سال تنوع
هوشنگ مرادی کرمانی زندگینامه پر از درد خود را در قالب داستانی خواندنی نوشت
محمد مقدسی
ادبیات داستانی ایران در حال تغییر نسل بود. نویسندگان کهنهکار دهههای قبل بسیار کمکار شده بودند و نویسندگان نسل تازه از راه رسیده بودند. اثر شاخص ماندگاری نوشته نشده بود و جوایز ادبی بیشتر ویترینی برای دیده شدن نویسندگان جوان بود. شاخصه مهم این سالها تعدد و تنوع داستانها بود.هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده «قصههای مجید»، به کهنسالی رسیده بود و در این سال کتاب «شما که غریبه نیستید» را منتشر کرد؛ کتابی که در نظر اول زندگینامهای خودنوشت بود، اما زبان قصهگو و شیرین مرادی کرمانی کتاب را به داستانی دلنشین و صادقانه تبدیل کرده بود؛ داستان کودکی که در روستاهای کرمان میبالید و سختی میکشید و بزرگ میشد و درس میخواند و در تهران معلم و بعدها داستاننویسی معروف و محجوب میشد. ادبیات دفاعمقدس در دهه1380 روزهای پررونقی را از سر میگذراند، این رونق یا از نوع جسارت در روایت واقعگرایی بود یا مانند رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیباحمدزاده امکانات روایی و مضمونی داستان دفاعمقدس را گسترش میداد. احمدزاده در دل داستان سراسر تعلیق و جنگیاش در پی عمق بخشیدن به دنیای رمانش بود و داستان فلسفی و البته خواندنی خلق کرده بود. قهرمان رمان جوان هفدهسالهای بود که دیدهبان توپخانه در شهر در محاصره آبادان بود اما وظیفه پخش غذا به معدود آدمهای باقیمانده در شهر بر دوشاش میافتاد و در عین حال بهدنبال پیدا کردن ردی از رادار پیشرفته عراقیها معروف به ماشین قیامت بود.
نویسنده جوانی که در این سال نخستین اثر خود را در بیستوپنج سالگی منتشر کرد، مهدی یزدانیخرم بود. او که تا پیش از آن بیشتر در قالب منتقد ادبی و روزنامهنگار در جامعه ادبی حضور داشت، در این سال رمان کوتاه «به گزارش اداره هواشناسی، فردا این خورشید لعنتی» را منتشر کرد. یزدانیخرم، داستان روزنامهنگاری به نام احمد را روایت کرده بود که زمان را گم کرده و مدام به زمانها و مکانهای مختلف میرفت و مرگ را تجربه میکرد. زنان نویسنده هم در این سال حضور پررنگی داشتند. بلقیس سلیمانی رمان «بازی آخر بانو» را منتشر کرد که روایت حرکت و بالیدن زنی از روستا تا دانشگاه و ازدواج و طلاق در دل تاریخ متلاطم ایران در دهه1360 بود که بسیار ستایش شد. نویسنده دیگر فرخنده آقایی بود که با رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» در این سال حضور پررنگی در ادبیات داستانی و جوایز ادبی داشت.حسن بنیعامری، نویسنده گزیدهکار این سالها با رمان «آهسته وحشی میشوم» در این سال حضور داشت؛ رمانی که با وجود سختخوانیاش، روایت پرتعلیق و پرقصهاش نگاهها را بهخود جلب کرده بود. زبان بنیعامری شاعرانه و خیالپرداز بود و رمانش روایتی پر از غافلگیری و صحنههای شگفتانگیز بود.