فاضل میبدی در گفتوگو با همشهری از راه ناگزیر اجماع میگوید
چارهای جز وحدت باقی نمانده است
علیرضا احمدی- خبرنگار
هرچه به برگزاری انتخابات 28خرداد1400 نزدیکتر میشویم، فضای عمومی کشور بیش از پیش رنگ و بوی سیاسی بهخود میگیرد و تکاپوی جریانهای مختلف برای سازماندهی همه ظرفیتهایشان با هدف پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و کسب حداکثری کرسیهای پارلمانشهری بیشتر میشود. در این میان اصلاحطلبان میکوشند با تغییر الگوی ائتلافی برای رسیدن به وحدت، گامهای مؤثرتری برای سروسامان دادن به فعالیتهای انتخاباتی خود بردارند. در همین وادی میتوان تشکیل نهاد اجماعساز در روزهای اخیر را جدیدترین گامشان برای نیل به این مقصود محسوب کرد.
این سازوکار جدید از یکسو و تأکید بر عدم داشتن گزینه ائتلافی یا کاندیدای اجارهای غیراصلاحطلب از سوی دیگر سبب شده است در انتخابات پیشرو مسیر پرفراز و فرودی پیش روی این جریان قرار گیرد. آغاز بهکار نهاد اجماعساز اصلاحطلبان اگرچه با انتقادهایی از درون این جریان پیرامون ساختار و نحوه تصمیمسازی برای تعیین استراتژی انتخاباتی مواجه شد و شماری از جوانان اصلاحطلب نیز در نامهای به رئیس دولت اصلاحات و اعضای این نهاد خواستار اعمال 10اصلاح نهادی با هدف «ارتقای نهاد اجماعساز اصلاحطلبان» و «بازسازی و نوسازی در این جبهه» شدند و از پایینبودن میزان مشارکت نسلهای جدید، زنان و غیرپایتختنشینها در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان انتقاد کردند؛ اما لزوم دستیابی به وحدت حداکثری برای پیروزی در انتخابات پیشرو راهی بهجز اصلاحات از درون باقی نگذاشته است.
محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم معتقد است چارهای جز وحدت باقی نمانده و باید برای جلوگیری از تکرار تجربه 84 برای اصلاحطلبان، چاره مؤثری اندیشید. او رد صلاحیت کاندیداها را مانع مؤثری در مسیر دستیابی به اجماع نهایی و مؤثر در جریان اصلاحات میداند.
مشروح گفتوگو با این عضو مجمع محققین و مدرسین را در ادامه میخوانید.
در فضای سیاسی کنونی که بر کشور حاکم است، چقدر رسیدن به اجماع در میان اصلاحطلبان برای موفقیت در انتخابات خرداد1400 ضروری و البته مقدور است؟
در فضای سیاست بهویژه در ایران، طبیعی است که هر گروه یا جریان سیاسی که بخواهد در جلب آرای مردم برای پیروزی در انتخابات موفق باشد، باید بتواند درون طیف سیاسی خود به اجماع برسد و این موضوع از ضرورتهاست. فعالان یک گروه سیاسی برای مطرحکردن شعارهای مدنظر خود، نیازمند هماهنگی هستند تا بتوانند با به سرانجام رساندن آنها به موفقیت حداکثری برسند و اگر اجماع محقق نشود، نباید انتظار پیروزی داشت. این موضوع درباره اصلاحطلبان که از نیروهای تأثیرگذار در فضای سیاسی کشور هستند هم صدق میکند. این جریان سیاسی از خرداد1376 وارد مرحله نوینی از فعالیت خود شد و تأثیرگذاریاش را در جامعه هم نشان داده و در بعضی مقاطع مهم نیز به پیروزیهای چشمگیری دست یافتهاست، اما با توجه به اینکه اصلاحطلبان از قدرت سیاسی کافی برای پیشبرد برنامههای مدنظرشان برخوردار نشدند، نتوانستند آنچنان که باید موفق عمل کنند. در این میان بهترین مقطع فعالیت اصلاحطلبان در دوره خاتمی بود که آن هم بهدلیل موانع موجود در مسیر تحقق شعارهای مطرحشده، به سرانجام مشخص و موردنظر نرسید.
نهاد اجماعساز اصلاحطلبان که بهتازگی ایجاد شده است، چقدر میتواند در رسیدن به اهدافش موفق عمل کند؟
وجود نهادی که بتواند اصلاحطلبان را به وحدت برساند، بهتر از نبودش است. جریان اصلاحطلبی باید بتواند به تفاهم و هماهنگی برسد و معتقدم اگر از تجربیات گذشته درس بگیرند، به نتیجه مطلوب هم خواهند رسید.
چه موانعی در این مسیر وجود دارد؟
برای اینکه گروهها و احزاب حاضر در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان بتوانند به توافق برسند مشکلاتی وجود دارد و چند مشکل باید رفع شود. نخست اینکه باید از تجربه تکثر در انتخابات84 درس گرفت و اجازه نداد احزاب و جریانهای اصلاحطلبی با تکروی، مانع تحقق اهداف موردنظر شوند. دوم اینکه رد صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب، مانعی جدی برای برنامهریزی مناسب باهدف حضور مؤثر در انتخابات است. چالش دیگر پیشرو این است که به هرحال فضای عمومی حاکم بر جامعه چندان برای رأیدادن آماده نیست و یکی از دلایل آن هم میتواند عملکرد نهچندان موفق دولت دوازدهم در رفع مشکلات متعدد جامعه باشد. موانع مهمی درمقابل پیشبرد برنامههای دولت حسن روحانی قرار گرفت که یکی از آنها اصطکاکهای بهوجودآمده میان مجلس و دولت بود و با بروز برخی ناهماهنگیها در رفع مشکلات، مردم کوچه و بازار نمره بالایی به دولت نمیدهند و این موضوع سبب میشود برخی ناکارآمدیها بهحساب اصلاحطلبان گذاشته شود؛ که میتواند بر سبد رأی آنان تأثیر منفی برجا بگذارد.
با وجود همه چالشهایی که مطرح شد، چقدر میتوان به مشارکت مناسب مردم در خرداد1400 امیدوار بود؟
اگر به شرایط کنونی جامعه بنگریم، باید بگویم نمیتوان چندان به مشارکت حداکثری مردم امید بست، چراکه بروز مشکلات عدیده بهویژه در حوزه اقتصاد و معیشت، به گسترش فضای دلسردی در جامعه انجامیده، اما یک نکته را هم باید درنظر گرفت؛ اینکه معمولا پیشبینی میزان مشارکت در انتخابات سخت است. اگر چندماه مانده به برگزاری انتخابات از مردم بپرسید که پای صندوقهای رأی حضور مییابند یا نه، عده قابلتوجهی پاسخ میدهند شرکت نمیکنیم، اما نکته اینجاست که هرچه به زمان انتخابات نزدیکتر میشویم، با توجه به فضای سیاسی که در کشور ایجاد میشود، دیدگاه بخشی از آنان تغییر میکند. بهعنوان مثال اگر 5ماه قبل از انتخابات نظرسنجی شود که چه میزان از مردم در انتخابات شرکت میکنند، ممکن است رقمی درحدود 30درصد بهدست آید، اما در هفتهها و روزهای منتهی به انتخابات این رقم ممکن است بهصورت قابلتوجهی افزایش یابد. درهرحال با توجه به اینکه استقبال مردم برای شرکت در انتخابات مجلس یازدهم به دلایلی ازجمله ردصلاحیت برخی چهرههای سیاسی مناسب نبود، بهسختی میتوان پیشبینی مناسبی از میزان مشارکت در انتخابات خرداد1400 ارائه کرد.