سال خاطرهها
داستانها راهی برای مبارزه با فراموشی تاریخ بودند
محمد مقدسی
دهه1360 به سال آخر خود رسیده بود. نویسندگان پس از عبور از این دهه و مرور آن، با تاریخی روبهرو میشدند که اتفاقات بزرگی یکی پشت سر دیگری در آن رخ داده بود. فکر کلی نویسندگان بالیده در انتهای دهه1350 و پخته شده در دهه1360 این بود که تاریخ نباید تبدیل به خاطره شود، زیرا خاطره فراموش میشد و بعد از فراموشی، از دایره تجربه زیسته آنها بیرون میرفت. از اینرو در بیشتر آثار نوشتهشده در این دوران و سالها، ردپای خاطرهگویی و روایت گذشته آشکار بود.
در رمان حجیم و چهارجلدی «سالهای ابری» نوشته علی اشرف درویشیان، نویسنده رسالت خود را آگاهیرسانی به نسل جدیدی میدانست که کودتا و انقلاب را درک نکرده بودند و از مبارزات نسلهای قبل خبر نداشتند. این رمان روایت زندگینامه نویسنده بود که در سیر تحولات اجتماعی و سیاسی تغییر میکرد و به بلوغ فکری میرسید. داستان با پیروزی انقلاب اسلامی تمام میشد و به این ترتیب دورهای از فعالیت ادبی نویسنده به پایان میرسید.
رویکرد زندگینامهای را علی مؤذنی هم در رمان خود به نام «نوشدارو» پی گرفت. رمان که پیرنگ بلوغ داشت، داستان جوانی بود که بعد از درگیری با پدرش از خانه میگریزد و به خانه خالهاش پناه میبرد. داستان در قالب انشاءهایی روایت میشد که قهرمان برای معلم ادبیاتش نوشته و برای هر فصل نام داستانهای شاهنامه را برگزیده بود. او با زبانی طنز و شیرین ضمن تعریف داستان زندگیاش در لایه زیرین قصه، تلخیهای زندگی خود را روایت میکرد. قهرمان داستان مؤذنی میخواست برخلاف سهراب شاهنامه که مقهور سرنوشت خود و پدرش شد، روایتی خلاف عادت بهدست بدهد و قربانی پدر خود نباشد. بعد از انقلاب اسلامی و پایان جنگ، فضا برای حضور نویسندگان زن بسیار فراهم شده بود و آنها هم با استفاده از آرامش بعد از جنگ، بیشتر از هر زمانی وارد فضای ادبیات داستانی شدند. این اقبال اساسی از همان سالهای ابتدایی دهه1370 شروع شد و در دهههای بعد زنان در دنیای ادبیات داستانی تبدیل به یک گروه اکثریت شدند. یکی از این نویسندگان، فرشته مولوی بود که با رمان «خانه ابر و باد» و مجموعهداستان «پری آفتابی» در این سال حضور پررنگی داشت. رمان مولوی به داستان زنانی میپرداخت که همپای مردان در تاریخ متلاطم ایران پیش میآمدند و گاه بیشتر از آنان در مبارزات و سختیها حضور داشتند. مجموعهداستان پری آفتابی هم داستانهایی از حدیث نفس زنان بود که با مرور خاطرات کودکی رنجها و ترسها و گذر زمان را روایت میکردند. زویا پیرزاد نویسنده مشهور سالهای انتهایی دهه70 در این سال نخستین کتاب خود را منتشر کرد. «همه عصرها» مجموعهداستانی بود که در آن زنان درونیتر و پوشیدهتر دردها و رنجهای خود را روایت میکردند و کمکم از خلال داستانها بهخودآگاهی میرسیدند.