• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 3 دی 1399
کد مطلب : 119594
+
-

مرجع عراق

آیت‎‌‎الله سیدابوالقاسم خویی غریبانه به خاک سپرده شد

چهره اول
مرجع عراق


سید محمد حسین محمدی

بسیاری از مراجع امروزی، یا شاگرد آیت‎‌‎الله سیدابوالقاسم خویی بوده‎‌‎اند و یا متأثر از او. حتی پیش از آغاز مرجعیت، کرسی درسش، شلوغ‎‌‎ترین درس حوزه‎‌‎ نجف بود. بعد از وفات آیت‎‌‎الله سیدمحسن حکیم، مرجعیت به او منتقل شد. این انتقال مرجعیت اما حاشیه‎‌‎های فراوانی داشت. از یک‎‌‎سو سیدمحسن حکیم به‎‌‎عنوان یک مرجع تقلید عرب شناخته می‎‌‎شد و انتقال مرجعیت از یک عرب به آیت‎‌‎الله خویی عجم، چیزی نبود که به‎‌‎راحتی برای عده‌ای هضم شود و از سوی دیگر نیز برخی از نزدیکان آیت‎‌‎الله حکیم، نوعی نگاه موروثی به مرجعیت داشتند. گزینه مورد وفاق این دو طیف، پسر ارشد آیت‎‌‎الله حکیم، سیدیوسف، بود. بعد از وفات سیدمحسن حکیم برخی از این افراد به منزل سیدیوسف حکیم رفته و شعار داده بودند: «قلَّدنا السّید یوسف». همچنین یکی دیگر از فرزندان آقای حکیم در مسجد هندی‎‌‎ها روی منبر گفته بود: «سیدیوسف! ما با تو بیعت می‎‌‎کنیم که مرجعیت از خاندان حکیم بیرون نرود». سیدیوسف حکیم اما هیچ رغبتی به مرجعیت نشان نمی‎‌‎داد و تمام کسانی که به او مراجعه کرده بودند را به آیت‎‌‎الله خویی ارجاع می‎‌‎داد. آیت‎‌‎الله سیدمحمدباقر صدر نیز اگرچه به فضل علمی استادش معتقد بود و ازنظر رتبه، در شمار شاگردان آیت‎‌‎الله خویی قرار می‌گرفت، اما پذیرش مرجعیت آقای خویی برایش جای اما و اگر داشت. سازوکار بیت آیت‎‌‎الله خویی، موردپسند آیت‎‌‎الله سیدمحمدباقر صدر نبود. پس از جلسات متعدد، محمدباقر صدر، در پاسخ به یک استفتا، آیت‎‌‎الله خویی را به‎‌‎عنوان مرجع اعلم معرفی کرد. پیش‌شرط‌های محمدباقر صدر و طرفدارانش البته هیچ‎‌‎وقت محقق نشد و اختلافات تا جایی بالا گرفت که آیت‎‌‎الله صدر مجبور شد در پاسخ به استفتائی دیگر، خود را شاگرد و فرزند آیت‎‌‎الله خویی معرفی کند تا به این شکل، حجم عظیمی از شایعات شکل‎‌‎گرفته درباره اختلاف میان این استاد و شاگرد، فروکش کند.
رابطه امام‌خمینی و آیت‌الله خویی، نیز توأم با احترام متقابل بود؛ آیت‌الله خویی پس از وقایع سال42 در ایران، پیگیر تهیه نامه‌ای از آیت‌الله شاهرودی و آیت‌الله حکیم برای مرجعیت امام خمینی شد تا ایشان مصونیت یابد و جانش در خطر نباشد. با اینکه در آن زمان بخش گسترده‌ای از جامعه سنتی ایران از آیت‌الله خویی تقلید می‌کردند، اما با خیزش‌های انقلابی، بسیاری از جوانان امام خمینی را به‌عنوان مرجع تقلید انتخاب کردند. همچنین آیت‌الله سیدمصطفی خمینی از شاگردان آقای خویی بود و پس از شهادت ایشان، آیت‌الله خویی بر پیکر آقا‌مصطفی نماز خواند. با پیروزی انقلاب در ایران آیت‌الله خویی از تشکیل حکومت اسلامی استقبال کرد، اما شرایط سخت زندگی در اختناق رژیم بعث موجب سکوت ایشان شد؛ شرایطی که روزبه‌روز سخت‌تر هم می‌شد. آیت‌الله خویی درنهایت پس از شکست انتفاضه شعبانیه حصر خانگی شد و به‌دلیل حمایت مستقیم از انتفاضه به دستور صدام، دستگیر و به بغداد تبعید شد. ایشان سرانجام در روز 17مرداد سال1371 به‌دلیل بیماری قلبی در کوفه درگذشت و در مسجد خضراء صحن حرم امیرالمومنین علی‌علیه‌السلام در نجف و به شکلی غریبانه دفن شد. ‎
 

این خبر را به اشتراک بگذارید