همشهری در گفتوگو با بهزاد تریوه، روانشناس و استاد دانشگاه امید و ناامیدی جامعه در یکسال شیوع کرونا را بررسی کرد
در جستوجوی آرزوهای از دست رفته
امیدواری در انسان بهعنوان مولفهای اکتسابی است که با بهرهبردن از آن میتوان از شرایط مطلوبتری برای رسیدن به هدف برخوردار بود
یکتا فراهانی /خبرنگار :
در اغلب فرهنگهای فارسی واژه «امید» آرزوی روی دادن همراه با انتظار تحقق آن یا چشمداشت معنا شده است. در ذهن خیلیها با شنیدن کلمه «امید» نوعی خوشبینی نقش میبندد. در نظریه روانشناس معروف «اسنایدر» هم افکار امیدوارانه عقایدی را نشان میدهد که فرد میتواند از طریق آنها راههای رسیدن به اهداف مورد نظر خود را بیاید و برای جستوجوی آنها انگیزه لازم را بهدست آورد؛ بنابراین امید و امیدواری نقش زیادی در هیجانات سالم و بهطور کلی سلامت افراد دارد؛ بنابراین شخص امیدوار اگر به موانعی بر سر راه خود برخورد کند، میتواند مسیر تازهای برای رسیدن به هدفش پیدا کند. هنگام سختیها، ناملایمات یا وقوع بیماریهای سخت، داشتن امید به بهبود شرایط و سلامت جسم نقش تعیینکنندهای در روند اتفاقات خواهد داشت. در این میان میتوان گفت امید یکی از راههای مقابله با بیماریهای جسمی و روحی است. یک سال از شیوع کرونا میگذرد، حالا سؤال این است که در این مدت، ناامیدی چقدر بر زندگی افراد سایه انداخته و امید چقدر میتواند ما را برای ادامه مسیر یاری دهد؟ در همین زمینه بهزاد تریوه، روانشناس و استاد دانشگاه درباره امید به زندگی در این دوران توضیحهایی میدهد. بهگفته او، امید یکی از مفاهیم اساسی برای رسیدن به بقاست؛ یعنی بقای هر فرد قبل از هر چیز به امید وابسته است. زندگی بشر در طول تاریخ همیشه آبستن حوادث زیادی مانند سیل، زلزله، طاعون و بیماریهای همهگیر بوده است. انسان هم همیشه با برخورداری از امید به حیات خود ادامه دهد؛ یعنی هر فرد با تکیه بر امید میتواند تا حدود زیادی به بقای خود ادامه دهد. تریوه میگوید:« در نظریه روانشناسی تکاملی هم اعتقاد بر این است که هر فرد بتواند خود را با شرایط بیرونی منطبق کند و امیدواری را بهعنوان بزرگترین استراتژی زندگی اش درنظر بگیرد؛ حتی در تکامل فرایندهای مغزی و توانمندیهایش هم بسیار موفقتر خواهد بود. میتوان امید را توانایی افراد در انطباق با شرایط موجود و برنامهریزی برای آینده دانست.» براساس اعلام این روانشناس، هدف، مسیر و عاملیت هم از عوامل مهمی هستند که با توجه به آنها میتوان فرایند امیدواری را تکمیل کرد. مطالعات نشان میدهد در شرایط سخت افرادی که بتوانند در زندگی برای خود هدف تعیین کنند، عملا امیدواری را به شکل ماندگارتری در خود نهادینه خواهند کرد؛ چون رسیدن به هدف به آنها انگیزهای برای ادامه زندگی میدهد؛ بنابراین میتوانند حال بهتری را تجربه کنند. این روانشناس معتقد است، نگرش افرادی که در زندگی برای خود هدف تعیین میکنند، این است که عاقبت یک روزی به جایگاهی که بهعنوان هدف برای خود تعیین کردهاند، میرسند. بعد از تعیین هدف باید مسیر رسیدن به آن نیز مشخص شود. البته برای رسیدن به هدف نباید محدود به یک مسیر شد. داشتن دید گسترده و فکر کردن به مسیرهای مختلف باعث آرامش بیشتر ذهن میشود؛ مثلا اگر تنها یک مسیر را برای موفقیت خود در یک آزمون درنظر بگیریم، استرس بیشتری را تجربه میکنیم؛ درحالیکه اگر بدانیم مسیرهای زیادی برای موفقیت ما وجود دارد با شکست در یک مسیر میتوانیم مسیرهای دیگر را امتحان کنیم و به این ترتیب، اضطراب کمتری را هم تجربه خواهیم کرد. بهگفته او، «عاملیت» هم محقق کردن هدفهای تعیین شده است؛ یعنی اینکه فرد با نگرش سالم خود تا چه حد میتواند به موفقیت دست یابد.
بهگفته او، داشتن امید در دوران سختی مانند شیوع یک بیماری همهگیر موضوع بسیار مهمی بهویژه در سطح خانواده است. هنگامی که به دلایل ماندن در شرایط قرنطینه، اعضای خانواده بیشتر در کنار هم هستند، لزوم امیدواری دادن به همدیگر هم بیشتر احساس میشود. تحقیقات نشان میدهد افرادی که از امیدواری جمعی برخوردارند، نسبت به کسانی که امیدواری فردی دارند، بیشتر به اهداف خود دست پیدا میکنند. «همافزایی گروهی» که در نظریههای خانواده به «همآفرینی» هم تعبیر میشود به افراد یگ گروه مانند اعضای یک خانواده کمک میکند بتوانند امیدواری را بهعنوان یک متغیر کاملا جمعی درنظر بگیرند. تریوه، تأکید میکند که کنار آمدن با جمع باعث انعطاف بیشتر افراد میشود. به این ترتیب اعضای خانواده میتوانند با هدفگذاری جمعی امید خود را افزایش دهند: «هدفگذاریهای عینیگرا، انطباق با جمع و کمک به همدیگر باعث میشود بتوانیم متوجه نقاط قوت و ضعف خود شویم. در جستوجوی راهی برای موفقیت نیز اعضای خانواده میتوانند به همدیگر کمک کنند.»
امیدواری در کرونا
این روانشناس به وضعیت امید در دوران کرونا اشاره میکند. بهگفته او، هماکنون با وجود بیماری کرونا باتوجه به اینکه حضور در جمعهای گروهی دیگر کمرنگتر شده، بودن اعضای خانواده در کنار یکدیگر کمک زیادی به برخورداری از امیدواری آنها خواهد کرد. روانشناسان معتقدند خانواده میتواند مسیرهای اشتباه اعضای خود را اصلاح کند و مسیرهای سالمتری را برگزیند؛ مثلا دانشآموزی که در دوران کرونا بهدلیل تغییر سبک آموزشی، ترس زیادی از شکست دارد با بررسی راههای جایگزین در خانواده میتواند بیشتر به موفقیت خود امیدوار شود. طبعا وقتی امیدواری در یک فرد بیشتر میشود، اعضای دیگر خانواده هم آرامش بیشتری را تجربه خواهند کرد؛ همانگونه که بیماری یا شکست یک نفر در روحیه دیگر اعضای خانواده بسیار تأثیرگذار خواهد بود. «عاملیت» هم بهعنوان مرحله دیگری از تکمیل روحیه امیدواری، باور راسخ و مداوم افراد به این عقیده است که بهطور پیوسته در مسیرهایی که بهسوی هدف تحقق پیدا میکند گام بردارند و بکوشند که بهویژه در شرایط سخت و ناگوار زود خسته، بیانگیزه و درنهایت ناامید نشوند. وقتی افراد در مسیر خود با موانعی مواجه میشوند، عاملی در وجودشان برای تغییر مسیر ایجاد میشود که میتوانند شرایط موجود را بهتر مدیریت کنند؛ بنابراین میتوان گفت امیدواری در انسان بهعنوان مولفهای اکتسابی است که با بهرهبردن از آن میتوان از شرایط مطلوبتری برای رسیدن به هدف برخوردار بود.
بهگفته این روانشناس، امیدواری در اعضای یک گروه و خانواده هم باعث موفقیت و سلامت روان بیشتر آنها خواهد شد؛ درصورتی که خانوادههایی با کمالگراییهای کاذب مدام فکر میکنند، شرایط تنها زمانی خوب خواهد شد که همهچیز در اختیار و کنترل آنها باشد. حال آنکه چنین امکانی بهویژه هماکنون و با توجه به مشکلات پیشرو بسیار ضعیف است و درنتیجه منجر به ناامیدی و درماندگی بیشتر افراد خواهد شد. در شرایط سخت میتوان با امید به تغییرات و اهداف کوچک به تغییرات و اهداف بزرگ هم امیدوار بود. «امید» باعث میشود افراد بهطور واقعبینانهای نخستین گامهای کوچک خود را برای طی مسیر بردارند و همیشه منتظر دستیابی به اهداف بزرگتر نمانند. معمولا افراد کمالگرا، مضطرب و وسواسی در شرایط کرونا امیدواری کمتری به تغییر و بهبود شرایط دارند.
امید به زندگی، ترس از مرگ
بهگفته این روانشناس، امیدواری به زندگی معمولا در مقابل واژه «زندگی نزیسته» مطرح میشود. گاهی افراد به دلایل مختلف ازجمله آنکه نمیدانستهاند چطور میتوانند از زندگی خود استفاده و لذت برخورداری از آن را تجربه کنند، ناخودآگاه «ناامید» شدهاند. شاید بتوان گفت «افسردگی» واژهای جایگزین «درماندگی آموخته شده» است؛ یعنی در شرایط سخت گاهی افراد دچار نوعی درماندگی میشوند و با توجه به اینکه آموختهاند این درماندگی تنها مسیر پیشروی آنهاست، احساس ناامیدی میکنند. زمانی انسانها ترس از مرگ پیدا خواهند کرد و امید به زندگیشان کم میشود که روزهای زندگی خود را چندان هدفمند، پرهیجان و پربار نمیگذرانند، اما اشخاصی که آگاهند در زندگی چگونه از تکتک لحظات خود در حد امکان لذت ببرند، بهتدریج از مردن مثلا بر اثر ابتلا به بیماری خاصی مانند کرونا هم ترسی نخواهند داشت. هر شخص با بررسی سبک زندگی خود میتواند متوجه علت هراسهای بیهوده در وجود خود شود. میتوان گفت کسانی در دوران کرونا ترس کمتری از ابتلا دارند که خود را با تمام مواهب باقیمانده از زندگی سرگرم کردهاند؛ چون آنها از قبل هم لذت بردن از زندگی را یاد گرفتهاند. حال آنکه افرادی بیشتر میترسند و ناامید میشوند که زندگی کنونی خود را هم از دست رفته میدانند و نمیتوانند از آن لذت ببرند. تریوه میگوید باید توجه داشت که استرس، اضطراب و تغییر سبک زندگی نباید باعث شود ما همیشه در انتظار رسیدن به زندگی بهتر، از هر آنچه داریم هم غافل شویم: «هماکنون و باتوجه به هر آنچه در اختیار داریم اگر بتوانیم از زندگی خود در حدامکان و شرایط موجود لذت ببریم، موفق خواهیم شد از هراسها و ترسهای دوران کرونا هم رهایی یابیم. البته ناامید شدن همیشه هم خطرآفرین نیست. «ناامیدی سالم» هم گاهی ما را کمک خواهد کرد. ناامیدی سالم میزانی از ناامیدی است که بدون آن مشکلاتی برای ما بهوجود خواهد آمد. این نوع ناامیدی باعث میشود به جای تکرار اشتباهات دست از ادامه دادن آنها برداریم و بیهوده و بیش از اندازه وقت خود را هدر ندهیم. در اینجا ناامیدشدن گامی برای تغییر مسیر و انتخاب راه درست خواهد بود. البته فراموش نکنیم در شرایط ناگوار تغییر خلق و خو تا حدودی طبیعی است، اما بیش از اندازه ماندن در آن نمیگذارد امیدوار و آرام باقی بمانیم.» بهگفته این روانشناس، نادیده گرفتن موضوعی مانند کرونا مانع از درنظر گرفتن کل واقعیت و مواجهه درست با آن خواهد شد. میتوان گفت آنچه باعث «درمان» خواهد شد، احساس «درد» است؛ بنابراین بهجای ترس از درد باید به فکر درمان بود.