![مردی برای تمام فصول](/img/newspaper_pages/1399/11-bahman/14/laee/16-1.jpg)
مردی برای تمام فصول
کوتاه درباره نقش «بزرگآقا» در سریال شبکه نمایش خانگی «شهرزاد»
![مردی برای تمام فصول](/img/newspaper_pages/1399/11-bahman/14/laee/16-1.jpg)
علی عمادی_روزنامه نگار
کلیشهشدن بازیگر در اجرای یک نقش، پدیده رایجی در مدیوم تصویر است و این ویژگی چنان نمود دارد که بهعنوان پاشنهآشیل بازیگران شناخته میشود. بازیگران واقعی، گاهی پیشنهادهای وسوسهانگیز را کنار میگذارند تامبادا در چاله تکرار نقش بیفتند.
نگاهی به کارنامه بازیگری استاد علی نصیریان نشان میدهد که در این همه سال فعالیت، او حتی نقشهای مشابه را هم متفاوت بازی کرده؛ چه آنکه بسیار نقشهای مختلف با بازی او جلوه یافتهاند. درخشش نصیریان در «آقای هالو» (داریوش مهرجویی – 1349) موجب نشد نقشهایی که او از فردی عامی با رگههایی شیرین بازی کرد، در «کفشهای میرزانوروز» (محمد متوسلانی – 1364) یا داستان «پسر شمشیر» در سریال «مشخیرالله، صندوقچه اسرار» (داریوش مودبیان – 1372) یکسان باشند. هرکدام از این نقشها خصوصیاتی دارند که آنها را از هم جدا میکنند. «آقاماشاءالله» سریال مودبیان اگرچه در سادهدلی به آقای هالو شباهت دارد اما از حیث بازی هیچ شباهتی میان این دو نقش دیده نمیشود؛ کما اینکه جنس گولی و حماقت آنها با آنچه نصیریان برای نقش مظفرالدینشاه در فیلم «کمالالملک» (علی حاتمی – 1362) بهکار گرفته زمین تا آسمان تفاوت دارد. از سوی دیگر نباید از یاد برد که استاد، درحالی صحنه بهیادماندنی تبریک پادشاهان و روسای ممالک دیگر کشورها را در کمالالملک بازی کرد که بلافاصله در نقشی کاملا متضاد، «قاضی شارع» (یا قاضی شارح، در سریال «سربداران»، ساخته محمدعلی نجفی – 1363) را جاودانه ساخت و اندکی بعد برخلاف چنین نقش منفوری، در نقش مثبت «حکیم» در سریال «گرگها» (داوود میرباقری – 1366) ظاهر شد؛ آقای هالو کجا و ناظم مستبد «مدرسهای که میرفتیم» (داریوش مهرجویی – 1359) کجا؟ هرچند که هر دو اثر را یک کارگردان ساخته است. با چنین پیشینهای، بازی استاد علی نصیریان در نقش فرعی «بزرگآقا دیوانسالار» در سریال شبکه نمایش خانگی «شهرزاد» (حسن فتحی – 1394) ویژگیهای خاصی دارد که به چند جنبه آن اشاره میشود.
حسن فتحی تمایل زیادی به استفاده از ارجاع به داستان و آثار آشنا برای مخاطب در ساختههایش دارد. در شهرزاد نیز فتحی، بزرگآقا دیوانسالار را در قامت یک «دن کورلئونه» (پدرخوانده – فرانسیس فوردکاپولا – 1972) گنجانده است تا نماد قدرت و منشا نیروهای اهریمنی و شخصیتهای منفی اثر باشد. باوجود اختلاف جغرافیا و تاریخ این گروه مافیایی، شکل و محتوای این نقش در شهرزاد بهگونهای است که نهتنها یادآور دن کورلئونه میشود که میتواند ایفاگر این نقش را به ورطه تکرار آن بیندازد. با این حال استاد نصیریان، ماهرانه از این تله جسته و با وجود تامین نظر کارگردان و فیلمنامهنویسان بر این ارجاع، چنان نقش را مال خود میکند که بیننده قرابتی با بازی «مارلون براندو» در آن اثر ماندگار نمییابد؛ آنچه این ارجاع را در ذهن مخاطب رهنمون میشود، محتوا و روند داستان این پدرخوانده ایرانی است نه تکرار بازی براندو. بهعنوان نمونه استفاده درست و بجا از خشم و بازی عصبانی نصیریان در برخی صحنهها، مانع هرگونه تکرار بازی نسخه ارجاعشده میشود.
بزرگآقا باوجود تأثیر زیادش بر روند داستان شهرزاد، شخصیت محوری نیست ولی درخشش استاد نصیریان در این نقش چنان آن را پررنگ کرده که با رفتنش، فصلهای بعدی این سریال از نفس میافتد. اقبال مخاطب به شهرزاد، سازندگان را بر ادامه آن واداشت اما نصیریان حاضر نشد در قالب فلاشبک در فصلهای بعدی جلوی دوربین برود. این عدمحضور، لطمهای اساسی به شهرزاد زد و هیچکدام از آنتاگونیستها یا بدمنها نتوانستند جای خالی بزرگآقا را پر کنند. براساس همان ارجاع به پدرخوانده، قباد دیوانسالار (شهاب حسینی) برادرزاده و داماد بزرگآقا یادآور «مایکل کورلئونه» میشود اما نه بازی شهاب حسینی و نه حضور «بلقیس دیوانسالار» (رویای نونهالی) نمیتواند قدرت نقش بزرگآقا را احیا کند. سلطه بزرگآقا بر اثر که عمده آن بهواسطه بازی استادانه علی نصیریان ایجاد شد، این نقش را در بسیاری از سریالهای بعدی شبکه نمایش خانگی مانند «ممنوعه»، «رقص روی شیشه»، «مانکن» و «آقازاده» تکرار کرد.
بزرگآقا اگرچه دیوسرشت است اما از خصلتهای انسانی بیبهره نیست؛ قرار نبوده مانند برخی آثار نمایشی این شخصیت تجلی همه صفات ناپسند باشد. بارزترین خصلت مثبت بزرگآقا که در بازی علی نصیریان بهخوبی مشاهده میشود، عاشقبودن اوست. عشق به همسر از دسترفته یا دختر لوسش شاید طبیعی باشد اما وجه بروز نیافته آن که از لابهلای نگاهها و کلمات بزرگآقا بیرون میزند، عشق او به شهرزاد است. بزرگآقا به هزار و یک دلیل و مصلحت، آن را میپوشاند و بر زبان نمیآورد اما بازی استاد نصیریان آن را لو میدهد.
پس از بزرگآقا، نصیریان در نقش «آقا هاشم» فیلم «خورشید» (مجید مجیدی – 1398) بازی کرد؛ شخصیتی که از لحاظ طبقه اجتماعی و موقعیت، کاملا متضاد بزرگآقا محسوب میشود. این تفاوت باعث نشده هاشم خورشید مقبول نباشد. حضور استاد نصیریان در اثری که از حیث داستانگویی و شخصیت، حداقل استانداردها را داشته باشد، کافی است تا نقش بهخوبی شکل بگیرد و قوام یابد. آنچه در این سالها نقطه نهچندان قوت حضور وی بوده، کارهایی است که فارغ از محتوا، در روایت الکن بودهاند. سایه این بازیگر چهار فصل، بر سر سینما و تلویزیون ایران، مستدام بماند!
بزرگآقا باوجود تأثیر زیادش بر روند داستان شهرزاد، شخصیت محوری نیست ولی درخشش استاد نصیریان در این نقش چنان آن را پررنگ کرده که با رفتنش، فصلهای بعدی این سریال از نفس میافتد. اقبال مخاطب به شهرزاد، سازندگان را بر ادامه آن واداشت اما نصیریان حاضر نشد در قالب فلاشبک در فصلهای بعدی جلوی دوربین برود. این عدمحضور، لطمهای اساسی به شهرزاد زد و هیچکدام از آنتاگونیستها یا بدمنها نتوانستند جای خالی بزرگآقا را پر کنند