صدف فاطمی- خبرنگار
خبر رسید «سر تراشیده لیلا حاتمی از حد متعارف خارج بود»؛ این توضیحی بود که معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی درباره مشکل فیلم «قاتل و وحشی» راهی رسانهها کرد. این توضیح اما نهتنها کافی نبود که یکبار دیگر بحث گوش و سانسور و سینما و زن را روی میز گذاشت؛ اینکه هنوز زنان سینمای ایران راه درازی دارند برای شکوفایی؛ اینکه این سینما انگار قرار نیست پیش برود و هنوز درگیر تعابیر پیشپاافتادهای است و به قول پانتهآ بهرام، زن بودن و بودن در این سینما آسان نیست.
***
اول؛ حرف «بیهمهچیز» چند روز قبل از شروع جشنواره سر خط خبرها بود. همه از حضور متفاوت هدیه تهرانی میگفتند و فیلمی که قرار است سروصدای زیادی راه بیندازد. اکران بیهمهچیز روز اول در کاخ جشنواره شروع پرخبری بود؛ خیلیها بهخاطر بازیها، داستان فیلم و تصاویری که کنار هم چیده شده بود، لقب فیلمی «خوشساخت و خوب» را به آخرین ساخته محسن قرایی دادند. به اعتقاد آنها اقتباس از نمایشنامه «ملاقات با بانوی سالخورده» بهدرستی درآمده بود. آنطرف اما عده دیگری بودند که نوشتند این فیلم با کرامت انسانی در تضاد است. انگشت اتهام را به سمت مردم میگیرد که یعنی آنها مقصر تمام پلشتیها هستند. باز عدهای به حمایت برخاستند که فیلم خوب، خوب است، حتی اگر شما بخواهید مغرضانه زیر سؤالش ببرید. این اما تنها خبر مهم روز اول جشنواره نبود؛ کرونا و پروتکلهایی که وعده اجرایش را داده بودند وزنه سنگینتری داشت. در همان ساعتهای ابتدایی برگزاری نخستین روز جشنواره، انگشت اشاره خیلیها به سمت پروتکلهایی دراز شد که قبل از شروع جشنواره وعده اجرایش را داده بودند، اما هیچ جایی خبری از آنها نبود. جمعیت حاضر در سالن در یک قدمی هم ایستاده و گپ میزدند. در مراسم فتوکال عکاسها چسبیده به هم شاتر میزدند و تنها چیزی که مهم نبود احتمال انتقال ویروس کرونا بود. کمی عقبتر از فرش قرمزی که پهن شده بود و سکویی که بازیگرها برای فتوکال راهیاش میشدند، آدمها پچپچ میکردند که این جشنواره با این وضعیتی که دارد برگزار میشود، حتما آمار مبتلایان به کووید-۱۹ را افزایش میدهد. این وسط تصاویری که از فتوکال فیلم بیهمهچیز منتشر شد، صدای خیلیها را بلند کرد. بازیگران فیلم برای ثبت تصویر، بدون ماسکشان کنار هم روی سکو ژست گرفتند و معاون بهداشت هم همان شب خبر داد که اگر با این وضعیت بخواهید ادامه دهید و پروتکلها را رعایت نکنید، جشنواره را تعطیل میکنیم برود پی کارش. از فردا کمی سختتر گرفتند. لااقل تلاش کردند در ظاهر هم که شده سختتر بگیرند. توییتر هم پر شد از پیامهای ۲۸۰کاراکتری با این مضمون که جشنواره فیلم فجر کرونا رو شکست داد، اما خیابانهای ساعت ۹ شب به بعد هنوز ناقل هستند.
***
دوم؛ صدای خندهها در سالن پیچید. «شیشلیک» تکلیف را از قبل معلوم کرده بود. تماشاگران میدانستند که قرار است برای چند ساعت هم که شده فارغ از تمام تلخیهایی که این روزها بدجوری با آن دستوپنجه نرم میکنند، بخندند. شیشلیک اما بیشتر از اینها صدا کرد. مهدویان، کارگردان فیلم که با اسکایپ به نشست خبری پیوسته بود، گفت که خودش میداند این فیلم با بقیه کارهای کارنامهاش فرق دارد، اما خیلیهایی که این فرق را نپسندیده بودند، نوشتند بدونتعارف بدترین است. رضا عطاران هم یکی از بازیگران فیلم جایی میان صحبتهای ژاله صامتی، بازیگر دیگر فیلم گفت: «ماسکت داره میفته. یهو دهنت معلوم میشهها.» تا به کمک زبان طنز، متلکی روانه آنهایی کند که بهدلیل دیدهشدن گوشهای لیلا حاتمی، قاتل و وحشی را از جشنواره کنار گذاشتند. جمعیت خندیدند. آنطرف هوشنگ گلمکانی و مسعود فراستی هم کلمات تند و تیزی در تعریف و انتقاد از شیشلیک به هم پرتاب کردند تا فیلم محمدحسین مهدویان رتبه اول پربحثترین فیلم جشنواره را از آن خود کند؛ فراستی در برنامه هفت به تندی از فیلم مهدویان انتقاد کرد و گفت: «این فیلم به حدی توهینآمیز است که فقط ضدکارگر و کار نیست، بلکه ضدانسان است و کسانی که به این فیلم میخندند باید فکری برای خودشان بکنند چون وضعشان خیلی خراب است» .گلمکانی اما در حمایت از شیشلیک سینهسپر کرد و نوشت: «این فیلم یک کمدی بسیار سیاه است با فیلمنامهای دقیق و بازیها و اجرای خوب. از چنین فیلمی و از هیچ فیلمی، انتظار شعارهای رادیکال و فضای مجازیپسند نباید و نمیتوان داشت».
***
سوم؛ «ابلق» قبل از شروع جشنواره به همت بعضی خبرنگارها روی زبانها افتاده بود. عدهای از قبل دعوت شده بودند که فیلم را ببینند و دربارهاش بنویسند که طبعا هم همه خوب نوشتند. روز اکران اما ورق برگشت. در کنار مخاطبانی که ابلق را فیلمی خوب با قصهای خوب و البته بازیهایی خوبتر توصیف کرده بودند، دیگرانی اضافه شدند که آخرین ساخته نرگس آبیار را حسابی زیر سؤال بردند. به اعتقاد خیلیها ابلق تصویری از زنان علیه زنان است و هرقدر آبیار تلاش کرده دغدغهمندیاش را بهدرستی به تصویر بکشد، اما این فیلمِ بینهایت محافظهکار، زنان را به سکوت در برابر آزار دعوت میکند؛ چیزی که از قضا خلاف اصول ابتدایی جنبشی است که با نام Me Too در دنیا مطرح شده.
***
چهارم؛ خبر رسید علی انصاریان، ستاره خوشخنده دنیای فوتبال و بعد از آن سینما، بعد از چندین روز بستری در بیمارستان از دنیا رفت. همهجا پر شد از تصویر علی؛ از خندههایش، از لحظات دوستداشتنیاش در زمین سبز فوتبال و از هنرنماییاش روی پرده نقرهای. قبلتر روز اکران «رمانتیسم عماد و طوبا»، از جای خالی علی انصاریان، بازیگر این فیلم در مراسم فوتوکال و نشستخبری یاد کردند. حتی همه با هم دست به دعا شدند که علی دوباره خیلی زود سر پا شود و به رسم همیشهاش از همین بیماری هم داستان خندهداری در بیاورد. نشد، ولی... حوالی ساعت ۵عصر بود که خبر مرگ علی پیچید. آن روز نوبت اکران فیلم «مصلحت» در کاخ جشنواره بود. نشست پرسش و پاسخ فیلم با یک دقیقه سکوت برای بزرگداشت این فوتبالیست و هنرمند شروع شد. روز بعد که نوبت به «روشن» رسید، رضا عطاران، بازیگر فیلم در نشست خبری از لزوم خرید واکسن گفت و روزهای خوبی که امیدوار بود بالاخره بیایند. فاطمه معتمدآریا بازیگر فیلم «روزی روزگاری آبادان» هم با همان لحن دوستداشتنیاش غم از دست دادن مهرداد میناوند و علی انصاریان را به کلمه درآورد و گفت: «فکر میکنم اگر من به جای آنها رفته بودم امروز مردم ایران درد و غم کمتری داشتند». که یعنی آنها خیلی عزیز بودند، که یعنی آنها دلگرمی مردم بودند.حتما این تلخی تا همیشه میماند؛ مثل خیلی تلخیهای دیگر که گذشت زمان آنها را نشست و کمرنگشان نکرد.
***
پنجم ؛ رضا صفاییپور و محمد الهی، ستارههای قدیمی سینما به نشست خبری فیلم «گیجگاه» آمدند که خبرش همهجا پیچید. بهرنگ علوی، یکی از بازیگران این فیلم گفت که با علی انصاریان قرار داشته که امروز فیلم را با هم ببینند. اما علی نیست و جای او حسابی خالیاست. علوی همچنین از ستاد جشنواره خواست در کنار تمام جایزهها، سهم علی را هم کنار بگذارند. حامد بهداد و باران کوثری، دو بازیگر دیگر فیلم هم با الکل و ضدعفونیکردن دستها در جایگاه پرسش و پاسخ، پرفورمنسی راه انداختند که دوربینهای زیادی آن را ثبت کردند و مابقی ماجرا هم که معلوم است دیگر؛ شبکههای اجتماعی اینجور حاشیهها را خیلی دوست دارند. در نشست خبری «خط فرضی» هم سؤال یکی از خبرنگاران از پژمان جمشیدی، بازیگر این فیلم سروصدای زیادی راه انداخت. محمود گبرلو، مجری نشست جشنواره به نقل از خبرنگار گفت: «در فوتبال که به جایی نرسیدید، فکر نمیکنید برای دیدهشدن راههای بهتری هم وجود دارد و دیدهشدن صرفا با ورود به بازیگری نیست؟» بماند که آزیتا حاجیان به حمایت از جمشیدی خطاب به حاضران در نشست گفت: «بعضی اوقات خیلی بیانصاف هستید»، اما پژمان جمشیدی هم بهترین جوابی که درخور بود را تحویل داد: «اونقدر که شما فکر میکنید نه دیدهشدن برای من ارزشمنده و نه زندگی اونقدر چیز مهمی هست که برای دیده شدن بخوام همچین کاری کنم». مردم با هشتگ پژمان جمشیدی در رسانههای اجتماعی از او حمایت کردند. عدهای آن خبرنگار را غیرحرفهای نامیدند و گفتند این لحن و ادبیات دور از شأن رسانه است. خیلیها هم گبرلو را مقصر دانستند که با این همه «تجربه» چرا اساسا این سؤال را مطرح میکند!آخر؛ سیونهمین دوره جشنواره فیلم فجر هم با تمام حاشیههای تلخ و شیرینش برگزار شد. مرحله آخر اما مثل همیشه حواشی بیشتری دارد.