را هم مثل همیشه بینمان تقسیم کردیم. چون باور داشتیم اینکه گروهمان توانسته به کنسرت خارج از کشور برسد، نتیجه مسیری است که سالها قبل با هم در آن قدمگذاشتیم. حالا وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم ما قدیمها خیلی آرزو داشتیم؛ اینکه فلان کنسرت را برگزار کنیم، در فلان سالن ساز بزنیم، فلان کار را منتشر کنیم و... اما امروز تنها آرزوی من این است که ما همیشه با هم باشیم. امیدوارم روزی را ببینم که همهمان پیر شدهایم، مجبوریم فیزیوتراپی برویم و کلی قرص بخوریم تا بتوانیم به هر سختیای که شده روی استیج بایستیم و کنار هم ساز بزنیم! من امروز اصلا به اینکه باید چه دستاورد بزرگی در موسیقی کسب کنیم فکر نمیکنم. امروز بزرگترین آرزویم این است که بمرانی سالهای سال بماند تا بتوانیم کنار هم باشیم، ساز بزنیم و حالمان را خوب نگهداریم.
برایمان کمی از برنامه کاری گروه بمرانی در سال آینده هم میگویید؟
واقعیت این است که اوضاع آنقدر پیچیده شده که نمیتوان بهطور دقیق گفت همین فردا چه کارهایی میتوان انجام داد، چه برسد به سال آینده! اما در نظر داریم آهنگسازی آلبوم جدیدمان را در سال آینده به اتمام برسانیم تا بتوانیم وارد مرحله ضبط شویم. احتمالا چند تک آهنگ هم ارائه خواهیم داد.
و بهعنوان آخرین سؤال، تجربه شخصیتان در سال پرماجرای 99چه بود. این سال چطور بر شما گذشت و هماکنون بزرگترین آرزویتان چیست؟
قطعا سالی که گذشت سال بسیار سختی بود اما از اینکه در این سال سخت، خیلی پرکار و فعال بودیم، حس بسیار خوبی دارم. امیدوارم با خبر آمدن واکسن، سال آینده متفاوتتر از سال 99باشد. ما یک سال تمام برای آمدن واکسن روزشماری کردیم. حالا که واکسن آمده، امیدوارم هر چه زودتر همه واکسینه شوند و لازم نباشد یک سال دیگر هم صبر کنیم و چشم به راه باشیم تا به شرایط عادی برگردیم.
با بمرانی؛ از زیر زمین تا برج میلاد!
این گروه موسیقی متفاوتی که امروز مجوز دارد، آلبوم منتشر میکند، کنسرت میگذارد و در یک برنامه شبکه نمایش خانگی حاضر میشود، برای رسیدن به جایی که امروز دارد، سختیهای بسیاری را از سر گذرانده است؛ از شکلگیری و ریسک اجرای کاری متفاوت، آنهم در دنیای موسیقی 13سال پیش ایران بگیرید تا دردسرهای مجاب کردن تصمیمگیران حوزه موسیقی برای گرفتن مجوز. اما سال 1386، «بهزاد عمرانی»، «جهانیار قربانی»، «مانی مزکی»، «کیارش عمرانی» و «آرش عمرانی» دور هم جمع شدند و برای دل خودشان زدند و خواندند و نام گروهشان را «بمرانی» گذاشتند. همانطور که انتظار میرفت، اوایل زیرزمینی کار میکردند و در کافهها اجرا میگذاشتند. کمی بعد پایشان به تئاتر باز شد و آهنگسازی و اجرای زنده برای گروههای نمایش را تجربه کردند. این وضعیت همینطور ادامه داشت تا اینکه سال1393 با گرفتن سفارش یک آلبوم موسیقایی برای کودکان، گروهشان را ثبت کردند و مجوز گرفتند. به این ترتیب به قول خودشان با آلبوم «اتوبوس قرمز» رسما از زیر زمین به روی زمین آمدند و خیلی زود با گرفتن مجوز برای کارهایشان و انتشار آلبومهای رسمی، به برج میلاد هم رسیدند! حالا این گروه موسیقی متفاوت طرفداران خاص خودش را دارد و یکی از ماندگارترین و پررنگترین گروههای موسیقی فعال در سبکهای جدید موسیقی کشورمان بهحساب میآید.
سبک گروه موسیقیای که آلترناتیو است
اگر بروبچههای گروه بمرانی را از قبل میشناسید و کارهایشان را دنبال میکنید که هیچ، اما اگر به تازگی با آنها آشنا شدهاید و سبک موسیقی متفاوتشان حسابی کنجکاوتان کرده، باید بگوییم که خود اعضای گروه بمرانی ترجیح میدهند برای سبک کارشان از واژه «آلترناتیو» استفاده کنند. آلترناتیو درواقع یک نوع موسیقی غیرمتعارف است که جایگزینی برای سبکهای مرسوم مانند پاپ بهحساب میآید و میتواند از موسیقیهای بومی و خاص کشورهای دیگر الهام بگیرد. تخصصیتر که بخواهیم به سبک کار بمرانی بپردازیم، میتوانیم بگوییم بیشتر کارهای این گروه موسیقی خیلی متفاوت، سبکهای بلوز، کانتری، راک، بالکان و جیپسی را دنبال میکند.
نگاهی به آلبومهای بمرانی
گروه موسیقی بمرانی جز تکآهنگها و موزیکهای تئاتر و فیلمهای سینمایی، 7آلبوم دارند که 2تای آنها زیرزمینی است و 5تای دیگر با مجوز انتشار یافتهاست. آلبومهای «آسمان زرد و خورشید آبی» و «جورابهای لخت» در سالهای 1388و 1389بهصورت زیرزمینی منتشر شدهاند اما این گروه موسیقی با آلبوم «اتوبوس قرمز» که کاری برای مخاطب کودک و نوجوان است، در سال1393 رسما پا به عرصه فعالیت بامجوز و رسمی گذاشت. از آن زمان 4 آلبوم منتشر کردهاند که «مخرج مشترک»، «گذشتن و رفتن پیوسته»، «سیزده چهل» و «احتمالا قهرمانی در کار نیست» نام این 4 آلبوم است. احتمالا قهرمانی در کار نیست، جدیدترین اثر گروه بمرانی است که همین امسال توسط نشر «نوفه» منتشر شدهاست.
بمرانی؛ ترکیبی از نام بهزاد عمرانی!
شاید با شنیدن نام گروه بمرانی، همیشه برایتان سؤال بوده که این نام از کجا آمده و اساسا چه معنایی دارد. حتما شگفتزده خواهید شد اگر بدانید بمرانی هیچ معنی خاصی ندارد و ترکیبی از نام «بهزاد عمرانی» است! ماجرا از این قرار است که بهزاد عمرانی، خواننده این گروه موسیقی متفاوت اوایل دهه80 که میخواست برای خودش یک ایمیل بسازد، نام کاربریاش را با ترکیب حرف اول اسم و فامیلیاش B omrani گذاشت. بعدها که برای دیگران ایمیل میفرستاد یا با دوستانش و فعالان حوزه موسیقی چت میکرد، همه بمرانی صدایش میکردند! همین باعث شد وقتی بهدنبال اسم مستعاری در دنیای موسیقی میگشت، از همین نام استفاده کند و به همین راحتی اسم بمرانی روی گروه موسیقیشان ماند!