پروندهای کهنه
کارهای جولایی لنگری برای زبان و داستان تاریخی است
علیاکبر شیروانی
رضا جولایی کارش را در دهه60 آغاز کرد و در دهه70 دیده و خوانده شد. انتشار دو کتاب «سوءقصد به ذات همایونی» و «جاودانگان» فصل نویی برای جولایی بود و موقعیتش را در راهی که آغاز کرده بود تثبیت کرد. جولایی از همان کارهای اولش سراغ تاریخ رفت و عمده کارهایش در بستر تاریخ و در دوره قاجار میگذرد. چه با فرض تقدم تاریخ بر زبان و چه با تقدم زبان بر تاریخ، نثر و زبان در کارهای جولایی نقش برجستهای دارد و ویژگی جداناپذیر آثار او محسوب میشود. نثر جولایی برساختهای از زبان تاریخ است و بافت امروزی دارد و شاید بشود آن را گرتهای از تاریخ دانست. در تلاطمهای زبانیای که دهه70 گریبانگیر ادبیات شده بود و در سالهایی که زبان تاریخ روزبهروز دستخوش تحول بود، کارهای جولایی لنگری شد برای زبان و داستان تاریخی؛ همان اندازه مطمئن که گاهی بازدارنده. «حسین خان از پلکان کشتی پایین آمد. بوی نمک و ماهی گندیده دماغش را پُر کرد. بخار رقیقی سطح مرداب را پوشانده بود. چمدانش را بهدست دیگر داد و لباسش را مرتب کرد. پا به سطح اسکله گذاشت. احساس خفیف سرگیجه داشت. تذکرهاش را از جیب بغل بیرون آورد. قبلاً اسکناسی لای آن گذاشته بود. جلو میز که رسید تذکره را پیشِ روی مأمور گذاشت. مأمور تذکره را ورق زد. خواست ایرادی بگیرد. اسکناس را دید، یک لحظه معطل ماند، نگاهش تا سینه او بالا آمد. دوروبر را پایید، اسکناس را مثل برق ناپدید کرد. مُهری روی یکی از صفحات کوبید و گفت: اوغور بهخیر حضرت والا. به سوی محوطه گمرکخانه رفت. عقب و جلد او ردیفی از مهاجران اخراجی در حرکت بودند. میان آنها همهجور آدمی بود. کارگران آذربایجانی، تجار دربهدر گیلانی، فعلههای فصلی، با خانواده یا تنها. در صف ایستاد. سر چرخانید. از مردی که پشت سرش ایستاده بود پرسید: خیلی وقت آن طرف بودید؟»