• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 4 بهمن 1399
کد مطلب : 122462
+
-

سرمربی ذاتی

مربیانی که از دستیاری شروع کردند و برای خودشان کسی شدند

سرمربی ذاتی


حتما آن عکس معروف از زیدان در کنار آنچلوتی را دیده‌اید وقتی در تیم اصلی رئال‌مادرید کمک‌مربی بود. او به کنار خط آمده بود و با حرارت خاصی داشت بازیکنان را هدایت می‌کرد و کارلتو در این تصویر داشت به او چپ‌چپ نگاه می‌کرد. نگاه آنچلوتی چند معنا داشت؛ می‌شد از آن نگاه تعبیر کرد که او احساس خطر کرده از اینکه چهره محبوب سانتیاگو برنابئو را این‌قدر نزدیک به شغلش حس کرده است. اما به‌نظر می‌رسید در آن زمان نگاه کارلتو تحقیرآمیز باشد؛ یعنی چه‌کسی به تو اجازه داده بیایی کنار خط و ادای مرا دربیاوری! آن دو در کنار هم رئال را به دهمین قهرمانی لیگ قهرمانان رساندند. زیدان بعد از یک فصل به تیم دوم رئال یعنی کاستیا در دسته سوم رفت و یک سال منتظر ماند تا کارلتو اخراج شود. پس از تنها یک فصل سرمربیگری آن هم در دسته سوم فوتبال اسپانیا، زیزو به‌عنوان نفر اول به نیمکت رئال مادرید برگشت و 3سال پیاپی این تیم را به قهرمانی اروپا رساند و در دو نوبت دو لالیگا و تعداد زیادی جام را هم برای این تیم آورد و بیشتر ال‌کلاسیکوهای اسپانیا و داربی‌های مادرید را برد. او مثل دوران فوتبالش عادت نداشت نفر دوم باشد و کسی به دیده تحقیر به او نگاه کند. عادت داشت همه نگاه‌ها را در حالت حسادت یا تحسین به‌خودش جلب کند.

یواخیم لوو را تا پیش از سال۲۰۰۶ کسی نمی‌شناخت. او مربی موفقی نبود و حتی در لیگ ترکیه هم نتوانست موقعیت شغلی خوبی در این حرفه به‌دست آورد. او که با یورگن کلینزمان در مدرسه ورزش فدراسیون فوتبال «میتل راین» در هنف، دوره مربیگری را به پایان رسانده بود، به این دلیل به دستیاری کلینزمان در تیم ملی آلمان ارتقا یافت چون یورگن هر وقت در کلاس‌های تاکتیک چیزی را متوجه نمی‌شد از او می‌پرسید. با رفتن کلینزمان، یواخیم لوو به نفر اول مانشافت (لقب تیم ملی آلمان)تبدیل شد و با این تیم در سال۲۰۱۴ به قهرمانی جام‌جهانی دست یافت و به‌قدری موفق شد که پیشنهاد رئال‌مادرید را هم رد کرد.

در برد تاریخی1-7 مقابل برزیل در ۲۰۱۴ هانسی فلیک هم در کنار لوو روی نیمکت نشسته بود. فلیک را تا پیش از آنکه پارسال در میانه فصل جای کوواچ را روی نیمکت بایرن‌مونیخ بگیرد کسی نمی‌شناخت. فلیک حالا با بایرن به سه‌گانه دست یافته و هم‌اکنون عنوان بهترین تیم اروپا را یدک می‌کشد؛ کسی که بایرن را با نتایجی مثل برد2-8 مقابل بارسلونا به قهرمانی اروپا هم رساند.

کارلوس کی‌روش زمانی مشهورترین کمک‌مربی فوتبال جهان بود. زمانی که دستیار فرگوسن کبیر در منچستریونایتد بود به‌قدری روی او تبلیغ می‌شد که باشگاه‌های بزرگ چهره فرگوسن را در او دیدند. نخستین باشگاهی که فریب خورد رئال‌مادرید بود که او را به‌عنوان سرمربی برگزید. کی‌روش با تیم پرستاره و کهکشانی رئال‌مادرید در یک فصل به هیچ توفیقی نرسید و اخراج شد. او به همان شغل قبلی‌اش کنار فرگوسن برگشت تا اینکه بعدتر در کشورهایی مثل آفریقای جنوبی، ایران، کلمبیا و... به‌عنوان سرمربی تیم ملی مشغول شد و البته توفیقی به‌دست نیاورد. او یک نفر دوم بزرگ و یک نفر اول معمولی و بدون جام بود.

میکل آرتتا بعد از پایان فوتبالش با گواردیولا در منچسترسیتی همکار شد. خیلی‌ها از او به عنوان مغز متفکر پپ در این تیم یاد می‌کردند. آرسنال به همین دلیل پس از برکناری اونای امری سراغ او رفت تا به خیال خود گواردیولایی دیگر را به جهان فوتبال معرفی کند. خیلی زود معلوم شد، نتایج گواردیولا ربطی به آرتتا نداشته چون اصول فوتبال آنها کاملا از هم جداست. آرتتا بیش از آنکه شبیه گواردیولا باشد، شبیه مورینیو است؛ با همان افکار تدافعی و علاقه به ضدفوتبال. او تنها تأثیری که روی من‌سیتی داشته تزریق خشونت به این تیم بوده است. سیتی به‌عنوان تیمی که بازی مالکانه و تهاجمی را در دستور کار دارد، زیادی مرتکب خطا می‌شود. همین خشونت به آرسنال هم آورده شد و از زمان حضور آرتتا روی نیمکت این تیم بیشترین کارت‌قرمز بین همه تیم‌های لیگ به این تیم رسید. او حالا یک سرمربی است و حتی اگر اخراج هم بشود، دیگر دستیار کسی نخواهد شد.

مورینیو زمانی در بارسلونا مترجم بابی رابسون بود. یک پرتغالی که در اسپانیا برای تیمی که بازیکنانش لهجه کاتالونیایی دارند حرف‌های سرمربی انگلیسی را ترجمه می‌کرد؛ همین‌قدر نامانوس و عجیب. آقای خاص پیش از گواردیولا نامزد هدایت تیم بارسلونا بود اما یوهان کرویف با این گزینه مخالفت و اعلام کرد که سبک او به تیکی‌تاکای بارسا نمی‌خورد. مورینیو موفقیت‌های بی‌شماری را در پورتو، اینترمیلان، رئال‌مادرید، چلسی و منچستر به دست آورد و هم‌اکنون تاتنهام را به تیمی رقابتی‌تر تبدیل کرده است.

تنها قهرمانی تاریخ باشگاه چلسی در لیگ قهرمانان اروپا به زمانی برمی‌گردد که یک دستیار و سرمربی موقت به نام دی‌ماتئو هدایت این تیم را در اختیار داشت. آن نسل چلسی یک قهرمانی از لیگ قهرمانان اروپا طلب داشت که با مورینیو و دیگر مربیان بزرگ به آن نرسید. دوران دی‌ماتئوی ایتالیایی اما زود تمام شد و او هم مثل رود گولیت که سرمربیگری را از همین تیم آغاز کرد خیلی زود به فراموشی رسید.

این خبر را به اشتراک بگذارید