احسان بهرام غفاری
پس از جنگ که وضعیت کشور به یک ثبات نسبی رسید، حالا نوبت سازندگی و توجه به تولیدات داخلی بود که همین موضوع باعث شد بسیاری با داشتن یک زیرپله یا یک حیاط نسبتاً بزرگ در منزل، شروع به تولید کرده و طراحی صنعتی در زیرزمین و انبار به اوج خود برسد. پس تعجبی نداشت از گازسوزکردن خودرو با گاز پیکنیک تا تولید آبگرمکن در حیاط خلوت در خیابانها به چشم آید. مدت زیادی نگذشته بود که کمکم با ترکیدن زودپزها، آب رفتن لباسها، کف نکردن شامپوها و هزار و یک شکایت مصرفکنندگان داخلی از محصولات ایرانی، سازمان استاندارد پا به میدان گذاشت و قوانین سفت و سختی را به اجرا گذاشت. بگیروببندها شروع شد و روزی صدها مجوز باطل میشد اما میل و رغبت مردم به داشتن کالای خارجی کم که نشد هیچ، بیشتر هم شد و حالا بسیاری از آن تولیدات غیراستاندارد در پستو انجام میشد. از سوی دیگر بازار شایعه علیه تولیدات داخل هم داغ بود و این وسط واردکنندگان، قاچاقچیان و سودجویان که مهارت خاصی داشتند، بازار شایعه علیه تولیدات داخلی را سر زبانها انداخته و جیبهای خود را پر میکردند. مثلاً تفلون قابلمههای داخلی باعث سرطان میشود؛ خرید شامپوی داخلی مو را از بیخ و بن میسوزاند که بیتأثیر هم نبود و هنوز هم نیست.
استاندارد و شایعات
محصولات بدون استاندارد باعث رویگردانی مردم از محصولات داخلی میشد
در همینه زمینه :