امیر صدری ـ پزشک و روزنامهنگار
جهان در هفتهها و ماههای اول همهگیری کرونا شرایط سخت و بغرنجی را تجربه میکرد. چشمانداز پیشرو امیدوارکننده نمینمود و بهنظر میرسید که کرونا تمام برج و باروهای علمی انسان را ویران کرده و انسان عاجزتر از همیشه در مقابل دشمنی حداکثر چندگرمی زانو میزند. سختگیریها و محدودیتها باعث شد که زندگی انسانها دگرگون شود و بهنظر میرسد ماسکها و الکلها مهمان سالهای دراز روی صورت انسانها خواهند بود اما برخلاف رویه معمول برای بیماریهای نوترکیب که حداقل حدود ۱۰سال زمان نیاز بود تا واکسن یا داروهای مؤثر خلق شود، این بار دانش و علم بشری توانست با بسیج فوقالعاده امکانات و انجام کار تیمی در زمانی حدودا یکساله چندین واکسن مؤثر علیه ویروس چندچهرهای و خطرناک کرونا بسازد و نتیجه این شد که شاهدیم که در ماه جاری بسیاری از کشورهای جهان واکسیناسیون علیه کرونا را به سرعت شروع کردهاند و حالا چند کشوری در جهان هستند که بیش از ۶۰درصد جمعیت خود را واکسینه کردهاند و میتوانند در آینده نزدیک پایان پاندمی را در کشور خود اعلام کنند و اگرچه نه به پایان بیماری اما به مرحله مدیریت کامل بیماری برسند. البته نکته مهم در این میان این است که شاید اگر تمام جهان بهصورت عادلانه و متناسب و با سرعت مناسب واکسینه نشود تأثیر واکسیناسیون کشورهای دیگر کمتر شود.
اینماه و این روزها شاهد نخستین تزریق واکسن در کشورمان هم بودیم. اگرچه ایران در این زمینه شاید از برخی کشورهای دیگر در سطح خود عقب مانده بود اما خبر امیدوارکننده این بود که ۸ واکسن مختلف که از تکنولوژیهای متفاوت استفاده میکنند و ۳واکسن آنها وارد مرحله بالینی شده است در کشورمان در حال شکلگیری است. این واکسنها درصورت تأیید مؤثر بودن و نداشتن عوارض جانبی میتوانند در انتهای بهار یا اوایل تابستان به حجم گستردهای از جامعه تزریق شوند و شاید بتوانند نیاز ۷۰ درصدی واکسیناسیون را که لازمه کنترل و مدیریت کامل بیماری درنظر گرفته میشود را برآورده کنند. اگرچه واکسیناسیون در ایران شروع شده است اما با توجه به اینکه مدت زمان ایمنی واکسنها فعلا چند ماهه درنظر گرفته میشود، باید واکسیناسیون 60 تا 70درصد جامعه در مقطع چندماهه و حداکثر ششماهه انجام شود وگرنه تأثیرگذاری آن از بین خواهد رفت. به هرحال حرکتی که در بهمنماه 1399 در کشورمان آغاز شد درصورتیکه واکسنهای تولید داخل از همه آزمایشهای بالینی خود سرافراز بیرون آیند میتوانند کاری کنند که در سال آینده به زندگی طبیعی خود بازگردیم.
دومین اتفاق مهم این روزها بازهم به کرونا ربط داشت، این بار اما ماجرا برخلاف واکسن، شیرین نبود و تلخ بود؛ تلخ تلخ. پس از موجهای اولیه کرونا که طی آنها بسیاری از چهرههای مطرح و سرشناس حوزههای مختلف کشور را بهدلیل ابتلا به بیماری از دست دادیم تا حدودی با مهار بیماری و شکلگیری شناخت و تجربه بیشتر در درمان، شاهد کاستهشدن مرگ بهدلیل کرونا و بهخصوص در مورد چهرههای سرشناس و شناختهشده بودیم، شاید به همین دلیل بود که وقتی خبر بستریشدن مهرداد میناوند را شنیدیم خیلی نگران نشدیم اما مهرداد خیلی سریع به وضعیت وخیم رسید ولی زمانی که علی انصاریان هم بستری شد باور داشتیم که او بهدلیل نداشتن هیچ مشکل زمینهای مشکلی نخواهد داشت. اما بهمن1399 به کاممان تلخ شد چون در فاصله یک هفته، ۲ فوتبالیست ملیپوش نرسیده به میانسالی که هر دو چهرههایی محبوب بودند بهدلیل کرونا فوت کردند. هر دو حادثه دردناک بودند ولی فوت علی انصاریان غافلگیرکنندهتر و تراژیکتر شد، شاید بهخاطر چهره دیگری که پس از پایان فوتبالش از خود ساخت و شاید ارتباط مردمی ای که شکل داد و بهخاطر تصویری که از علاقه و محبتش به مادرش طی این سالها رقم زده بود. تقریبا تمام مردم ایران برای این دو بازیکن دست به دعا برداشتند و در مورد علی انصاریان با توجه به تجربه مهرداد میناوند تلخی موضوع دوچندان شد. علی انصاریان شاید بهخاطر تلقین حس سرخوشی و رهابودن در عین عاطفیبودن و با آن خندههای معروفش رفتنش را برای مردم ایران بسیار تلخ کرد. واقعیت این بود که در فشار خردکننده و فرسایشی همهگیری کرونا، عامه مردم شاید نیاز داشت بازگشت انصاریان را به زندگی شاهد باشد تا امید را باور کند ولی مشیت الهی این نبود و آشکارا مرگ علی انصاریان نوعی سرخوردگی عمومی را در جامعه رقم زد که مشابه آن را در ایام کرونایی تجربه نکرده بودیم.
سومین اتفاق مهم اینماه برگزاری جشنواره فیلم فجر بود و البته نه خود جشنواره بلکه پیوند آن هم با کرونا. جشنواره فیلم فجر ناگریز امسال به کرونا پیوند خورد اما بهرغم ترسها و هراسها تعطیل نشد و قرار شد با رعایت پروتکلها و فاصلهگذاریها برگزار شود. جشنواره فجر امسال که تا حدودی سوت و کوربودنش به رعایت پروتکلها و مسائل جانبی و مشکلات تولید در سینمای ایران در سال کنونی ربط داده شد اما واقعیت چیزی فراتر از این بود. شروع جشنواره با حاشیههای کرونایی همراه بود و انتقادات و رعایتنکردن پروتکلها از خود فیلمها جنجالیتر و مهمتر شد. اما جدا از جو کرونایی آنچه در خلوتترین جشنواره چند دهه اخیر شاهد آن بودیم این واقعیت است که جشنواره فجر که زمانی مهمترین اتفاق هنری کشورمان و شاید حتی منطقه بود و ابعاد بینالمللی مشخصی پیدا کرده بود نه فقط امسال که چند سالی است در مسیر نزول نه و سقوط قرار دارد. واقعیت این است که سینمای ایران از قلههایی که در دهههای قبل فتح کرده بود به پایین نزول کرده و در حال پایین افتادن از سراشیبی پر از سنگ به داخل بیابانی برهوت است. حالا دیگر چیزی به نام سینما هنری مستقل و سینمای شاخص و تأثیرگذار و ماندگار ایرانی به یکرؤیا میماند و عملا شاهدیم که اکثریت قریب به یقین فیلمها با نظارت کامل و نزدیک به کامل و با وابستگی تمام و کمال یا نزدیک به تمام و کمال ساخته میشود و طبیعی است که نتیجه حمایتهای به قصد تحمیل دیدگاه و نظر و نظارتهای به قصد تحدید صدا و نگاه مخالف و حضور سرمایههای مجهول و مجعول در عرصه هنر میشود اینکه از سینمایی که هم محصولاتی درخشان برای منتقدان و نخبهها و جشنوارهها و تاریخ سینما داشت و هم فیلمهای خوب و تأثیرگذار برای عامه مردم و از خود مردم برای مردم، تنها شبحی باقی میماند.
سه شنبه 28 بهمن 1399
کد مطلب :
124518
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/ER21N
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved