• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 1 بهمن 1399
کد مطلب : 122241
+
-

سال تنوع

هوشنگ مرادی کرمانی زندگینامه پر از درد خود را در قالب داستانی خواندنی نوشت

داستان
سال تنوع


محمد مقدسی   

ادبیات داستانی ایران در حال تغییر نسل بود. نویسندگان کهنه‎‌‎کار دهه‎‌‎های قبل بسیار کم‌کار شده بودند و نویسندگان نسل تازه از راه رسیده بودند. اثر شاخص ماندگاری نوشته نشده بود و جوایز ادبی بیشتر ویترینی برای دیده شدن نویسندگان جوان بود. شاخصه مهم این سال‎‌‎ها تعدد و تنوع داستان‎‌‎ها بود.هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده «قصه‌‌‎های مجید»، به کهنسالی رسیده بود و در این سال کتاب «شما که غریبه نیستید» را منتشر کرد؛ کتابی که در نظر اول زندگینامه‎‌‎ای خودنوشت بود، اما زبان قصه‎‌‎گو و شیرین مرادی کرمانی کتاب را به داستانی دلنشین و صادقانه تبدیل کرده‎‌‎ بود؛ داستان کودکی که در روستاهای کرمان می‎‌‎بالید و سختی می‎‌‎کشید و بزرگ می‎‌‎شد و درس می‎‌‎خواند و در تهران معلم و بعدها داستان‎‌‎نویسی معروف و محجوب می‎‌‎شد. ادبیات دفاع‎‌‎مقدس در دهه1380 روزهای پررونقی را از سر می‎‌‎گذراند، این رونق یا از نوع جسارت در روایت واقع‎‌‎گرایی بود یا مانند رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب‌احمدزاده امکانات روایی و مضمونی داستان دفاع‎‌‎مقدس را گسترش می‎‌‎داد. احمدزاده در دل داستان سراسر تعلیق و جنگی‎‌‎اش در پی عمق بخشیدن به دنیای رمانش بود و داستان فلسفی و البته خواندنی خلق ‎‌‎کرده بود. قهرمان رمان جوان هفده‎‌‎ساله‌ای بود که دیده‎‌‎بان توپخانه در شهر در محاصره آبادان بود اما وظیفه پخش غذا به معدود آدم‎‌‎های باقی‌مانده در شهر بر دوش‌اش می‎‌‎افتاد و در عین حال به‎‌‎دنبال پیدا کردن ردی از رادار پیشرفته عراقی‎‌‎ها معروف به ماشین قیامت بود. 
نویسنده جوانی که در این سال نخستین اثر خود را در بیست‎‌‎وپنج سالگی منتشر کرد، مهدی یزدانی‌خرم بود. او که تا پیش از آن بیشتر در قالب منتقد ادبی و روزنامه‎‌‎نگار در جامعه ادبی حضور داشت، در این سال رمان کوتاه «به گزارش اداره هواشناسی، فردا این خورشید لعنتی» را منتشر کرد. یزدانی‎‌‎خرم، داستان روزنامه‎‌‎نگاری به نام احمد را روایت کرده بود که زمان را گم کرده‎‌‎ و مدام به زمان‎‌‎ها و مکان‎‌‎های مختلف می‎‌‎رفت و مرگ را تجربه می‎‌‎کرد. زنان نویسنده هم در این سال حضور پررنگی داشتند. بلقیس سلیمانی رمان «بازی آخر بانو» را منتشر کرد که روایت حرکت و بالیدن زنی از روستا تا دانشگاه و ازدواج و طلاق در دل تاریخ متلاطم ایران در دهه1360 بود که بسیار ستایش شد. نویسنده دیگر فرخنده آقایی بود که با رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» در این سال حضور پررنگی در ادبیات داستانی و جوایز ادبی داشت.حسن بنی‌عامری، نویسنده گزیده‎‌‎کار این سال‎‌‎ها با رمان «آهسته وحشی می‎‌‎شوم» در این سال حضور داشت؛ رمانی که با وجود سخت‎‌‎خوانی‎‌‎اش، روایت پرتعلیق و پرقصه‎‌‎اش نگاه‎‌‎ها را به‎‌‎خود جلب کرده بود. زبان بنی‌عامری شاعرانه و خیال‎‌‎پرداز بود و رمانش روایتی پر از غافلگیری و صحنه‎‌‎های شگفت‌انگیز بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید