با دانیال شهبخش، بوکسور تیم ملی؛ از کارگری در سیستان و بلوچستان تا رؤیای قهرمانی در المپیک
بوکس نجاتم داد
مهرداد رسولی
پسربچه 12ساله سیستانی، 5سال بعد از اینکه برای نخستین بار نام المپیک را شنید مسافر توکیو شد و حالا سودای قهرمانی در مهمترین میدان بینالمللی ورزش را دارد. دانیال شهبخش مثل بیشتر ستارههای ورزش ایران از دل فقر برخاسته و خودش را در نزدیکی دروازههای شهرت و ثروت میبیند. او یک سال قبل برای نخستین بار وارد رینگ مسابقات بینالمللی شد و دست بر قضا در همین مسابقات، سهمیه المپیک گرفت. راهیابی به المپیک برای کسی که میخواهد رؤیای بچههای یک شهر را به واقعیت بدل کند، آغاز یک ماجرای تازه است. دانیال شهبخش که تا چند سال قبل، شاگرد مکانیک ساده بود حالا المپیک را پیش روی خودش میبیند و آن را یک فرصت بزرگ برای اثبات حقانیت استعدادهای ناشناختهای میداند که برای چنگزدن به موفقیتهای تازه عطش دارند.
زندگی در سیستانوبلوچستان که یکی از محرومترین مناطق کشور است، مشکلات خاص خودش را دارد. چطور شد که در چنین شرایطی سراغ ورزش رفتید؟
من از کودکی علاقه عجیبی به ژیمناستیک داشتم. شاید خندهدار باشد اما احساسم این بود که با ژیمناستیک میتوانم پرواز کنم. این رؤیای کودکیام بود اما در 12سالگی بهواسطه شرایطی که داشتم، بوکس را انتخاب کردم.
چرا همان ژیمناستیک را انتخاب نکردید؟
داستانش مفصل است. شرایط اقتصادی خانوادهام طوری بود که از بچگی کار میکردم و شاگرد مکانیک بودم. در همان روزها چند روزی از صاحبکارم اجازه میگرفتم و با دوچرخه به ورزشگاه نزدیک خانهمان میرفتم تا در کلاس ژیمناستیک ثبتنام کنم اما زمان کلاس نونهالان با ساعت کار من همخوانی نداشت. هر بار که میرفتم میگفتند دیرآمدی و این امکان هم وجود نداشت که زودتر از کارم دست بکشم و به باشگاه بروم. یک روز بهطور کاملا اتفاقی با دوچرخه به سمت سالن بوکس رفتم و قهرمانان سرشناسی مثل مسعود ریگی را که قهرمان بوکس آسیا بود، دیدم. در آن سالها اگر ورزشکاری در سیستان و بلوچستان قهرمان کشور میشد، در حد قهرمان جهان، بین مردم احترام داشت. آن موقع بوکسورهای سیستان و بلوچستان در مسابقات کشوری، زنگ تفریح حریفان بودند و مسعود ریگی در چنین شرایطی قهرمان آسیا شد و برای من الگو بود. از طرفی زمان کلاسهای بوکس با زمان کارم تداخل نداشت و به همین دلیل در رشته بوکس ثبتنام کردم.
باشگاهرفتن و اساسا ورزشکردن هزینه دارد. نوجوان 12ساله سیستان و بلوچستانی این هزینهها را چطور تامین میکرد؟
وقتی شاگرد مکانیک بودم، حقوق ناچیزی میگرفتم و ماهی 5هزار تومان شهریه باشگاه میدادم. یک مربی داشتیم به نام آقای سوری که کارش کشف استعداد بود اما من اصلا با ورزش قهرمانی بیگانه بودم و به همین دلیل گفتم ترجیح میدهم زیرنظر مربی دیگری کار کنم. بعد از چند روز توجیه شدم و زیرنظر مربیان استعدادیابی و آقای نهتانی که الان در تیم ملی هم کنار من حضور دارد، تمرین بوکس را شروع کردم.
در آن سالها امکانات ورزشی در سیستان و بلوچستان مهیا بود؟
یک چهاردیواری برای ورزش بود و چیزی به نام سیستم سرمایشی و گرمایشی نداشتیم. تابستان در گرمای طاقتفرسا و زمستان در سرمای سوزناک تمرین میکردیم اما بچههای سیستان و بلوچستان یاد گرفتهاند که چگونه از چنین شرایطی عبور کنند. امکانات نسبی مهیا بود اما فضای ورزش قهرمانی بههیچ عنوان حس نمیشد. اگر ورزشکاری قهرمان کشور میشد، فکر میکردیم قهرمان جهان شده. من هم آرزویم این بود که با قهرمانی کشور با بوکس خداحافظی کنم.
همزمان شغل مکانیکی را ادامه دادید یا بوکس این فرصت را از شما گرفت؟
چند بار تصمیم گرفتم ورزش را کنار بگذارم چون اوضاع اقتصادیمان اصلا خوب نبود و نمیتوانستم جز امرار معاش به چیز دیگری فکر کنم. در آن شرایط آقای نهتانی مرا دلگرم میکرد و در روزهایی که برای رفتن به اردوی تیم ملی نوجوانان پول نداشتم از جیبش برایم هزینه کرد. مربی خیلی تلاش کرد که مرا در بوکس نگه دارد. آقای نهتانی میگفت که تو میتوانی رؤیای بچههای سیستان و بلوچستان را به حقیقت بدل کنی. بعدها با قهرمانی در مسابقات استانی متوجه شدم که شغل و زندگیام را باید پای بوکس بگذارم. رؤیای من خیلی بزرگتر از شاگرد مکانیکی بود. میتوانم بگویم بوکس مرا از مکانیکی نجات داد.
آن موقع میدانستید بوکس یک ورزش المپیکی است؟
راستش را بخواهید تا 6سال قبل اصلا نمیدانستم المپیک یعنی چه. دوستی داشتم که مسابقات المپیک را دنبال میکرد و من توسط او فهمیدم که هر 4سال یکبار، بازیهایی به نام المپیک برگزار میشود و بوکس هم یک ورزش المپیکی است. از همان موقع خواب المپیک را میدیدم و رویایم این بود که در المپیک تاریخساز شوم.
ایران در تاریخ مسابقات بوکس المپیک مدال برنز هم نگرفته. فکر نمیکنید که رؤیای تاریخسازی در المپیک برای یک بوکسور جوان ایرانی دور از دسترس باشد؟
من سال قبل برای نخستین بار به مسابقات بینالمللی بزرگسالان که مسابقات گزینشی المپیک هم بود اعزام شدم و با کسب سهمیه المپیک از نخستین فرصت، بیشترین بهره را بردم. میخواهم بگویم برنامهام در ورزش این است که از کمترین فرصت ممکن یک موفقیت بزرگ بسازم و المپیک را یک فرصت طلایی میدانم. مطمئن باشید بهعنوان توریست به توکیو نمیروم و اینگونه نیست که بخواهم صرفا جزو کاروان ورزشی ایران در المپیک باشم.
اما فضای مسابقات آسیایی با فضای سنگین المپیک به کلی متفاوت است.
از شرایط مسابقه در المپیک آگاهی کامل دارم. اگر در مسابقات آسیایی حریفانی از قزاقستان و ازبکستان دارم، در المپیک دستکم ۴حریف قدرتمند دیگر اضافه میشوند. خوب میدانم که در المپیک، جایی برای آزمون و خطا نیست و چگونه باید مبارزه کنم.
مدال گرفتن در المپیک پاداش چشمگیری دارد. به ارزش مادی موفقیت در توکیو هم فکر میکنید؟
مسلما مسائل مادی برای بچه سیستان و بلوچستان خیلی مهم است اما بیشتر به این فکر میکنم که شگفتیساز شوم. وقتی طلای المپیک را بگیرم، به همهچیز خواهم رسید. همه بچههای تیم ملی میتوانند در توکیو شگفتیساز شوند.
درآمدی که از راه ورزش دارید، از مکانیکی بیشتر است؟
اگر بگویم در ورزش درآمد ندارم دروغ است. سال قبل وقتی سهمیه المپیک را گرفتم، کمیته ملی المپیک 80میلیون تومان و اداره کل ورزش استان هم 50میلیون تومان به من پاداش دادند و همین پاداشها و تشویقها مرا برای موفقیت در المپیک ترغیب کرد.
130میلیون تومان زندگی یک جوان سیستان و بلوچستانی را عوض میکند؟
شما نمیدانید در سیستانوبلوچستان با این پول چه کارهایی میتوان انجام داد.
چه کارهایی؟
سیستان و بلوچستان یک استان مرزی است و با پاکستان مرز مشترک داریم. ما هم میتوانیم مثل کولبرهای سنندجی که از کشورهای همسایه کالا وارد میکنند، از پاکستان پوشاک و عطر و ادکلن وارد کنیم و نان حلال سر سفرهمان بگذاریم.
فکر میکنید بوکس همه رویاهای شما را محقق میکند؟
بوکس تا همین الان هم مرا به رویاهایم رسانده اما دوست ندارم یک ورزشکار معمولی با سابقه قهرمانی در مسابقات کشوری و آسیایی باقی بمانم. امیدوارم وقتی که با بوکس خداحافظی کردم، تیتر بزنند شگفتیساز المپیک با بوکس وداع کرد.
جز بوکس معمولا مشغول چه کارهای دیگری میشوید؟
خیلیها در اینستاگرام پیام میدهند و از من میخواهند بهعنوان مربی کنارشان باشم اما هنوز هیچ پیشنهادی را قبول نکردهام و فقط به المپیک پیشرو فکر میکنم. وقتی در المپیک مدال بگیرم، به یک برند در بوکس تبدیل میشوم و میتوانم بابت مربیگری دستمزدهای بیشتری بگیرم.
بهنظر میرسد با تلاش شخصی میخواهید یک چیزهایی را اثبات کنید. موفقیت احتمالی در المپیک را یک اتفاق نمادین برای سیستان و بلوچستان که نماد فقر و کمبود امکانات است، میدانید؟
دقیقا همینطور است. میخواهم این واقعیت را ثابت کنم که امثال دانیال شهبخش در سیستان و بلوچستان زیاد است. روستاهای استان ما مملو از استعدادهای ناشناختهشده است. تا همین جا هم بهعنوان کسی که از فقیرترین مناطق ایران به المپیک راه پیدا کرده، خیلی چیزها را ثابت کردهام. سیستان و بلوچستان ورزشکاران باهوش و بااستعداد زیادی دارد. کافی است کمی حمایت شوند.