به سراغ شهر باید رفت
اسکندر مختاری- پژوهشگر مطالعات معماری
شهر را با خاطراتش مینویسند، خاطراتی که مربوط به گذشته است. اما خاطرات آینده شهر را هم میتوان نوشت. نامگذاری روزی از روزهای سال به نام یک شهر همان ترسیم خاطرات آینده شهر در یک روز است.
تولد مولودی چون یک شهر زیباست. شهر ظرف خاطرات جمعی است. خاطرات جمعی ساکنانش. تولد یک شهر میتواند بطئی باشد و آرام، به جای یک روز و یک ساعت ممکن است تولد یک شهر سالها به طول انجامد. اما در نهایت مولود، مولود است و اگر مولود یک شهر باشد خانهای پا به عرصه حیات گذاشته که مادر جوامع انسانی است. مادری با آغوشی باز برای کار و زندگی فرزندانش در نسلهای پیاپی.
تداوم حیات یک شهر امکان حضور و زندگی ساکنانش را در نسلهای متمادی و بهصورت مداوم فراهم میکند. از این تداوم حیات، مدنیت حاصل میشود و میوه فرهنگ به بار مینشیند و انسان با فرهنگ است که میتواند جایگاه یابد.
شئونات جوامع بشری در تاریخ تمدن بشری با معیار جایگاه فرهنگی اوست که قابل تعریف است. بدین اعتبار، شهر که میزبان جوامع انسانی است در یک تداوم پیوسته تاریخی یک مرکز تولید فرهنگی به شمار میرود. بیراه نیست که شهر را مصنوع دست انسان و جوامع انسانی و پدیدهای فرهنگساز به شمار آوریم و فرهنگ را ارزشمندترین هدیه انسان به جهان هستی.
فرهنگ پاسداشت حضور انسان در کره مسکون است و شهر هسته اعتلای فرهنگی انسان و جوامع انسانی.
پاسداشت و ارجگذاری شهر بهانه میخواهد؛ بهانهای برای تکریم و نکوداشت. نکوداشت آغوش مادری که شهروند را در خود پناه داده است. شهروند همان فرزند شهر است. نکوداشت یک شهر در یک روز از روزهای سال بهانه فرزندان یک شهر است برای نزدیکی بیشتر به شهر. این نکوداشت مرور خاطرات شهر را در بستر زمان به همراه دارد. در ضمن نکوداشت یک شهر اهلیت را تذکر میدهد و تعلق مکانی را برای ساکنان امروز و آینده شهر به ارمغان میآورد. تعلق مکانی شهروند و شهر همان احصای هویت است.
نکوداشت یک شهر میوه با طعم هویت دارد. هویت، آسودگی و آرامش خیال را به همراه دارد و حوادث و ناملایمات را امری گذرا میانگارد. شهروند باهویت، شهرگریز نیست. رو به شهر دارد. نیکیها را قدر میداند و از زشتیها روی برمیگرداند.
تعلق به مکان و احصای هویت حاصل پیوند در جوامع شهری است. نکوداشت یک شهر در یک روز از سال پیوند جوامع شهری را قوام میدهد و از سویی دیگر، عامل پیوند بین نسلی است. دیروز، امروز و فردای شهر در قالب این نکوداشت است که در کنار هم قرار میگیرند و با هم رخ مینمایند. نکوداشت یک شهر، ثمر میدهد. پیوند، ثمره این نکوداشت است؛ پیوند بین نسلی در شهروندان.
نکوداشت خود خاطرهساز است. به سراغ شهر باید رفت و دیداری تازه کرد. سری به مشاهیر باید زد. مشاهیری که شهر را با فرهنگ پیوستند و پایداری حاصل آن شد؛ پایداری فرهنگ. مشاهیری که در شهر حضور دارند بیهیچ تمنایی جز دیدار، دیدار با اهل شهر. نکوداشت مشاهیر، نکوداشت شهر است. نکوداشت مشاهیر، مشاهیر پرور است و نسل امروز و گلهای نورسته آن را برای فرداروزی پرورش میدهد. نکوداشت شهر نکوداشت مکان - خاطرهها و مکان - رویدادهای شهر هم هست. مرکز تاریخی شهر و عناصر و اجزای آن هریک یادگاری از گذشتهاند و خاطره ساکنین شهر در این مکانها نقش بسته است. پرس و جوی حال شهر مروری بر خاطرات هم هست و اینچنین شهر یک باردیگر حول محور فرهنگ متحد خواهد شد. بدین اعتبار نکوداشت یک شهر به اهلیت توجه میدهد، فرهنگمحور است و پایداری شهر را بههمراه خواهد داشت.