• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 3 دی 1399
کد مطلب : 119611
+
-

کاش آخرین فیلمتان را نمی‌ساختید

کاش آخرین فیلمتان را نمی‌ساختید

دانیال معمار_روزنامه‌نگار


 خدا را شکر! خدا را هزار مرتبه شکر که بهرام بیضایی بعد از «وقتی همه خوابیم» دیگر فیلمی نساخت تا ما همچنان استاد را به‌خاطر تئاترهایش دوست بداریم، به‌خاطر همان اندک فیلم‌هایش. خدا را سپاسگزاریم که در سینمای بی‌سروته ما سرمایه‌گذاران هموطن جرأت نکردند سرمایه خیلی از فیلم‌های بعدی بیضایی را تامین کنند که اگر اینطور می‌شد کم‌کم باید به دیدن فیلم‌های نه‌چندان دلچسبش عادت می‌کردیم و کم‌کم یادمان می‌رفت که اصلا چرا او را دوست داریم. خوشحالیم که خیلی‌ها از نوشته‌های استاد سر درنیاوردند و به همین دلیل فیلمنامه‌های بعدی‌اش مجوز نگرفتند. خداوند متعال را صد هزار مرتبه به‌خاطر اینها شاکریم.
 من یکی هنوز هم به‌خاطر دیدن فیلم وقتی همه خوابیم در جشنواره سال87 شگفت‌زده هستم، دقیق یادم هست که وقتی از سینما فلسطین که در آن سال سینمای رسانه‌ها در جشنواره بود بیرون آمدم، مسیری طولانی را پیاده رفتم تا بتوانم به‌خودم بیایم و باور کنم این فیلم بیضایی بود که دیده‌ام. باورم نمی‌شد که نتیجه 7سال انتظار برای دیدن یک فیلم جدید از استاد، چنین نتیجه‌ای داشته باشد. باورم نمی‌شد کارگردان خوش‌ذوق، مسلط و باسلیقه «مسافران» کارگردان وقتی همه خوابیم هم باشد. ما شگفت‌زده شده و البته از خجالت سرمان را پایین انداخته بودیم که چرا میان دوست و آشنا برای کم کار بودن استاد تأسف می‌خوردیم و به دیگران می‌گفتیم که بیضایی یکی از فیلمسازان قدر ناشناخته سینمای ماست. واقعا چه اتفاقی افتاده بود که بیضایی چند‌ماه پس از اوجی مثل «افرا» در صحنه تئاتر به آنجا رسیده و وقتی همه خوابیم را روی پرده سینما ساخته بود؟ 
  اصولا کارگردان‌ها موظف نیستند که دیالوگ‌های لوس و بی‌مزه بنویسند و شعور مخاطبشان را دست‌کم بگیرند. قرار نیست که کاراکترهای فیلمنامه‌هایشان قربان صدقه هم بروند و هر چند دقیقه فدای هم شوند. هیچ قانون مکتوب یا نانوشته‌ای هم نمی‌گوید که نصف زمان فیلم‌ها باید به سلام و علیک و احوالپرسی و تعارف تکه‌پاره کردن آدم‌ها تلف شود. تماشاگران سینما هم خفه شدند از بس این دیالوگ‌ها را از زبان شخصیت‌های فیلم‌های ایرانی شنیدند. اما قرار هم نیست که دیالوگ‌هایی که در سالن سینما شنیده می‌شود مربوط به یک دنیای دیگر باشند. قرار نیست دیالوگ‌ها آنقدر عجیب و غریب و غیرمتعارف باشند که ما حسابی شیر فهم شویم این جملات را بیضایی نوشته و برای همین هم تفاوت دارد، خوب است و هیچ نقصی ندارد! تقریبا بیشتر دیالوگ‌های وقتی همه خوابیم فرزند زمانه خودشان نبودند و هنوز هم نیستند و این نقطه ضعف را با بازی‌های اغراق شده، موسیقی کاملا شبیه پدرخوانده یا چند تا حرکت دوربین بی‌سروته نمی‌توان رفو کرد. شاید یکی باید به استاد می‌گفت که با حذف بی‌مورد کلمه‌ها در دیالوگ‌ها، در زمان فیلم‌ها اسراف نمی‌کند، وقت فیلم‌ها و تماشاگران زمانی تلف خواهد شد که یک نما، 10 بار از زوایای مختلف نشان داده می‌شود و تعقیب و گریزهای شخصیت‌ها بیش از حد کش می‌آیند.
  بیضایی بارها اعلام کرده بود که مدیوم سینما و تئاتر برای او هیچ تفاوتی ندارد و این خط‌کشی‌ها زاییده فکر نادان ناقدان است. اما درست مشکل فیلم‌های بیضایی از نقطه‌ای آغاز می‌شد که دیالوگ‌ها تئاتری نوشته می‌شدند، بیشتر بازیگران از روی صحنه تئاتر می‌آمدند،میزانسن‌ها تئاتری‌ بودند و اصلا انگار همه‌‌چیز رنگ و بوی تئاتر می‌داد. اگر واقعا این پدیده‌ها در سینما و تئاتر برای استاد تفاوتی نداشت، پس چرا ما عاشق نمایش‌های بیضایی شدیم و حاضر بودیم برای دیدن‌شان سر و دست بشکنیم، ولی با دیدن وقتی همه خوابیم ناامید شدیم و فقط حسرت خوردیم و دعا کردیم که بیضایی دیگر فیلم نسازد.
 آقای بیضایی! باور کنید که دوست داشتم در این قحطی فیلم خوب در سال‌های اخیر، دوباره شما فیلم می‌ساختید و ما لذت می‌بردیم. آن وقت می‌توانستم سرم را میان دوستان و اطرافیان بالا بگیرم و به آنها بگویم که چرا در سال‌های جوانی برای دیدن فیلم‌های استاد لحظه شماری می‌کردم، ولی حیف! حیف که در سینمای ما هیچ‌چیز قابل پیش‌بینی نیست و یکدفعه کارگردان مورد علاقه‌ات فیلمی می‌سازد که باعث سرخوردگی‌ات می‌شود. اگر درباره فیلم آخرتان تندروی می‌کنم به‌خاطر توقعی است که از فیلم‌هایتان داشتم. مشکل اصلی‌تان هم همین است که قرار نیست بیضایی هم مانند بقیه فیلمسازان فیلم بسازد. شما در همان سال‌ها گفته بودید که لایه‌های اسطوره‌ای فیلم وقتی همه خوابیم سال‌ها بعد دیده خواهد شد، خب چه شد؟ چرا این لایه‌های اسطوره‌ای حالا بعد از یک دهه دیده نمی‌شوند؟ مطمئن باشید که 100سال‌ بعد هم برای این فیلم‌تان هیچ اتفاقی نمی‌افتد. کاش در کارنامه‌تان، به جای اینکه تعداد کارهای سینمایی بیشتر باشد،کارهای تئاتری بیشتر بود. کاش می‌شد که آخرین فیلم‌تان را هم نمی‌ساختید و فیلم ساختن را به‌طور کل تعطیل می‌کردید و ما فقط هنر ناب‌تان را روی همان صحنه‌های تئاتر می‌دیدیم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید