دستهایش
خسرو دهقان_منتقد
« رگبار » در تاریخ سینمای ایران ماندگار است. این ماندگاری، هم در ارزشهای نهفته و طبعا مستقل آن است و هم در ارتباط با پدید آورنده آن. ارتباط با زندگی، شخصیت هنری و آثار بهرام بیضایی. نادیده انگاشتن رگبار و بیضایی و بیتوجهی به تودرتو بودن این اثر و صاحب آن، نشدنی و در نهایت جفایی بر تاریخ سینمای ایران است.
رگبار سومین اثر بیضایی است. پیش از عموسبیلو (۱۳۴۹) فیلم تجربی خانوادگی وجود دارد و برای نمایش عمومی ساخته نشده است. رگبار محصول۱۳۵۰ است. محصول دوران مهمی در تاریخی عمومی سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع
جامعه ایرانی و تاریخ خاص سینمای ایران و جاافتادن فیلم هنری در رودررویی با فیلمفارسی و تکوین موج نو شکل گرفته اواخر دهه۴۰ است. شناسنامه فیلم حاکی از دو نکته است. اول اینکه سینمایی دیگر دارد پاورچینپاورچین مهر خودش را در مجاور جریان عادی سینمای ایران حک میکند و دوم اینکه بهرام بیضایی از خیل دستاندرکاران روز به گزینش خاص دست میزند. او از بازیگران تئاتر دعوت میکند (فنیزاده، کشاورز، فرخنده باور، لایق، کسبیان، محجوب) و واروژ کریممسیحی را بهعنوان منشی صحنه در کنار خود مینشاند و با فیلمبردار و تهیهکنندهای خارج از عرف و روال روز کار میکند و شیدا قرهداغی برایش آهنگ میسازد. تمامی گروه حکایت از ایجاد و گسترش مسیر دیگری دارد. و این وجهی از خصیصه آثار بیضایی است که تا به امروز ادامه دارد. فیلم همیشه تحسین شده و اثری است که به همراه باشو از خوشاقبالترینها بودهاند.
بهنظر میرسد تمامی خصایص فیلمهای بیضایی یکجا در این فیلم جاسازی شده است: از گروه همکاران در فیلم گرفته تا دنیای نشانهها و کنایهها و همینطور تا جواب به فیلمفارسی و نیش و نوش به داستان کهن عشق بهتر است یا ثروت و همینطور تا اتخاذ شیوه تقابل در فرض بر اینکه یکی از راههای کمخطر و موفق مبارزه، عکسالعملی رفتار کردن است و عکسالعمل میتواند همیشه در دستور کار قرار گیرد و همینطور تا مخالفت و برخلاف جریان آب شنا کردن و به نرمی چپ زدن و بالاخره تا مایهها و موضوعات همیشه جاوید بیضایی؛
الف: ورود غریبه به جمعی و دنیایی و بههمخوردن آن جمع و دنیا و تأثیرات متقابل آنها
ب: تبعیض
ج: رفتار مردم با ناشناختهها
د:جدال ابدی حقیقت و واقعیت مظلومیت که این همه، از مایهها و دلمشغولی و ذهن مشغولی همیشگی بیضایی است.
2 فیلم بیضایی تا به امروز نزد روشنفکران خوشاقبالترین بودهاند. باشو...ی این سالها و رگبار آن سالها بررسی و جمعبندی نظرات کتبی (و حتی شفاهی)روشنفکران، جویندهای را که جستوجوگر پاسخ به سؤال چرا و چگونگی این اقبال میگردد، به یک نکته مرکزی رهنمون میکند. آن نکته مربوط به سویه چپ در فیلم است. که فیلم به هرحال مخالف اوضاع و شرایط روز و روزگار خویش است. که شرایط برای زندگی قهرمانان فیلم هموار نیست. که فیلم برملاکننده و افشاکننده است. صحنه آخر، این مهم را توضیح میدهد. گاریچی عینکی با حرکات مشکوک و رفتار کنایی اطرافیان موید این است که حکمتی قرار است به جایی دیگر برود؛ جایی که حتما نباید خوب و راحت باشد. زمینه دیگری در فیلم وجود ندارد که تا به این حد و با این صراحت از اینکه برای قهرمانان فیلم جایی برای زندگی نیست، گفتوگو کنند. تا پیش از این صحنه، آقای حکمتی باید به منطقه دیگر و جایی دیگر و مدرسهای دیگر برود. همانطور که در آغاز از جایی آمده بود. این رفتوآمدش تا پیش از صحنه پایان فیلم عادی و در خط روال داستان فیلم است. میزانسن و گفتوگوها و حس و حال صحنه پایانی چنین مینماید که این بار رفتن، یک رفتن عادی نیست. و چنین است که روشنفکران را شگفتزده کرده است. و فیلم را بهعنوان یک فیلم معترض به حال و هوای شرایط روز اجتماعی معرفی میکند. و دیگر بحث واقعیت و واقعیتنمایی یا بازآفرینی واقعیت است که موضوع مجذوب و سرسبز همیشگی روشنفکران است که معتقدند رگبار واقعی واقعیواقعی است.
و حالا با فاصله این همه سال و در آستانه بیست و پنج سالگی رگبار، فکر میکنیم این فیلم همچون سایر فیلمهای بیضایی است. بیکم و کاست تمام عناصر و خصایص او (چه خوب و چه بد) در این فیلم جاسازی شده است. از ساخت و پرداخت گرفته تا موضوع و دلمشغولی و ذهن مشغولی فیلمساز و همینطور... تنها تفاوت در یک نکته ساده است. و آن اینکه بیضایی در این فیلم چون باشو... به نفع تماشاگر عام و به نفع تهیهکننده و به نفع روشنفکر کنار آمده است و فیلمی ساده و قابل فهم و در دسترس ساخته است. فیلم از طرح و پیرنگ اولیهاش گرفته تا آنچه در نهایت از کار درآمده، فیلم آسان فهم و رو به راه و ملموس است. لذا واقعی مینماید. بهنظر میرسد آدمها و داستان و روابط قهرمانها و فضا و همهچیزش واقعی است و از مثلا تصنع سایر فیلمهای بیضایی به دور است. اما این فقط ظاهر ماجراست. فیلم اما به ذائقه ما یک فیلم نمونهای است از بهرام بیضایی.
مظلومیت و پرداختن به آن، از محبوبترین مایههای مورد علاقه بیضایی است. فکر میکنیم در رگبار مهمترین شخصیت فیلم مادر است. مادر خاموش کار میکند؛ با دستهایش و بیمار است و دلنگران، اما همچنان کار میکند، با دستهایش. در صحنهای عاطفه دکتری را برای حال جویی و مداوای مادر میآورد تا از وضع حال و روز درونی او خبردار شود. این صحنه عصاره رگبار و عصاره بیضایی است. گفتوگوهای دکتر و عاطفه را مرور میکنیم:
دکتر: «عجیبه، واقعا عجیبه. فقط دستهاش، دستهاش هنوز کار میکنه.» عاطفه: «چی میشه آقای دکتر؟» دکتر:«نمیشه گفت. زنده موندن اون طبیعی نیست. از اون هیچی نمونده. غیر از دستهاش. باید یه علتی داشته باشه که اون هنوز زنده است. شاید علتش شماها باشین.»