• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 12 بهمن 1399
کد مطلب : 123309
+
-

قصه صدا و حرف سکوت

چشم‌انداز غبارآلوده موسیقی

موسیقی
قصه صدا و حرف سکوت


حسین عصاران 

وضعیت موسیقی نیمه‌دوم دهه آخر‌قرن را می‎‌‎توان در خطای همایون شجریان و مهیار علیزاده و علی‎‌‎رضا قربانی در انتساب شعر ترانه «افسوس» به هوشنگ ابتهاج خلاصه کرد؛ آنجا که بر مبنای پانویس یک شعر سرگردان در «اینترنت» آن را سروده ابتهاج دانستند و بدون آگاهی شاعر انتسابی‎‌‎شان، آن را دستمایه ساخت ترانه‎‌‎ای قرار دادند و آن را اجرا کردند و خواندند و ناشرشان هم از دفتر موسیقی و شوراهای ممیزی آنجا برایش به اسم هوشنگ ابتهاج مجوز گرفت و آن را در آلبوم «افسانه چشمهایت» منتشر کرد و چه نشانه‎‌‎هایی از تخریب و اضمحلال که از تو در تویی این خطاکاری سر برمی‎‌‎آورد؛ از کم‎‌‎دانی خرقه گرفتگان هنر آواز ایرانی تا بی‎‌‎دانشی و قانون‎‌‎گریزی متولیان دولتی مسئول‌شده برای شعر و موسیقی و از همه مهم‎‌‎تر اصالت‎‌‎یابی جهان مجازی! ناگهان لب‎‌‎خوانی حمید هیراد هم با حنجره مجازی‎‌‎اش همراهی نکرد و رسوایی به بار آورد و منوچهر صهبایی هم میان اجرای ارکستر سمفونیک رو به تماشاگران، رهبر پیشین ارکستر سمفونیک را «مطرب» نامید تا نوازندگان ارکستر، نیمه‌دوم برنامه را در غیاب او و با رهبری مجازی به انتها برسانند. اما آنچه حقیقت خود را حفظ کرده، مرگ هنرمندان است که چون برگ پاییز می‎‌‎ریزند. پاییز زیباست، چرا که بهار را نوید می‎‌‎دهد! اما چه تلخ که چشم‎‌‎اندازی از تولد دوباره و زایش پیش چشم اشک‎‌‎بار تشیع‎‌‌‎کنندگان نیست. همچنان که مرگ محمدرضا شجریان در آخرین روزهای آخرین سال قرن معنایی فراتر از مرگ داشت؛ گفته بودند میراث موسیقی کلاسیک ایرانی در حنجره او نشسته و با آوازخوانی او صدای پیشینیانش هم شنیده می‎‌‎شود. اگر چنین است خاموشی این حنجره همان نقطه پایان بر طومار موسیقی قرن خواهد بود.‌ ای کاش اهالی قرن بعد، ما را با موسیقی و ترانه این سال‎‌‎ها ارزیابی نکنند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید